eitaa logo
ذره بین🔍
92 دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.8هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
این مزدورا خودشون هم حجاب کردن رفتن سر قبر محمدرضا پهلوی!!! اونوقت تو مجازی برای زنای ایرانی نسخه می پیچن بدون روسری برید تو مجالس امام حسین!!! ✍️یاس دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
مراسم عزاداری عاشورای حسینی در مقابل کاخ‌سفید! امام حسین علیه السّلام نور خداس؛ نور خدا خاموش شدنی نیست ... ✍️محمد علی سمیعی دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪🥀 (ع) ▪🖤سلام برآقایی که ▪🥀آب می دیــــــد ▪🖤به فکر فرو میرفت ▪🥀نوزاد می دیـــــد ▪🖤اشک می ریخـــت ▪🥀طفلان و کودکان را ▪🖤می دید ناله می کرد. ▪🥀شهادت جانسوز ▪🖤امام سجاد علیه السّلام تسلیت باد. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 چهل سال بر سر در خانہ ے تو ■بہ جز پرچمِ ڪربلا پرچمے نیست تو یعقوبے و پلڪِ مجروح دارے ■چهل سال گریہ، زمانِ ڪمے نیست دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
علی‌ها را زنده نگذاشتند ... خواست خدا بود که تو را "سجاد" صدا کنند. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
❌پشت‌پردۀ کشف حجابِ هم‌زمان چند پلتفرم چیست؟ 🔺در روزهای گذشته برخی پلتفرم‌ها مثل دیجی‌کالا، طاقچه و ازکی اقدام به انتشار عکس کشف حجاب دست جمعیِ کارکنانشان در محیط کار کرده و در فضای مجازی منتشر کردند. 🔺برخی از این پلتفرم‌ها در مهرماه گذشته همزمان با اغتشاشات اقدام به همراهی با اغتشاشگران و حامیان خارجی آنها کردند. 🔺حالا در آستانه سالگرد اغتشاشات بار دیگر دیجی‌کالا که از آن به‌عنوان یک پروژه ضدامنیتی نامبرده می‌شود، سردمدار کشف حجاب شده است. 🔺شواهد مختلفی از نحوه به‌وجود‌آمدن چنین پلتفرم‌هایی با پوشش استارتاپی وجود دارد که نشان می‌دهد این پلتفرم‌ها صرفاً یک کسب‌وکار اقتصادی نیستند و لایه‌های دیگر غیر اقتصادی دارند. 🔺بااین‌حال برخی کارشناسان معتقدند جریانی که با پوشش استارتاپی در یک زمان خاص اکوسیستم (تجاری - خدماتی - رسانه‌ای) را به‌وجود آورده حالا با خط‌شکنی در کشف حجاب درحال محک‌زدن مسئولان و نوع مواجهه آنها با این هنجارشکنی است تا گام‌های بعدی خود را عملیاتی کند/فارس دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
شماها تناقض ندارید مصدر تناقضید دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ 💥دیدن این ۲ دقیقه بر همه از جمله چادری‌ها واجب است! 🍃🌹▪️ــــــــ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
اقای نماینده در توئیتـر از لفظِ «ارزشی» و ساندیس‌خور برایِ توهین استفاده می‌کنه، چون «جایگاه و صندلی» رو از دست رفته می‌بینه و به سبکِ بعضی خواصِ مطلوبش؛ عوام‌فریبانه دنبالِ موج‌سواریه تا از این طریق بتونه توجهِ گروهی خاص رو جلب کنه؛ فراموش کرده سال ۹۶ غیرتِ همین ارزشی‌ها اگر نبود؛ داعش با حمله به مجلس دروازه‌ای رو فتح می‌کرد که سرِ بریده‌ی این مدعی طلبکار و امثالهم کمترین بهایِ جمع کردنش می‌شد؟! •مجلسِ محترم! نسبت به این نماینده‌ی هتاک چه واکنشی خواهید داشت؟ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫 ممکن بود هنوز در خانه باشند. در این صورت می‌توانستم آنها را به کوفه ببرم. احتمال هم داشت ابوراجح مرا با خودشان ی جای امن دیگری ببرد. دوست داشتم اینطور خیال کنم ک موقع فرار از حلّه، ماموران ما را تعقیب می‌کردند. آن وقت بالای صخره‌ای موضع میگرفتم و از ابوراجح و خانواده‌اش میخواستم تا من ماموران را ب خودم مشغول میکنم، دور شوند. ابوراجح، ریحانه و مادرش خود را ب جای امنی ک می‌توانست بالای کوهی باشد، می‌رساندند. از آن بالا می‌دیدند ک چطور چند مامور را با تیر و کمانم از پا درمی‌آورم. ماموران کم کم حلقه محاصره را تنگ می‌کردند. در جنگ تن ب تن مجبور میشدم شمشیر بکشم و یک تنه با چند نفر بجنگم. طولی نمی‌کشید ک بر اثر زخم های فراوان، از پای درمی‌آمدم. در این هنگام ابوراجح مشت بر سنگی میکوفت و می‌گفت:( حیف ک زودتر از این نتوانستم هاشم را آنطور که بود بشناسم! او بهترین دوست ما بود.) ریحانه کنار پدرش اشک می‌ریخت و می‌گفت:( او در کودکی هم فداکار بود!) تنها خدا می‌توانست پایانی بهتر از این مرگ زیبا و دلخواه را برایم مقدر کند. برای کسی که مرگ در کمینش بود و نمی‌توانست با ریحانه ازدواج کند، چ سرانجامی بهتر از این، قابل تصور بود؟ وارد کوچه ای شدم که خانه ابوراجح میان آن بود. قلبم چنان تپیدن گرفت ک انگار در سینه‌ام طبل می‌زدند. در کودکی چندبار ریحانه را ب خانه‌شان رسانده بودم. درِ خانه باز بود و کسی در آستانه آن ایستاده بود. پشتش ب من بود. از اینکه هنوز کسی در آن خانه بود، از شادی بر خود لرزیدم. شادی‌ام با همان‌ سرعت، جای خود را ب نگرانی و خشم داد. آن ک در آستانه در ایستاده بود، کسی جز مسرور نبود. ب درِ خانه نزدیک شدم و در پناه برامدگی درگاه ایستادم. قبل از هرچیز باید می‌فهمیدم مسرور آنجا چ می‌کند. از راه دیگری آمده بود ک او را ندیده بودم. صدای مادرِ ریحانه را شنیدم ک با گریه پرسید:( حالا چ کنیم؟) مسرور آهی کشید و گفت:( نباید اینجا بمونید. می‌ریزند شما را هم می‌گیرند.) _کجا برویم؟ _قبل از آنکه اینجا بیایم، با یکی حرف زدم. از رفقاست. چند روزی را باید در خانه آنها مخفی شوید. بعد سر فرصت شما را از شهر خارج میکنم. ب من اطمینان کنید. ابوراجح و شما خیلی ب من محبت کرده‌اید. حالا وقتی است ک باید جبران کنم. همین موقع صدای لرزان ریحانه را شنیدم ک پرسید:( ولی چرا مأموران، پدرم را اینطور ناگهانی دستگیر کردند؟ هرچه فکر میکنم سر در نمی‌آورم.) مسرور باز آه کشید و گفت:(‌ خبر دارید ک این روزها هاشم ب دارالحکومه می‌رود. این طرف و آن طرف شنیده‌ام که قرار است با قنواء، دختر حاکم، ازدواج کند. احتمال می‌دهم او چیزی درباره پدرتان گفته و کار ب اینجا کشیده.) ریحانه با اطمینان گفت:( هاشم؟ درباره او هرگز نباید اینطور حرف بزنی.) با شنیدن این حرف ریحانه، میخواستم بال دربیاورم. مسرور دست و پایش را گم کرد و گفت:( شنیده‌ام هاشم با پیشنهاد ابوراجح، دو نفر از شیعیان را از سیاه‌چال نجات داده. فکر نمی‌کنید دارالحکومه این را فهمیده باشد؟ شاید قنواء در این باره ب حاکم یا وزیر حرفی زده باشد. فراموش نکنید که وزیر ب خاطر قضیه قوها از دست پدرتان عصبانی است.) ریحانه و مادرش ساکت ماندند. مسرور با لحن دلسوزانه‌ای گفت:( چیزی که من می‌دانم این است که دو نفر وارد حمام شدند و ابوراجح را ب اتهام جاسوسی و توطئه برای کشتن حاکم با خود بردند. حالا هر لحظه ممکن است بریزند و شما را هم دستگیر کنند. ب جای هر حرف دیگر، بهتر است آماده شوید تا برویم. پس از آنکه شما را به جای امنی رساندم، میروم و ته قضیه را درمی‌آورم. هرچه زودتر باید از این خانه دور شویم.) مادرِ ریحانه گفت:( ما ب خانه کسی ک نمی‌شناسیم نمی‌رویم. بگذار بیایند ما را هم دستگیر کنند. ) ریحانه گفت:( تو بهتر است بروی و هرطور هست با هاشم تماس بگیری و دستگیر شدن پدرم را ب او خبر بدهی، شاید او ب کمک قنواء بتواند برای نجات پدرم کاری کند.) _فکر می‌کنید در این وضعیت خطرناک، هاشم حاضر شود خود را ب خطر بیندازد؟ ادامه دارد.... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فدای بانوی صبر... هر جا که روضه‌ایست به پا باورت شود بی‌تاب‌تر ز هر دل بی‌تاب است اصلاً خدا گواست که در سال شصت‌ویک بنیان‌گذار روضه‌ی ارباب است مهدی مقیمی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
بگذارید کل واقعه کربلا را در یک جمله خلاصه کنیم :امام حسین(ع) به شهادت رسید چون برای اکثریت مردم کوفه ، معیشت دنیا مهمتر از دینداری بود ‌.❗️ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃