میگه ورزشگاه آزادی رو که پهلوی ساخت، شما چی ساختین؟!
حالا این چند تا رو ببین بقیه رو هم خودت جستجو کن...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای بیهوش شدن آرمیتا از زبان همکلاسیهایش
هیچکس به ما تذکر نداد و کسی هم آرمیتا را هل نداد
«فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه «آرمیتا گراوند»: آن روز مثل همیشه که با هم قرار داشتیم اول من به ایستگاه مترو رسیدم و بعد هم آرمیتا آمد؛ همه چیز عادی بود، آهنگ گوش کردیم، حرف زدیم و کلی خندیدیم. ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین(حاشیه سکو) برخورد کرد.
وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مردم، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.
«مهلا» دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود: آن روز (یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو(ایستگاه ش.ـهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند. به گفته وی برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد. فاطمه دستهای آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم. انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش ماموران مترو و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده(احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.
#حسین_دارابی
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
امام صادق (علیه السلام):
هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند ، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود.🌿
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتادُ_هشتم
خداحافظی کرد و رفت. تصمیم گرفته بودم ب میهمانی نروم. دیدن حماد و ریحانه، کنار هم، برایم شکنجه بود. ندیدن ریحانه، راحت تر از دیدن او با حماد بود. تازه حماد میخواست درباره او با ریحانه صحبت کنم. چطور میتوانستم با دست خودم، مسیر ازدواج آنها را هموار کنم؟!
صبح، پیش از رفتن ب مغازه، ب مقام حضرت مهدی رفته بودم. در نظر داشتم صلح جمعه هم ب آنجا بروم و دعای ندبه بخوانم. شانس آورده بودم ک قنواء و ام حباب، هیچ کدام درباره علاقه ام ب ریحانه، حرفی ب او نزده بودند. وقتی او میخواست با دیگری ازدواج کند، دانستن این ک ب او علاقه دارم، تنها سبب ناراحتی اش میشد.
آرزو داشتم پس از دیدن آن معجزه شگفت انگیز از امام زمانم، از چنان ایمانی برخوردار باشم ک ازدواج با ریحانه یا دختری دیگر، برایم تفاوتی نکند، اما چنین نبود. ریحانه لحظه ای از فکر و خیالم دور نمیشد. انگار من و او را از یک گِل سرشته بودند. بعید نبود یکی از همین روزها، ابوراجح از من بپرسد: مگر تو نبودی ک ب دختری شیعه علاقه مند شده بودی؟ حالا ک خودت هم شیعهای، چرا پدربزرگت یا مرا ب خواستگاری اش نمیفرستی؟ چ جوابی باید ب او میدادم. اگر میگفتم ریحانه را دوست دارم، چ اتفاقی میافتاد؟ ممکن بود موضوع را با ریحانه در میان بگذارد و ریحانه پس از یکه خوردن و دقیقهای مات و مبهوت ماندن، بگویید هاشم آن کسی نیست ک ب خواب دیدهام.
صبح جمعه، قبل از بیرون رفتن از خانه، ب ام حباب گفتم:( شما خودتان ب خانه ابوراجح بروید و منتظرم نباشید. من نمیآیم.)
لب ورچید ک:( برای چی؟)
_ از این ب بعد باید سعی کنم ریحانه را نبینم. شاید هم چند سالی ب کوفه رفتم تا فراموشش کنم.
_ حالا میخواهی ب کوفه بروی؟!
_ شوخی نمیکنم. حالا ب مقام حضرت مهدی و بعد ب کنار پل میروم.
_ غذا چه میخوری؟
_ عصر ب خانه برمیگردم و هرچه گیرم آمد، میخورم. شاید هم کنار پل چیزی خوردم.
_ پس من هم ب میهمانی نمیروم. میمانم و برایت غذا میپزم.
_ اگر تو بمانی، من تا شب ب خانه برنمیگردم.
_ ب پدربزرگت گفتهای؟
_ تو ب او بگو.
_ جواب ابوراجح را چ میدهی؟ این میهمانی بدون تو، لطف و صفایی ندارد. اصلا این میهمانی ب خاطر توست.
_ اگر لازم باشد، حقیقت را به ابوراجح میگویم.
ادامه دارد.....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فدای چشمای قشنگت #عمو_قاسم
تو یه امت بودی به تنهایی........!!)
ساعت ۱:۲۰
#دلتنگی💔
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
💚السلام علیک یا صاحب الزمان عج 💚
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم💚
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گِلم
سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..💚
اللهم عجل لولیک الفرج
صبحت بخیر منجی دنیا
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔺رباتهای منافقین دوباره استارت زدند
رباتهای فعال گروهک منافقین و سایر عناصر تجزیهطلب هماکنون در حال ارسال انبوه هشتگ "آرمیتا گراوند" هستند تا خود را اصطلاحاً بیشمار جلوه دهند. رفتار کثیفی که در فتنه ز.ز.آ نیز انجام و باعث آبروریزی برای همه سران ضدانقلاب شد.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴 پارسال این موقع ها میگفتن «برای کودکان افغانی» ولی الان حمله میکنن خونه هاشون!! چقدر شما متناقض هستید…
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با توکل به نام زیبایت یاالله 🌼
🍁روزم را با نام تو آغاز می کنم،
💫هر قدم، با تو ...
🍁و به مدد تو گام بر می دارم
💫تا راهنمایم باشی
🍁 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ
💫 الهی به امید لطف و کرم تو
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب چند روز قبل: رژیم غاصب صهیونیستی، رفتنی است / دولتهایی که به سراغ قمار عادیسازی رفتهاند بدانند که به قول اروپاییها دارند روی اسب بازنده شرطبندی میکنند/ این سرطان بدست فلسطینیان و نیروهای مقاومت ریشهکن خواهد شد.✌
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴 آغاز عملیات طوفان الاقصی
🔹 محمدضیف رهبر نظامی حماس: آغاز عملیات طوفان الاقصی را اعلام می کنیم و اعلام می کنیم که اولین حمله که مواضع، فرودگاه ها و استحکامات نظامی دشمن را هدف قرار داد، از ۵۰۰ موشک فراتر رفت.
🔹 امروز خشم الاقصی، خشم ملت ما و مجاهدان صالح ما در حال خروس است، امروز روز شماست تا به دشمن بفهمانید که زمانش به پایان رسیده است.
🔹 هشدار داده بودیم بی حرمتی به مسجدالاقصی و فلسطینی ها در مسجدالاقصی عواقب سختی به دنبال دارد ، دشمن حرمت مسجدالاقصی را شکستند.
🔹 از امروز، همه هماهنگی های امنیتی به پایان می رسد.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
⭕️میدان قدس اصفهان⭕️
📣 اجتماع بزرگ #راهیان_قدس 📣
🇵🇸 در حمایت از فتح مردم #فلسطین 🇵🇸
📅 امشب (شنبه۱۵مهر)
🕖 ساعت ۱۹
🔈 #رسانه_باشید
#نزدیک_قله_ایم
#ظهور_نزدیک_است
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
عجب روزِ پربرکتی :))
•صبح خبرِ نفلگیِ صهیونیستهایِ آدمکُش؛
•فیلمِ فرار گلهٔ غاصبها!
•ضَجه زدنِ گلهٔ کفتــارها!
•طلایِ کُشتی آزاد با یونس امامی،
•طلایِ کشتی آزاد با پهلوان حسن یزدانی :))
•طلای کشتی آزادِ امیرحسین زارع!
•مدالِ نُقرهٔ کبدی در مسابقات آسیایی!
•اولین طلایِ تاریخ شطرنجِ ایران، در بازیهای آسیایی!
#خوش_خبر
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔹فقط برای اینکه بدونیم جایزه صلح نوبل چیه باید بگم شیمون پرس هم قبلا برنده این جایزه بوده...
بخشی از کارنامه شیمون پرز:
🔺کشتار قانا (صدور دستور عملیات خوشه های خشم و حمله به اردوگاه سازمان ملل و قتل عام فلسطینیان خاضر در آن)
🔺مسئول خرید سلاح در کابینه اولین نخست وزیر اسرائیل ( نقش اصلی در واقعه نکبت و اخراج صدها هزار نفر فلسطینی از خانه های خود)
🔺طراح و مغز متفکر برنامه هسته ای اسرائیل ( بزرگترین زرادخانه هسته ای و سلاح کشتار جمعی منطقه)
🔺حمایت از محاصره غزه در سال ۲۰۰۶ و رخداد فاجعه انسانی غزه
📌حال سؤال اینجاست که خانم نرگس محمدی چه جنایتی در این سطح انجام داده که درکنار شیمون پرس شایسته این جایزه شده است!؟
✍ سید سراج الدین جزائری
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁پروردگارا
✨امـروز چتر رحمتت را
🍁بر سر دوستانم
✨همیشه باز نگهدار
🍁و بهترین تقدیرها
✨را برایشان رقم بزن
🍁 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
تجمع مردمى حمايت مردم ايران از پيروزى مردم فلسطين 🇵🇸 🇮🇷
زمان 🕟 : امروز يكشنبه ساعت
١٧:٣٠
مكان 📍: شاهين شهر_ سه راه فردوسى
همراه با مراسم نورافشانى🎆🎇
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📸توئیت جکسون هینکل فعال سیاسی رسانه ای آمریکایی
🔺امپراتوری آمریکا در حال فرو پاشی است
🔸پیروزی طالبان بعد از۲۰ سال جنگ در افغانستان
🔸پیروزی اسد بعد از ۱۲ سال جنگ در سوریه
🔸پیروزی روسیه بعد از دههها حمایت نظامی از اوکراین
🔸۶۲ سال حمایت نظامی از اسرائیل توسط حماس از بین رفت
🔶امپراتوری آمریکا در حال فرو پاشی است
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج🌸
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
عکسی خاص پس از قهرمانی با ارزش شطرنج ایران
🔹حریف کرهای از پرهام مقصودلو خواست به او بگوید کجای بازی اشتباه کرد که منجر به شکستش شد.
تاریخ سازی تیم شطرنج ایران در مسابقات آسیایی
دیروز تیم ملی شطرنج ایران توی آسیا قهرمان شد...
اونم در حالی که هم چین رتبه سومی رو بردیم هم با هند رتبه پنجمی دنیا مساوی شدیم...
در مجموع هم مدال طلا رو گرفتیم
دمشون گرم...
خداقوت...
#حسین_دارابی
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_هفتادُ_نهم
مقام حضرت، شلوغ بود. بسیاری از کسانی را ک روز قبل در خانه دیده بودم، آنجا بودند. از هر طرف، راز و نیاز و زمزمه های مناجات شنیده میشد. گوشه ای نشستم و دعای ندبه را خواندم. حال خوشی دست داد و گریه ام گرفت. ب امام زمان گفتم:( سرورم! شما با لطف خودتان، ابوراجح را نجات دادید و همانطور که انتظار داشتم، زندانی ها را آزاد کردید. از طرفی باعث هدایت بسیاری، از جمله من شدید. کاش ریحانه را هم برای من درنظر گرفته بودید! چ کسی از او بهتر و شایسته تر؟ شاید من شایسته او نیستم. اگر ریحانه با حماد سعادتمند میشود. محبتش را از دلم بردارید تا این قدر زجر نکشم و غصه نخورم.)
دو سه ساعتی در مقام بودم. بعد ب ساحل رودخانه و کنار پل رفتم.
منظره های دلباز و گسترده آنجا دلگشا بود و حالم را بهتر کرد. ب حفاظ چوبی پل تکیه دادم و ب آب زلال و فراوانی ک از زیر پایم میگذشت، چشم دوختم. خانوادهای خوشحال و خندان، سوار قایقی بودند. آمدند و از زیر پل گذشتند. اندیشیدم ک زندگی هم مثل جریان آب و قایق میگذرد و غم ها و شادی هایش ب فراموشی سپرده میشود. نمیدانستم چ مقدار طول میکشید تا کم کم بپذیرم ک ریحانه، عمری را با دیگری زندگی خواهد کرد.
در دوردست، مردی با پسرک و دخترکی سوار قایق شدند. سالها پیش، روزی ابوراجح دست من و ریحانه را گرفت و ب کنار رودخانه آورد تا قایق سواری کنیم. من و ریحانه کنار هم روی دماغه قایق نشستیم. با بالا و پایین رفتن قایق، آنقدر خندیدیم ک ابوراجح هم خندهاش گرفت.
قایق از ساحل فاصله گرفت و آرام آرام به پل نزدیک شد. صدای خنده بچه ها را شنیدم و آرزو کردم کاش زمان ب عقب برمیگشت و آن دو کودک، من و ریحانه بودیم! شبیه ماهی ای بودم که از آب بیرون افتاده بود و از دریا یاد میکرد.
از گوشه چشم، شبح زنی را دیدم ک از شیب پل بالا میآمد. بر خود لرزیدم. برای لحظه ای از ذهنم گذشت شاید ریحانه باشد. ب خوش خیالی خودم خندیدم. ریحانه آنجا چ میکرد؟! او حالا داشت با خوشحالی از مهمان ها پذیرایی میکرد. شاید هنوز متوجه جای خالی من نشده بود. زن جوانی بود ک از آن طرف پل، مقداری مسقطی خریده بود و با شادمانی و سبک بالین سوی شوهرش ک با لبخند منتظرش بود میرفت. بهشان غبطه خوردم. ذهنم دوباره دفتر کودکی را ورق زد. روزی ریحانه چند قطاب برایم آورد و گفت آنها را مادرش درست کرده. پرسیدم:
( خودت خوردهای؟)
_ من نمیخواهم. مادرم باز هم درست میکند.
قطاب ها توی سبد کوچکی از برگ خرما بود.
_ اگر تو نخوری، من هم نمیخورم.
قبول کرد. نشستیم و قطاب ها را با هم خوردیم. همان موقع فهمیدم که غذا خوردن با ریحانه، چقدر برایم لذت بخش است!
کم کم خسته شدم. خانه ابوراجح مثل آهنربایی مرا ب سوی خودش میکشید. باید خودم را سرگرم میکردم تا از این نیروی جاذبه، رها شوم. از پل پایین آمدم. سراغ دست فروش ها، ماهی فروش ها، قایق داران و کسانی رفتم ک با شعبده بازی، نقالی، کارهای پهلوانی و مارگیری نمایش میدادند. ساعتی خودم را با آنها سرگرم کردم. نمیخواستم ب خانه برگردم. تنها بودن در آن خانه بزرگ برایم کشنده بود. اگر دوستانم بودند بهتر میتوانستم وقت گذرانی کنم. ده روزی بود ب سراغشان نرفته بودم.
ادامه دارد.....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💓در این یکشنبه قشنگ
🌸هرچه آسایش روح
💓هرچه آرامش دل
🌸هرچه تقدیر بلند
💓هرچه لبخند قشنگ
🌸هرچه از لطف خداست
💓همـــــــــگی تقديم به شما
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃