eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
42 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ آقارضا:بریم‌نرگس‌جان؟ نرگس:اره‌بریم‌خریداموکردم آقارضا:خداروشکر،بریم‌حالا؟ نرگس‌یه‌نگاهی‌به‌من‌کرد:رهاجون‌چیزی‌ موردقبولیت‌نشد؟ یه‌نگاهی‌به‌تسبیح‌کردم:نه‌عزیزم‌بریم سوارماشین‌شدیموحرکت‌کردیم نرگس:رهاجان‌آدرس‌خونه‌دوستت‌ کجاست؟ ازداخل‌جیبم‌آدرسودرآوردم‌دادم‌به‌نرگس، نرگس‌یه‌نگاهی‌کرد نرگس:خوب،مسیرماست،اگه‌دوست‌داری‌ همراه‌مااول‌بیابریم‌ توراه‌برگشت‌میرسونیمت‌خونه‌دوستت _نه،به‌اندازه‌کافی‌مزاحمتون‌شدم نرگس:ای‌بابا،چرافک‌میکنی‌تومزاحمی ،بیا بریم،برگشت‌دستتومیزارم‌تودست‌دوستت_باشه حدودای‌ساعت۹رسیدیم‌شلمچه ازماشین‌پیاده‌شدیم نمیدونستم‌اینجاکجاست ازماشین‌پیاده‌شدیم نرگس‌یه‌چادرگذاشت‌روی‌سرم برگشتم‌نگاهش‌کردم نرگس:عزیزدلم،این‌خاک‌حرمت‌داره،قشنگ‌نیست‌بدون‌چادربریمم‌همونی (چیزی‌نگفتموحرکت‌کردیم)