eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌گفت: باید برایِ خودمون ترمز بذاریم اگه فلان کار که به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله‌ای نداریم.. :) شهیدمسعودعسگری ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
‌ امتحآن‌عآشقان‌دوری‌ست‌اما‌قلبِ‌من طاقت‌دوری‌ندارد،امتحانش‌ڪرده‌ام..! ♥️ ‌ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
میگفتن‌میریم‌مشھد‌ رزق‌‌ڪربلا‌میگیریم ولی‌من‌موندم‌ڪجا‌برم‌ رزق‌مشھدمو‌بگیرم،💔🚶🏿‍♂' ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
ترڪ‌گناه‌مثل‌چشمه‌ایست‌ڪه همه‌چیز‌را‌خود‌به‌دنبال‌دارد شما‌گناه‌را‌ترڪ‌ڪنید، دستورات‌بعدی‌و‌عبادات خود‌به‌خود‌به‌سمت‌شما‌می‌آید. آیت‌الله‌بهجت ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
ما باید پرچم‌ اسلام را در انتهای افق، بر زمین بکوبیم. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
روایت‌چشم‌‌ها‌:)👀 ✨🌿 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⌟🇮🇷⌜ ❝ براندازا‌ در‌پاییــــز🙄 براندازا در زمستان👨‍🦯 📥 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
یکی از مشکلات ما بچه حزب اللهی ها اینه که هممون یا ‌طلبه میشیم یا مداح یا نظامی؛ و تقریبا هیچ فعالیت در زمینه های هنری بازیگری و... نداریم؛ و صداسیمای اسلامیمون رو دادیم دست یه مشت کاسه لیس غرب‌ ...!! ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
بهش‌گفتم‌براےچی‌عکس‌امام‌ روزدےروسینت؟ گفت‌قوّت‌قلبمه(: ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
درهشتادودوسـالگی۶۸دقیقه سخنرانۍمیڪندبدون‌اینڪه‌تپق‌بزند همتاترازت‌نداریم‌عشق‌ایرانی‌ها!(:✋🏻🌱 💚' ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
میدُونۍ..! گـیرِتـُوگنـٰآهـٰآت‌نیـست! گـیرِتوڪـٰآرآ؎خُوبـیھ‌ ڪِـھ‌انجـٰآم‌مید؎..! ولۍنمیگۍ"خـدآیـٰآبـہ‌خـٰآطـرِتـو".. اِخـلـٰآص‌یعـنۍ خـدآیـٰآفقـط‌تـُو‌ببـین‌حتـٰۍ‌ مَلـٰآئِـڪھ‌هَم‌نہ!♥️ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
تاریخ تولدت مهم نیست ؛ ولی تاریخ خیلی مهمه ..🤝🌿 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
تاریخ تولدت مهم نیست ؛ ولی تاریخ #تحولت خیلی مهمه ..🤝🌿 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ #جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥ @Y
آبی‌تر‌از‌آنیم‌که‌بی‌رنگ‌بمیریم از‌شیشه‌نبودیم‌که‌با‌سنگ‌بمیریم فرصت‌بده‌ای‌روح‌جنون‌تا‌غزل‌بعد در‌غیرت‌ما‌نیست‌که‌در‌ننگ‌بمیریم
عزیزان امروز نمیتونم فعالیت کنم دارم کارای رمان رو انجام میدم لف ندید❤️💔
رمان جدیدمون ❤️:)) هرشب ساعت ۲۱ پنجشنبه‌ها‌رمان‌نداریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرا لف💔💔💔 رمان جدید داریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان‌‌آنلاین‌سرزمین‌عشق‌🌹 ✨روی‌تختم‌درازکشیدموبه‌تقویم‌نگاه‌میکرد یه‌ماه‌مونده‌بودبه‌عروسی‌لعنتیم ای‌کاش‌میشدکاری‌کرد حتی‌تصوردرکنارنویدبودن‌برام‌عذاب‌آور بود نویدپسرعموم‌بود،پسری‌بی‌بندوبار،اینقدرخودشودرمقابل‌دیگران‌خوب‌نشون‌میداد که‌اگه‌استغفرلله،خداهم‌میاومدمیگفت‌این‌پسره‌بدردنمیخوره کسی‌باورنمیکرد پدرمم‌به‌خاطر،شراکتی‌که‌باعموم‌داشت،و به‌خاطرآینده‌خودش اصرارداره‌که‌بانویدازدواج‌کنم نویدیکه‌هرهفته‌باچندنفر دوسته ،چه‌طورمیتونم‌باهمچین‌آدم‌کثیفیزندگی‌کنم چندبارخودکشی‌کردم،ولی‌بازهمه‌چیزدستدردست‌هم‌داده‌بودتاازاین‌زندگی‌نکبت‌ خلاص‌نشم دیگه‌هیچ‌راهی‌به‌فکرم‌نمیرسید دراتاق‌بازشد،مامانم‌بود،هیچوقت‌نزاشت مامان‌صداش‌کنم، به‌نظرخودش‌کلمه‌گفتن‌مامان‌سنشوبالا میبره زیبا:صبح‌بخیررهاجان زیبا:رهاجان،نویدزنگ‌زده‌به‌بابات،اجازه‌ گرفته‌که‌امشب‌ببرتت‌بیرون‌ _صبح‌بخیر زیبا:عع‌رها!بابااجازه‌داده،اگه‌شب‌بیادبفهمه‌نرفتی‌ همراش‌ناراحت‌میشه‌ _بی‌خودکرده،من‌جایی‌نمیرم -زیباجون‌یعنی‌من‌آدم‌نیستم،ازمن‌نباید کسی سوال‌کنه (زیبااومدکنارم‌نشستوبغلم‌کرد) زیبا:عزیزدلم،ماخوشبختی‌تورومیخوایم
رمان‌آنلاین‌سرزمین‌عشق🌹✨ _خوشبختی؟ ،مسخره‌است‌فرستادن‌ دخترتون‌داخل‌جهنم‌خوشبختیه؟ زیبا:کافیه‌دیگه ،لطفنا‌دوباره‌شروع‌نکن، الانم‌کاراتوانجام‌بده،که‌شب‌بانویدبری‌ بیرون (زیبابلندشدورفتودرومحکم‌به‌هم‌کوبید، منم‌سرموگذاشتم‌زیربالشوشروع‌کردم‌ گریه‌کردن) هواتاریک‌شده‌بودکه‌صدای‌دراتاقم‌اومد،در بازشدوهانا،خواهرکوچیکم‌وارداتاق‌شد تنهاکسی‌که‌منودرک‌میکردهانا با‌ سن‌کمش‌بود هانا:خواجون،مامان‌گفته‌که‌کم‌کم‌آماده‌ بشی (اشک‌ازچشمام‌سرازیرشد):باشه بارفتن‌هانا،رفتم‌یه‌دوش‌گرفتم یه‌لباس‌خیلی‌ساده‌ای‌پوشیدم، موهامو دم‌اسبی‌بستم صدای‌زنگ‌آیفونوازاتاقم‌شنیدم رفتم‌لب‌پنجره،نگاه‌کردم نویددم‌دره چنددقیقه‌بعدزیباوارداتاق‌شد زیبا:رهاجان،زودباش‌نویدمنتظره(یه‌نگاهیبه‌لباسوتیپم‌انداخت)الان‌این‌شکلی‌میخوایبری‌همراش؟ زیبا:قرارنیست‌بری‌مراسم‌ختمااا،میخواین‌ برین‌مهمونی‌خوب‌مگه‌اشکالی‌داره (زیبارفت‌ازداخل‌کمدم‌یه‌مانتوی‌بلندحریر رنگ‌صورتی‌جلوباز،بایه‌تیشرت‌سفیدوشالسفیدبرداشت) زیبا:عوض‌این‌لباسای‌مسخره‌ات،اینارو بپوش،درضمن‌یه‌رنگولعابی‌هم‌به‌صورتت‌ بزن (بعدازاتاق‌رفت،میدونستم‌اگه‌چیزی‌بگم‌ بازم‌فایده‌ای‌نداره،لباساروعوض‌کردم‌وکمیآرایش‌کردم‌رفتم‌پایین) نویدتوسالن‌روی‌مبل‌نشسته‌بود بادیدنم‌ازجاش‌بلندشد نوید:سلام‌رهاجان‌خوبی؟ -(منم‌خشک‌وبی‌روح‌جوابشودادم):سلام زیبا:خوب‌برین‌خوشبگذره‌بهتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
♥️🌿 سـال ها؛ نه قرن هاسـت ڪه ڪفه ترازوهایمان تعادل نـدارد؛ با دستۍخالۍو ندار، دل هایمان پر از دل تنگۍبراۍڪسۍڪه او از ما دلتنگ تـر اسـت...💔 ڪسۍڪه بایـد باشـد و نیسـت✨️🕊 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔴 توجه خاص آقا امام زمان (عج) به مادرشان حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها 🔵 حضرت بقیه الله روحی له الفداء عنایتی خاص به مادرشان دارند. 🌕 مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون.. 🔹 حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. 🔹 طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. 🔹 حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند و آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. 🔹 خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.. 🔹 آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید» 🔹 یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند. 🔺 بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله». 🔹 یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد...» 📚 منابع : کمال الدین، ج ۲ ص ۶۷۰ بحارالأنوار، ج ۶۸ ص ۹۶ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶اگه ما امامون رو یڪ امام.... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌