eitaa logo
ذره بین🔍
89 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫 امینه از کنار نرده های طبقه دوم، دست تکان داد. منتظر ما بود و میمون ها را در بغل داشت. خواستم بروم ک قنواء گفت:(‌ حالا وقت آن است که واقعیت را ب تو بگویم.) وارد اتاق ک شدیم، روی سکو نشستم. خسته شده بودم. _امیداورم نمایش تازه‌ای در کار نباشد. باور کنید اصلاً حالش را ندارم! قنواء نیز نشست. امینه را کنار خود نشاند و دستش را در دست گرفت. _ حق با توست. آنچه در این چند روز شاهدش بودی، یک نمایش بود. همانطور که دیروز گفتم، وزیر، مرد جاه طلبی است. سعی کرده پسرش رشید را عین خودش بار بیاورد. تا حدی هم موفق شده. رشید و امینه به هم علاقه دارند. امینه دختر یتیمی است که در خانه وزیر بزرگ شده و آنجا خدمتکاری کرده. پنج سال پیش، من به امینه علاقمند شدم. وزیر موافقت کرد که امینه با من زندگی کند و ندیمه ام باشد. رشید با این کار موافق نبود. پدرش او را متقاعد کرد که امینه به دردش نمی‌خورد و باید به فکر ازدواج با من باشد. ازدواج من و رشید، کاملاً به نفع وزیر است. با این پیوند، موقعیت او نزد پدرم تضمین می‌شود و رشید به ثروت و قدرت می‌رسد. قنواء لحظه ای امینه را ب سینه فشرد و ادامه داد:( این حرف ها را امینه ب من گفت. من هم تصمیم گرفتم با یک نمایش، وزیر و پسرش را سرجایشان بنشانم و همه را دست بیندازم. باید وانمود می‌کردم ک ب جوانی لایق و زیبا، علاقه دارم و می‌خواهم با او ازدواج کنم. تو را برای این نقش درنظر گرفتم. تو هم ثروتمند و زیبا بودی و هم از خانواده ای اصیل و خوش نام. یک بار ک خودم را ب شکل کولی ها دراورده بودم و فال میگرفتم، تو را دیدم. ب مغازه میرفتی. تعقیبت کردم. یکی را فرستادم تا درباره‌ات تحقیق کند. وقتی فهمیدم نوه ابونعیم زرگری و پدربزرگت علاوه بر چند مغازه و نخلستان، مال التجاره فراوانی را ب کاروان ها سپرده تا برایش تجارت کنند، قرعه ب نام تو افتاد. ترتيبي دادم تا برای خرید به مغازه تان بیاییم. بقیه ماجرا را خودت می‌دانی. هم میخواستم مرتب ب دارالحکومه بیایی و هم نمیخواستم کسی تو را مشغول تعمیر جواهرات و جرم گیری زینت آلات ببیند. نباید می‌فهمیدند ک برای کار ب اینجا آمده ای.) ب کنار پنجره رفتم و به چشم‌انداز روبه رو نگاه کردم. از کار خودم خنده‌ام می‌گرفت. روزی آرزو داشتم دارالحکومه را ببینم. حالا ک ب آن راه پیدا کرده بودم، دوست داشتم کنار آن پنجره بایستم و منظره مقابلم را تماشا کنم. _دیگر مجبور نیستی ب اینجا بیایی. همین فردا یکی از خدمتکاران را میفرستم تا طلب تان را بپردازد. گفتم:( بازی بچه‌گانه ای بود! اگر پدرت تصمیم گرفته باشد تو را ب پسر وزیر بدهد، این کارها جلودارش نیست.) قنواء سرش را روی شانه امینه گذاشت و ساکت ماند. _چاره ای نیست! تو با یک دختر معمولی فرق داری. ببین کجا زندگی میکنی! اینجا هیج چیز جز قدرت و حکومت، اهمیت ندارد. اگر پدرت در خدمت حکومت نباشد، برکنار خواهد شد. او بدون وزیری زیرک نمی‌تواند از عهده کارها برآید. ده ها نفر در سیاه‌چال زنده ب گور شده‌اند تا چیزی این حکومت را تهدید نکند. آن وقت تو ک دختر حاکمی، انتظار داری ک هرطور میلت میکشد، ازدواج کنی؟ _برای همین است که به مردم کوچه و بازار غبطه می‌خورم ک زندگی بی‌آلایش و صادقانه ای دارند. ب آب‌نمای میان باغ و چند نفری ک اطراف آن بودند نگاه کردم. از وضعیتی ک داشتم ناراحت بودم. من هم مثل قنواء، از آینده نگران بودم. ادامه دارد.... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امروز برای سلامتی و ظهور 💗آقا امام زمان عج 🌸و سلامتی خودتون صلواتی 💗ختم کنیم به نیت 🌸حاجت روایی همه دوستان 🌸اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 💗مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌸وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📸 | تصاویری از دیدار جمعی از مبلغان و طلاب حوزه‌های علمیه سراسر کشور با رهبر انقلاب. ۱۴۰۲/۴/۲۱ 💻 تصاویر به مرور تکمیل میشود، در👇 khl.ink/f/53328 دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃