جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
:)
یه نگاهی کن ازون نگاهی
که به حاج قاسم کردی .. (:
#فرماندهسلام
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
‹چشم همه روشن ارباب پدر شد 😍› . #ولادتحضرتعلیاکبر .
•|♥️🌱|•
تو ارباب زاده ای
و ما همه نوکر تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸͜͡🎊
#استوری
.
.
چہنمازیبشودجنتالاعلیوقتی
تومؤذنشویوشیخجماعتپدرت
.
.
#ولادتحضرتعلیاڪبر💚
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
اذان را گر علی اکبر بِگوید نَزدِ آن مَه رو
مؤذن زاده گر باشی صِدایَت بَند می آید
تقدیر خدا بود که در خانه ی ارباب
تو خُلقاً و خَلقاً بشوی احمد و حیدر
#میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)✨
برای شاهِ ما «فرزند» با «رعیت» ندارد فرق
از آن نانی که «اکبر» خورد، «جُونَش» لقمه برمیداشت...
تولدت مبارکمون باشه آقایِ جان💚🎉
#شهزادهعلیاکبر
004 Javoon e Hossein.mp3
12.38M
قال حیدر ابوتراب
اصحاب المهدی شباب.....🌸
عیدتون مبارک ،روزتون هم ❤️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هرچه باداباد من
این روزها لیلاییام
هرکه جایی را پسندد،
من که پایین پاییام
#ولادت_حضرت_علی_اکبر 🌺
امام حسین فرمودند :علی اکبر علیه السلام شبیه ترین مردم در خلق و خوی و کلام به رسول خدا بود و ما هرگاه مشتاق دیدار رسول خدا می شدیم به چهره علی اکبر نگاه می کردیم 🌝🍀
#اسفند_عجب_ماهی_است!
شهادت #حمید_باکری: ۶ اسفندماه
شهادت #حسین_خرازی: ۸ اسفندماه
شهادت #امیرحاج_امینی: ۱۰ اسفندماه
شهادت #ابراهیم_همت: ۱۷ اسفندماه
شهادت #حجت_رحیمی: ۱۸ اسفندماه
شهادت #حسین_برونسی: ۲۳ اسفندماه
شهادت #عباس_کریمی: ۲۴ اسفندماه
شهادت #مهدی_باکری: ۲۵ اسفندماه
#سالگرد_شهادت همه شهدای عزیز🌷 بالاخص شهدای #اسفندماه را گرامی میداریم...!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
با جذبه ی حیدرانه ی چشمانت
مُلک و ملکوت میشود تسخیرت...
#جوانِ_حسین❤️🩹
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
شما که جوونی حال و روزِ منه جامونده رو خوب میفهمی🚶
ولی این شمایی که دست مارو میگیری..
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
پسرِ ارباب ؛ لطفی.. کََرمی..
میگفت؛
وقتی خیلی گرفتار بودی...
حالت خراب بود...
امام حسین رو به جوونی علی اکبرش قسم بده💔:(
ان شاءالله جوونیمون در رکاب مهدیِ فاطمه((:!
_داریم از این قشنگ تر؟
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_چهلوهفتم
نرگس:یعنیچیآقا؟بفرماییدبیرونتازنگنزدمبهآگاهی
_نرگس،نویده!
نرگس:میخوادهرکیکهباشهباشه!اینجابچههاباصدایبلندحساسن،جناب
باشماممیرینیازنگبزنمپلیسبیاد
نوید:رهابیابریم،خودتمیدونیکهقاطی
کنمچیمیشه،پسبازبونخوشبیابریم
نرگس:رهاباشماهیچجانمیاد
-باشهمیام
نرگس:رهااا؟
_تونمیشناسیش،ازدستشهرکاریبرمیاد،
نگرانمنباش،فقطاینسویچماشینمامانمه،
بیزحمتببرماشینوتحویل
بده،بگوبانویدم،خداحافظ
ازکانونداشتیمبیرونمیرفتیمکهآقارضا
بااقامرتضیاومدنسمتکانون
بدونهیچسلامیازکنارشونردشدیم،
اشکازچشمامسرازیرشدهبود
نوید:سوارشو
سوارماشینشدیموحرکتکردیم
باتمامسرعتحرکتکرد،کناردستشهم
چندتاشیشهمشروببود،شروعکرده
بودبهخوردن
کمکمتعادلشوازدستدادهبود
ترستماموجودموگرفتهبود
ازشهرخارجشدیم
-کجاداریممیریم؟
(بادستشمحکمزددهنم،دهنمپرخونشد)
نوید:خفهشوتو،کدومگوریبودیتاحالا،
نگفتمکهگیرتمیارم،نگفتمچالتمیکنم
(گریهامگرفتهبود،فقطازخداوشهدا
خواستمکمکمکنن ،خدایاهمینالانجونمو
بگیر،تابهدستاینکثافتبی
آبرونشدم )
نزدیکایغروببودکهرسیدیمهمونباغی
بودکهاونشباومدهبودیم،ازماشین
پیادهشد،دروازهروبازکرد،ماشینو
بردداخل،بعدرفتدروازهروبست
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_چهلوهشتم
اومدسمتمنبهزورمنوازماشینپایینبرد
دروبازکرد،
اینقدرخوردهبود،تعادلراهرفتنهمنداشت
چادرموازسرمکشیدانداختداخلاستخر
دستمومیکشیدوباخودشداخلویلابرد
منهیدادمیزدموکمکمیخواستمولی
دریغازیهنفر
خدایاصدامونمیشنویچرا!
خدایاتوراجانآبرویزینبت،درکربلاآبروموحفظکن
بلندشدمازجامنفسنفسمیزدم
نویدمیاومدجلوومنمیرفتمعقبتر
نوید:نگفتمصداتویهجوریمیبرمتاآخرعمرحرفینزنی،البتهدیگهامشبآخرعمرته،
همینجاداخلهمینباغچالت
میکنم
_توروخدابزاربرم،منکهگفتمبهدردتو
نمیخورم
نوید:چقدرمباحجاب.تودلبروترشدهبودی
ناگهانهولشدادم،صداییزمینخوردن
شنیدم،چشماموبازکردم،دیدمسرهنویدبه
میزیخوردهوازحالرفتهبود،از
سرشخونمیاومد
گریهامشدتگرفت
باسرعتازخونهزدمبیرونورفتمسمت
ماشین
ازداخلکیفمموبایلموبرداشتمشماره
نرگسوگرفتم
نرگس:الورها،الووو،
صدایگریهامبلندترشدهبود،اصلا
نمیتونستمحرفبزنم
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_چهلونهم
نرگس:رهاتوروخدایهچیزیبگو،خوبی؟
-نرگس،فککنممرد
نرگس:کیمرد،چهاتفاقیافتاده؟
_تروخدابیااینجانرگس
نرگس:آدرسوبفرستبیایم
آدرسوواسهنرگسفرستادموخودمداخل
خونهنرفتم،بیروننشستهبودموگریه
میکردم
دوساعتیگذشت
رفتمسمتجاده
منتظرشدمکهیهماشیندیدم،کنارمایستاد،
نرگسوآقارضاپیادهشدن
نرگسوبغلکردموگریهمیکردم
نرگس:آرومباشعزیزم،چیشده
_نمیدونم،فککنممرده
همهرفتیمداخلساختمون
آقارضا:نبضشکندمیزنه،بایدببریمش
بیمارستان
آقارضا،نویدوکشانکشانتادمماشینبرد
آقارضا:نرگس،تورانندگیکن،رهاخانم
شماهمجلوبشینین
آقارضاونویدعقبماشیننشستن
تابرسیمبیمارستانصدبارمردموزندهشدم
واردبیمارستانشدیم
نویدوبردناتاقعمل
بعدچندساعت
دکتراگفتنبهخاطرنوشیدنزیادمشروب،
وضربهایکهبهکمغزشخورده،نویدرفته
توکما،معلومنیستکیبههوش
بیاد
نمیدونستمباشنیدناینحرفشادباشم
یاناراحت
نرگساومدسمتم:رهاجان،خداروشکرکه
واسهتواتفاقینیافتاده،اونپسرههمحقش
اینبود،میمردنهاینکهالانتو
کماباشه
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_پنجاه
نایحرفزدننداشتم
شمارهخونهنویدایناروبهپرستارا دادموبههمراهنرگسوآقارضارفتیمسمت
خونه
جونهپیادهشدنونداشتم،پاهامسست شدهبود
باکمکنرگسازماشینپیادهشدم
نرگسزنگدروزد
دربازشد
مامانوبابااومدنبیرون
بادیدنمماماندویدسمتم
رفتمتوبغلشوگریهمیکردم،
اینقدرحالمبدبودازنرگسوآقارضااصل
اتشکروخداحافظینکردم
آقارضاونرگسهمهمهماجراروواسهباباو
مامانتعریفکردن
رفتمتویاتاقمومامانیهمسکنخوابآور
دادوخوابیدم
چشماموبهزوربازکردم
نگاهیبهساعترویمیزمکردم
نزدیکایظهربود
صدایدراتاقاومد
دربازشد،نرگسبود
نرگس:سلاااامبرخانمتنبل
_سلام
نرگس:همینالانبگمبهت،منکارمندیه
خطدرمیوننمیخوامااا
رهاجاناومدمامروزبهتبگم،بچههادلشون
براتخیلیتنگشده،میگنکیمیریبراشونپیانوبزنی
(اشکازچشمامجاریشد)
نرگس:قربوناونچشمایعسلیخوشگلت
برم،خداروشکرکن
واینقدرغصهنخور
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱