eitaa logo
ذره بین🔍
90 دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
بر اساس مطالعات آزمایشگاهی، تکرار به یادگیری کمک می‌کند، اما هر معلمی می‌داند که نمی‌توان این یافته را گرفت و سر کلاس برد و مثلاً دانش‌آموزان را مجبور کرد آن قدر تقسیم‌های طولانی را تکرار کنند تا کاملاً روی تقسیم مسلط شوند. تکرار برای یادگیری خوب اما برای انگیزه افتضاح است. اگر تکرار از حد بگذرد انگیزه از بین می‌رود، دانش‌آموزان دست از تلاش برمی‌دارند و یادگیری صورت نخواهد گرفت. به این ترتیب این تجربه عملی در کلاس درس آن نتایج آزمایشگاهی را تأیید نمی‌کند! 👈 بسیاری از مسائل اجتماعی نیز اینچنین هستند. آنچه را که چند کارشناس و شبه‌کارشناس! روی کاغذ فکر می‌کنند، در بستر اجتماع به نحو دیگری بروز و ظهور دارد. فهمش سخت نیست، کافی است به چند کنش حاکمیت در روزهای گذشته در موضوعات اجتماعی نگاه کنیم ..‌. پی‌نوشت: معتقدم اصلاً ما پژوهش جدی‌ای در مسائل اجتماعی این روزها انجام نمی‌دهیم و کار کارشناسی شده‌ای نمی‌کنیم. صرفاً درگیر تصمیمات آنی و ظنی یک عده هستیم که باید از آن‌ها تشکر کنیم و بعد خوشحال باشیم که حداقل بی‌تحرک نبوده‌اند! بگذریم که برای همین تصمیمات هم در حاکمیت یک نظر واحد وجود ندارد ... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین🔍
ب نام او ک سرآغاز داستان های بلند است...📖 تصمیم گرفتیم با شروع بهار طبیعت و قرین شدنش با بهار معنوی
🍀🍀🍀💫 یکی از سواران که دهان گشادی داشت، پیشاپیش همه، شمشیرش را در هوا می‌داد و فریاد می‌زد:( این است سرنوشت کافران و منافقانی که گرگ‌هایی هستند در لباس میش. عاقبت دشمنان دین و حکومت و صحابه پیامبر همین است که می‌بینید. رافضی‌های¹ متعصب و کوردل ببینند و عبرت بگیرند.) /¹مخالفان و دشمنان شیعه ب شیعیان(رافضی) می‌گويند، تقریبا ب معنای رانده شده./ به دایره جمعیت که رسیدم، ایستادم. اسب سوارها از کنارم گذشتند. یکی از آنها طنابی به برآمدگی زین اسبش بسته بود و به کمک دست، آنها را می‌کشید. دنباله طناب به دور دست‌های لاغر ابوراجح بسته شده بود. اگر آن مرد نگفته بود که او ابوراجح است، نمی‌توانستم بشناسمش. چند جای سرش شکسته بود. لخته‌های خون، سر و صورتش را پوشانده بود. ریسمانی از دماغش گذرانده بودند. این ریسمان به طناب وصل بود. از دندان‌های بلند ابوراجح خبری نبود. همه را با ضربات چماق شکسته بودند. از دهانش زنجیری بلند آویزان بود. زبانش را سوراخ کرده و جوال دوزی از آن گذرانده بودند. معلوم بود که اولین حلقه زنجیر را از جوالدوز گذرانده‌اند. خون از زبان و دهان و لب‌های ورم کرده‌‌اش جاری بود و از پایین زنجیر، قطره قطره می‌چکید. زنجیری هم به دست‌ها و پاها و گردنش چفت شده بود. مردم از آن همه خشونت و بی‌رحمی، مات و مبهوت مانده بودند. دستار را در مقابل ابوراجح از صورتم کنار زدم. وقتی نگاه خسته و دردمندش به من و قوها افتاد، ایستاد. ماموران خشنی که پشت سرش بودند، ضربه‌های کوبنده و بُرَنده چماق و تازیانه را بر شانه‌ها و پشتش فرود آوردند. ابوراجح که دیگر رمقی نداشت، چشم‌ها را رو به آسمان بست و مثل درختی که بیفتد، با صورت نقش بر زمین شد. پشت لباسش، پاره پاره بود و خون تازه از خط‌های تازیانه می‌جوشید. تا اسب بایستد، ابوراجح چند قدمی با صورت روی زمین کشیده شد. قوها را به یکی دادم و با کمک چند نفر دیگر، او را بلند کردیم تا سرپا بایستد. صورتش پوشیده از خاک و خون بود. از فرصت استفاده کردم و آهسته بیخ گوشش گفتم:( همسر و دخترت در امان هستند.) به زحمت چشم‌های خاک آلودش را گشود و به من نگاه کرد. یک دنیا محبت و دوستی در آنها موج می‌زد. در چشم‌هایش هیچ ترس و وحشتی دیده نمی‌شد. اسب به حرکت درآمد و ابوراجح کشید و با خود برد. ماموران پیاده، با چند ضربه تازیانه مرا از ابوراجح دور کردند. صورتم را پوشاندم. قوها را گرفتم و صبر کردم تا جمعیت از اطرافم گذشتند و به راهشان ادامه دادند. یکی گفت:( این بیچاره به میدان نرسیده خواهد مرد!) دیگری گفت:( آن وقت زحمت جلاد کمتر خواهد شد.) جای تازیانه روی شانه و پشتم میسوخت. از بی‌اعتباری دنیا در حیرت فرو رفته بودم. ابوراجح آن روز صبح، بی‌خبر از همه چیز و هرجا، در حمامش مشغول کار بود و حالا در این وضعیت اسفبار و باورنکردنی به سر می‌برد و تا مرگ فاصله ‌ای نداشت. به یاد همسرش و ریحانه افتادم که در گوشه‌ای از شهر، در خانه‌ای پناه گرفته بودند و از آن چه بر سر آن مرد بی‌گناه و مظلوم می‌آمد، بی‌خبر بودند. جای شکرش باقی بود که آنجا نبودند و آن صحنه وحشت انگیز را نمی‌دیدند! نمی‌دانستم ابوراجح با دیدن من و قوها چه فکری کرده بود.‌ آیا در دارالحکومه، به خیانت مسرور پی برده بود؟ آیا با نگاهش می‌خواست به من بگوید که فرار کنم و از آنجا دور شوم؟ دیگر از آن اراده و اطمینان در من خبری نبود. قصد کرده بودم نزد حاکم بروم تا جان ابوراجح را نجات دهم، اما دیگر کار از کار گذشته بود. ابوراجح اگر اعدام هم نمیشد، با مرگ فاصله‌ای نداشت. بهترین کار آن بود که با ریحانه و مادرش به کوفه فرار می‌کردیم. حداقل ما می‌توانستیم نجات پیدا کنیم و خیال پدربزرگ از جانب من راحت می‌شد. از دیدن ابوراجح در آن حالت رقت بار، متزلزل شده بودم. کسی در درونم فریاد می‌کشید:( نه، تو هرگز نمی‌توانی ابوراجح را در این حالت رها کنی و به فکر فرار و نجات جان خودت باشی!) ریحانه گفته بود بهتر است به خدا توکل کنیم و به او امیدوار باشیم. گفته بود مرا دعا می‌کند. باید به خاطر او و پدرش تلاش خودم را میکردم. در آن شرایط، برگشتن به طرف ریحانه، جز اندوه و خجالت چیزی عایدم نمی‌کرد. نمی‌دانم چه شد که به یاد <<او>> افتادم. همان که اسماعیل هرقلی را شفا داده بود و ابوراجح و شیعیان ب او عشق می‌ورزیدند. خطاب به او گفتم:( اگر آنطور که شیعیان اعتقاد دارند، تو زنده‌ای و صدایم را می‌شنوی، از خدا بخواه کمکم کند!) دوباره گرمی عزم و اراده در رگهایم به حرکت درآمد. اخرین نگاه را به جمعیتی که همچنان در لابه لای نخل ها دور می‌شدند، انداختم و به سوی دارالحکومه به راه افتادم. به دارالحکومه که رسیدم، دست‌هایم خسته شده بود. ادامه دارد.... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 الهی صبح را آفریدی ✨و ما را خلقتی 🌸دوباره بخشیدی 🌸خلقت دوباره ی تو را در ✨این صبح زیبا شاکریم 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
▪️🍃🌹🍃▪️ 🌹/ با بیش‌تر آشنا شویم 🕊 ۱۸ مرداد سالروز شهادت «شهید محسن حججی» دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴ایران به فناوری موشک کروز سوپرسونیک دست یافت ♦️متخصصان صنایع دفاعی کشورمان به فناوری طراحی موشک سوپرسونیک دست یافته‌اند و این موشک هم اکنون در مرحله تست‌ قرار دارد. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️ به ما میگین درس شهید حسین فهمیده و بردن بچه ها به هیات، عین خشونته و برا روحشون خوب نیست اما خودشون ببرند چنین مکانهایی اشکال نداره. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخرهفته تون بی نظیر دركنار خانواده و دوستان روزتون پرازخوبی🍃🌷 لحظه هاتون پرازآرامش دوستی هاتون پرازصفا رزق وروزی تون پرازبرکت و زندگیتون پرازمحبت🍃🌷 دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️تنوعی از محجبه‌ها و زنان و دخترانی با حجاب در روستاهای هلند به جنگ فرهنگی هدایت شده در ایران نگاه نکنید عموم انسان‌ها به فطرت خود گرایش دارند یا گرایش پیدا خواهند کرد. دنیا پس از تجربه‌های تلخ بدپوششی و آسیب‌هاش دوباره به سمت پوشش در حال گرایش است... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃