eitaa logo
یارالی‌زهرا :)!
69 دنبال‌کننده
253 عکس
277 ویدیو
0 فایل
چنل نذرِ حضرتِ زهرایِ علیِ (: کُپی ؟ نعم . چنل اصلی : @HAMVATAN_MEDIA
مشاهده در ایتا
دانلود
یارالی‌زهرا :)!
#روضه @Zahraye_Ali
با حال مناسب گوش کنید
بسم‌رب‌زهرای‌علی🖤
با حال مناسب گوش کنید .
بسم‌رب‌مادر‌پهلوشکسته🖤
🥀🖤 روزگار غریبی است دخترکم دنیا از آن غریب‌تر این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را ، در خویش تاب نمی‌آورد ؟ این چه روزگاری است که (راز آفرینش زن) را در خود تحمل نمی‌کند ؟ این چه عالمی است که دردانه‌ی خدا را از خویش می‌راند ؟ روزگار غریبی است دخترم ؛ دنیا از آن غریب‌تر💔 آنجا جای تو نیست ؛ دنیا هرگز جای تو نبوده است ؛ بیا دخترم ، بیا ... تو از آغاز هم دنیایی نبودی تو از بهشت آمده بودی، تو از بهشت آمده بودی ... آن روز‌ها که مرا در حرا با خدا خلوتی دوست‌ داشتنی بود ، جبرئیل ، این قاصد میان عاشق و معشوق ، این رابط میان عابد و معبود، این مَلَک خوب و پاک و صمیمی ، این امین رازهای من و پیام‌ های خداوند ، پیام آورد که معبود ، چهل شبانه روز تو را می‌خواند ، یک خلوت مدام چهل روزه از تو می‌طلبد .. ادامه دارد ...
_💔_
یارالی‌زهرا :)!
_💔_
به فدک کار ندارد ، هدفش نام علی‌ ست نکند فکر کنی در طلب یک سند است 💔 🖤
بسم‌رب‌مادرپهلوشکسته🖤
یارالی‌زهرا :)!
#کشتی_پهلو_گرفته🥀🖤 #پارت‌یک روزگار غریبی است دخترکم دنیا از آن غریب‌تر این چه دنیایی است که دختر ر
🥀🖤 و من که جان می‌سپردم به پیام‌ های الهی و آتشِ اشتیاقم زبانه می‌کشید با دَمِ خداوندی ، انگار خدا با همه‌ی بزرگی‌اش از آن من شده باشد . بال درآوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم ❤️‍🩹 آری ، جز خدا و جبرئیل و شوی تو کسی چه می‌دانست حرا یعنی چه ؟ کسی چه می‌داند خلوت با خدا یعنی چه ؟ اما ... اما کسی بود در این دنیا که بسیار دوستش می‌داشتم _ خدا همیشه دوستش بدارد _ دل نازکش را نمی‌توانستم نگران و آزرده‌ی خویش ببینم :) همان وقت بی‌پناهی پناهم شد و در وقت تنگ‌ دستی ، گشایشم و در سرمای سوزنده‌ی تکذیب دشمنان ، تن‌پوش تصدیقم ؛ مادرت خدیجه ! خدا هم نمی‌خواست او را دل نگران و مشوش ببیند ؛ در آن پیام شیرین ، در آن دعوت زلال ، آمده بود که این چهل روز مفارقت از خدیجه را برایش پیغام کنم ... ادامه دارد ...
بسم‌رب‌مهدی‌فاطمه‌عج♥️
یارالی‌زهرا :)!
#کشتی_پهلو_گرفته🥀🖤 #پارت‌دو و من که جان می‌سپردم به پیام‌ های الهی و آتشِ اشتیاقم زبانه می‌کشید با
🥀🖤 و کردم ؛ عمار ، آن صحابی وفادار را گسیل کردم: (جان من ! خدیجه ! دوری‌ام از تو ، نه به واسطه‌ی کراهت و عداوت و اندوه است ، خدا تو را دوست دارد و من نیز ؛ خدا هر روز ، بارها و بارها و بارها ، تو را به رخ ملائکه‌ی خویش می کشد ، به تو مباهات می کند و من نیز✨ این دیدار چهل روزه‌ی من با آفریدگار و… ضمناً فراق تو ، هم فرمان اوست . این چهل شبانه‌ روز را تاب بیاور ، آرام و قرار داشته باش و در خانه را به روی هیچ‌ کس نگشای ؛ من چهل افطار در خانه‌ی فاطمه بنت اسد می‌گشایم تا وعده‌ی الهی سرآید و دیدار تازه گردد . پیام که به مادرت خدیجه رسید ، اشک در چشم‌ هایش حلقه زد و آن حلقه بر در چشم‌ها ماند تا من در شام چهلم ، حلقه از در برداشتم و وقتی صدای دلنشین خدیجه از پشت پنجره انتظار برآمد که: کیست کوبنده‌ی دری که جز محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، شایسته کوفتن آن نیست ؟ ادامه دارد ...
بسم‌رب‌مادرپهلوشکسته🖤