eitaa logo
ذره بین🔍
79 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
151 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀🍀💫 تا نزدیک ظهر، مردم دسته دسته می‌آمدند و ابوراجح را می‌دیدند و ماجرای تشرف و شفا یافتن او را می‌شنیدند و می‌رفتند تا خبر این معجزه عجیب را ب گوش کسانی ک هنوز آن را نشنیده بودند، برسانند. در میان یکی از این دسته ها، مسرور را دیدم. فراموشش کرده بودم. معلوم نبود چطور از آن سرداب، بیرون آمده بود. ب ابوراجح خبر دادم. گفت:( من او را بخشیدم. بگو ب سر کارش برگردد و بیشتر از قبل ب پدربزرگش احترام بگذارد.) از پشت سر ب مسرور نزدیک شدم و دستش را گرفتم. با دیدن من هراسان شد. پیام ابوراجح را ک ب او گفتم، چشم‌هایش گرد ماند. کنارش ایستاده بودم ک ابوراجح روی ایوان آمد و چند جمله ای صحبت کرد تا حاضران ب شفا یافتنش اطمینان پیدا کنند. مسرور وقتی ابوراجح را با شکل و شمایل تازه‌اش دید، ب زانو درآمد، زار زار گریست و خود را ب خاطر خیانتش سرزنش کرد. قبل از آنکه از او جدا شوم، گفت:( ب ابوراجح بگو ب خاطر بزرگواری و جوان مردی‌اش، تا آخر عمر ب او خدمت میکنم. بعد از این از من خطایی نمی‌بیند.) روز ب نیمه نرسیده بود ک جمعی از زنان دارالحکومه وارد حیاط شدند. قنواء و مادرش و خواهرانش بین آنها بودند. پس از دیدن ابوراجح و شنیدن ماجرای تشرف و شفا یافتنش، ب طبقه بالا رفتند تا ب ریحانه و مادرش تبریک و تهنیت بگویند. اذان ظهر را ک گفتند، دیگر در حله کسی نبود ک از آن واقعه با خبر نشده باشد. خبر می‌رسید ک صدها نفر شیعه شده‌اند. ابوراجح به من گفت:( از خدا می‌خواهم برکت های این کرامت را بیشتر کند!) گفتم:( نمیدانم مرجان صغیر چطور می‌خواهد با این معجزه کنار بیاید. خیلی دلم می‌خواست قیافه اش را بعد از شنیدن این خبر می‌دیدم. لابد از زور ناراحتی، حال درستی ندارد.) _ خدا کند از این ب بعد، دست از سر شیعیان بردارد! با نگاهم چهره درخشان و مهربان ابوراجح را کاویدم. _ خوش ب سعادتت ابوراجح! مزد عشق و باوری را ک ب امام زمان داری، گرفتی. امروز در حله، همه از تو حرف می‌زنند. نامت مثل نام اسماعیل هرقلی، در تاریخ می‌ماند. هر کس ماجرای تو را بشنود یا بخواند، ب تو غبطه می‌خورد و بر تو درود می‌فرستد. _ اگر مرجان صغیر، شیعیان در بند را آزاد کند، برایت ثابت می‌شود چگونه گاهی مولایمان با اشاره‌ای، بسیاری از مشکلات و گرفتاری های شیعیان را برطرف می‌کند. اگر زندانیان بی‌گناه، آزاد شوند، شادی شیعیان حله کامل می‌شود. _ یعنی امکان دارد؟ _ شاید مقصود واقعی مولایمان از این کرامت، آزادی زندانی ها و شیعه شدن جمع زیادی از مردم باشد. من وسیله ای بیشتر نیستم. نباید ب خودم مغرور شوم. امروز کسی ک مجبوب دلهاست و بیشتر از همیشه از او یاد میشود، مولایمان امام زمان است. مثل همیشه از ایمان و بزرگواری ابوراجح لذت بردم. بعد از خواندن نماز و خوردن ناهار، وقت خوبی برای استراحت بود ک اسب سوارانی از دارالحکومه آمدند و در کوچه ب صف ایستادند. بزرگ آنها ب ابوراجح گفت ک مرجان صغیر می‌خواهد او را در دارالحکومه ببیند. پدربزرگ گفت:( هرکس می‌خواهد ابوراجح را ببیند، باید مثل دیگران ب اینجا بیاید.) ابوراجح برخاست و گفت:( من ب دارالحکومه میروم.) _ شاید حاکم قصد سویی دارد. _ نگران نباشید! مرجان صغیر کنجکاو شده مرا ببیند. همین. _ پس ما هم با شما می‌آییم. _ تنها هاشم را با خودم می‌برم. از اینکه ابوراجح از جمع دوستانش، مرا انتخاب کرده بود، خیلی خوشحال شدم. در حالی ک در پوست نمی‌گنجیدم، برخاستم و کنارش ایستادم. ادامه دارد..... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃