eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
40 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
.....(((:
امروز صلوات خیلی ثواب داره .. چند تا می‌فرستی رفیق؟! _همین الان یکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ شمارشوگرفتم بعدازچندتابوق‌برداشت -سلام ملیحه:به‌رهاخانم‌خوبی؟ -مرسی،توخوبی‌ملیحه‌جان؟ ملیحه:شکر،توچه‌خبر،چه‌کارامیکنی؟چه‌عجب‌یادماافتادی! _هیچی،ماهم‌یه‌نفسی‌میکشیم ملیحه:خو‌‌ب‌همینم‌جای‌شکرداره‌عزیزم _ملیحه‌جان،مهمان‌نمیخوای؟ ملیحه:داری‌شوخی‌میکنی؟توکه‌همیشه‌میگفتی‌ازجنوب‌خوشم‌نمیادکه_مزاح‌کردم‌بابا،الان‌دلم‌میخوادبیام‌یه‌دوری‌ بزنم ملیحه:خیلی‌خوشحالم‌میشم‌گلم،قدمت روتخم‌چشام -فدات‌بشم،فقط‌آدرس‌دقیقتومیفرستی؟ ملیحه:چشم‌حتما،حالاکی‌میای؟ -نمیدونم،احتمالن‌چندروزدیگه،بازبهت‌ خبرمیدم ملیحه:باشه,باخانواده‌میای‌دیگه؟ _نه‌عزیزخودم‌میام ملیحه:باشه،پس‌منتظرت‌هستم _فداتشم،میبوسمت،به‌خانواده‌سلام‌ برسون ملیحه:همچنین‌توگلم اینم‌ازاین،حالابایدچه‌جوری‌فرارکنم صدای‌پیامک‌اومد،نگاه‌کردم،ملیحه‌آدرسو فرستاده‌بود،
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ بلندشدم‌برم‌دست‌وصورتموبشورم گوشیم‌زنگ‌خورد نویدبود،جوابشوندادم رفتم‌بیرون‌دست‌وصورتموشستم رفتم‌تواشپزخونه،یه‌چیزی‌خوردم زیبا:سلام‌عزیزم،سحرخیزشدی _سلام صدای‌زنگ‌آیفون‌اومد،مامان‌رفت‌دروبازکرد_زیباجون‌کی‌بود زیبا:نویده،اومده‌دنبالت‌برین‌بازار لباس‌مناسب‌نداشتم،تندتندازپله‌هارفتم‌بالا،رفتم‌تواتاقم دروقفل‌کردم‌که‌بازاین‌دیونه‌نیادتواتاقم لباسموعوض‌کردم،کیفموبرداشتم‌رفتم‌ پایین زیبا:نویدجان‌سفارش‌نکنماااا،یه‌لباس‌خیلیخوشگل‌براش‌بگیر نوید:چشم زیبا:نزاری‌لباسای‌بنجول‌وباحجابی‌انتخا بکنه‌هااا نوید:چشم‌حتما _زیباجان‌اجازه‌میدین‌بریم زیبا:اره‌برین سوارماشین‌شدیم‌وحرکت‌کردیم اصلاباهم‌حرف‌نزدیم رفتیم،یه‌مزون‌لباس‌عروس‌خیلی‌بزرگ لباسای‌خیلی‌شیکی‌داشت چقدرحیف‌که‌حتی‌هیچ‌حسی‌به‌لباس‌عروسنداشتم یه‌خانم‌که‌کارمندمزون‌بوداومدسمتمون &سلام‌خوش‌اومدین،درخدمت
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ نوید:سلام‌خانم،یه‌لباس‌شیک‌میخواستم،جدیدباشه &بفرماییدهمراه‌من‌تشریف‌بیارین همراه‌خانومه‌رفتیم،چندتالباس‌نشونمون‌ داد نوید:رهاجان‌کدوموانتخاب‌میکنی؟ _نگاهش‌کردم:هرکدوموخودت‌دوستداری &کمترخانمی‌پیدامیشه،ازشوهرش‌بخواد که‌انتخاب‌کنه،بهتون‌تبریک‌میگم نوید:خیلی‌ممنونم،پس‌لطفااینوبدین‌بپوشهببینه‌خوشش‌میادیانه _نمیخواد،خوشم‌اومده‌ازش &عزیزم‌نمیخوای‌یه‌باربپوشی،شایدتنگ‌یا گشادباشه،براتون‌درستش‌کنیم مجبورشدم‌برم‌لباسوبپوشم دراتاق‌پروقفل‌کردم،لباسمودرآوردم‌ وپوشیدم،هرچندخوشم‌نیومدازمدلش‌ ولی‌مجبورم‌سکوت‌کنم،لباسودرآوردم ولباسای‌خودموپوشیدم دروبازکردم.رفتم‌بیرون _خانمی‌اندازه‌اس &چرانزاشتین‌آقاتون‌ببینه -(نمیدونستم‌چی‌بگم):نمیخواستم‌تکراری‌ بشم‌بااین‌لباس نویدم‌خندش‌گرفت _ببخشیدیه‌شنل‌هم‌میخواستم &چشم پول‌وپرداخت‌کردیم‌ورفتیم نوید:خوب‌بریم‌واسه‌حلقه‌ازدواج _بریم یعنی‌اون‌روزهرجایی‌که‌نویدگفت‌من‌ همراش‌رفتم نزدیکای‌غروب‌بودکه‌منورسوندخونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•