eitaa logo
ذره بین🔍
89 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.9هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
لالیگا، بوندسلیگا، لیگ جزیره و... را حسینیه کردیم بارسلونا، منچستر، بایرن و... ماه مبارک رمضان رو تبریک گفتن اونوقت اینجا گل‌ممد از شُنقل‌آباد سفلی استوری کرده، به عقاید ماها احترام بگذارید، لااکراه فی الدین. دین زورکی نیست. مگه ما عربیم. بجای افطاری دادن به فقرا کمک کنید و..... حسین‌دارابی دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین یکشنبه بهارتون عالی 💗 🌸✨دعای امروز من 💗✨برای تک تک تون 🌻✨آرامش و خیر و برکت 🌸✨الهی 💗✨شادی و زیبایی 🌻✨نصیب لحظه هاتون بشه 🌸✨الهی 💗✨خوشبختی حک در 🌻✨سرنوشت تون باشه 🌸✨الهی 💗✨به آرزوهاتون برسید 🌻✨روزتون زیبـا و در پنـاه خدا دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹🍃 ✨راهکارهای زندگی موفق در کریم 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📸 کفتارها به جان هم افتاده‌اند! 🔹اذعان مجری منوتو به پروژه ای بودن اغتشاشات اخیر و اعتراف به شکست آن! دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🍃🌹🍃 مسافرت بیش از ۵ میلیون نفر به استان اصفهان 🔹️مدیر روابط عمومی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان: بیش از ۵ میلیون و ۴۶ هزار گردشگر به شهرستان‌های استان اصفهان مسافرت کردند که از این تعداد نزدیک به ۲ میلیون بازدید از بناهای تاریخی را داشتیم. 🔹️میدان امام خمینی(ره) با ۱۵۰‌هزار بازدیدکننده در یک روز رتبه اول را دارد، بعد از آن مجموعه جهانی باغ فین و کاخ چهلستون در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفته‌اند. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ب نام او ک سرآغاز داستان های بلند است...📖 تصمیم گرفتیم با شروع بهار طبیعت و قرین شدنش با بهار معنویت دلها، بهار دیگری را با شما آغاز کنیم! بهار خواندنی ها :) ان‌شاءالله از امشب کتاب جذاب و زیبای را پارت گذاری خواهیم کرد. امیدواریم از آغاز تا پایان این قصه عاشقانه مذهبی را همراه ما باشید. بهار خواندنی بعدی انتخاب با شماست 😉😃 همراهان گرامی💐ان شاالله از امشب،در روزهای فرد هفته ،ساعت۲۳:۰۰ منتظر قسمت های جذاب این کتاب خواندنی باشید🤓 دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《بسم الله الرحمن الرحیم》 🍀🍀🍀💫 از چند پله سنگی پایین رفتم. فقط همین. و در کمتر از یک ماه، ماجرایی را از سر گذراندم ک زندگی ام را زیر و رو کرد. گاهی فکر میکنم شاید آن ماجرا را ب خواب دیده ام یا هنوز خوابم و وقتی بیدار شدم میبینم ک رویایی بیش نبوده. اسمی جز معجزه نمی توانم روی آن بگذارم. گاهی واقعیت آن قدر عجیب و باورنکردنی است که آدم را گیج میکند. وقتی برمیگردم و به گذشته ام فکر می کنم ، پایین رفتن از آن چند پله را سرآغاز آن ماجرای شگفت انگیز میبینم. پدر بزرگم می گوید: بله، ماجرای عجیبی بود ، اما باید باورش کرد. زندگی ، آسمان و زمین هم آنقدر عجیبند که گاهی شبیه یک خواب شیرین به نظر می آیند. آفریدگار هستی را که باور کردی ، ایمان خواهی داشت که هر کاری از دست او بر می آید.) همه چیز از یک تصمیم به ظاهر بی اهمیت شروع شد. نمیدانم چه شد که پدربزرگ این تصمیم را گرفت. ناگهان آمد و گفت :( هاشم! باید با من بیایی پایین.) و من ناچار با او رفتم پایین. بعد از آن بود که فهمیدم چطور پیش امدی کوچک میتواند مسیر زندگی انسان را تغییر دهد. خدای مهربان، زیبایی فراوانی ب من داده بود. پدر بزرگ ک خودش هنوز از زیبایی بهره ای دارد، گاهی میگفت :( تو باید در مغازه ، کنارم بنشینی و در راه انداختن مشتری ها کمک کارم باشی ؛ ن آنکه در کارگاه وقت گذرانی کنی.) می گفت :( من دیگر ناتوان و کند ذهن شده ام. تو باید کارها را به دست بگیری تا مطمئن شوم بعد از من از عهده اداره کارگاه و مغازه بر می آیی.) در جوابش میگفتم :( اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهر حلّه ، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم، شاگردان و مشتری ها روی حرفم حسابی باز نمی کنند.) با تحسین ب طرح ها و ساخته هایم نگاه می کرد و می گفت :( تو همین حالا هم استادی و خبر نداری.) میگفتم :( نمیخواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همه مردم حلّه و عراق، غبطه شما را بخورند و بگویند : این ابونعیم عجب نوه ای تربیت کرده!) به حرف هایم می خندید و در آغوشم می کشید. گاهی هم آه میکشید، اشک در چشمانش حلقه میزد و میگفت:( وقتی پدر خدا بیامرزت در جوانی از دنیا رفت، دیگر فکر نمیکردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد ! چقدر کفر میگفتم و از خدا گله و شکایت میکردم ! کسب و کار را ب شاگردان سپرده بودم و توی مغازه و کارگاه، بند نمی‌شدم. بیشتر وقتم را در حمام《ابوراجح》می‌گذراندم. ادامه دارد.... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃