🍃🌺در ماه صفر، صدقه زیاد بذارید و آیة الکرسی زیاد بخونین برای رفع بلا🌺🍃
🔴فوايد آية الکرسي:
❤️خواندن آن هنگام خروج از منزل، هفتاد هزار فرشته نگهبان شما ميشوند...
💛هنگام ورود به منزل، قحطي و فقر، هرگز به منزلتان نمي آيد...
💚خواندن بعد از وضو، شخصيت شما را 70 درجه بلند مرتبه تر مي سازد...
💙خواندن قبل از استراحت، فرشته ها تمام شب را محافظتان خواهند بود...
💜خواندن بعد از نماز واجب، فاصله شما تا بهشت فقط مرگ است...
پخش اين پيام زيبا صدقه جاريه است...
🙏التماس دعا🙏
هدایت شده از فدایی رهبرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2131755019C64f2e5adce
عاشقان اهل بیت ع
🌸امـام علـى عليهالسلام🌸
مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن ؛
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
📚📚 منابع
أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12
ای شهیدان #عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از #خون شماست
💐معرفی جانباز #دفاع_مقدس #شهید_سید_محسن_مقدسی
🌏 زمینی شدن : ۱۳۴۴، تهران
💫 آسمانی شدن : ۹۴.۰۹.۰۳، جانباز ۷۰% شیمیایی بعد از سالها تحمل درد و رنج ناشی از صدماتِ شیمیایی جنگ تحمیلی در بیمارستان ساسانِ تهران به شهادت رسید.
☘ مزار شهید : بهشت زهرا تهران - قطعه ۵۰، نزدیک مزار شهدای فاطمیون #مدافع_حرم و شهدای هواپیمای c-۱۳۰
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 یکشنبه ۹۸.۰۷.۱۴
⏰ ساعت ۲۱:۰۰
🏴همزمان با ایام #ماه_صفر و ۷ صفر شهادت #امام_حسن_مجتبی (ع)
#لبیک_یازینب (س)
❤️گروه مدافعان حرم✌️
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
☀️☀️☀️
🎤 #خطبه_۷۵
(در ذى الحجّه سال 23.هجرى پس از قتل عمر، در روز شورا آن هنگام كه مردم به ناحق، براى بيعت كردن با عثمان جمع شدند، فرمود)
💠ويژگى هاى امام على عليه السلام از زبان خود
همانا مى دانيد كه سزاوارتر از ديگران به خلافت من هستم.
سوگند به خدا به آنچه انجام داده ايد گردن مى نهم، تا هنگامى كه اوضاع مسلمين رو براه باشد، و از هم نپاشد،
و جز من به ديگرى ستم نشود، و پاداش اين گذشت و سكوت و فضيلت را از خدا انتظار دارم،
و از آن همه زر و زيورى كه به دنبال آن حركت مى كنيد، پرهيز مى كنم.
🌴🌴🌴
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹مرثیه سرایی مداح اهل بیت علیهم السلام سیدرضا نریمانی در دیدار اعضای مجمع عالی فرماندهان #سپاه با رهبر معظم انقلاب
۹۸.۰۷.۱۰
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🏴🌷🍃
13980710_33283_16k.mp3
1.88M
🎙مرثیه سرایی مداح اهل بیت علیهم السلام سیدرضا نریمانی در دیدار اعضای مجمع عالی فرماندهان #سپاه با رهبر معظم انقلاب
۹۸.۰۷.۱۰
@Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun 🏴🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه #شهید شدن #علی_انصاری
اگر اشک تان جاری شد و دلتان شکست التماس دعای شهادت...😔😢
این گل را به رسم هدیه
تقدیم نگاهت کردیم..
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
☘☘☘
هدایت شده از زنده باد یاد شهدا
ای شهیدان #عشق مدیون شماست
هرچه ما داریم از #خون شماست
💐معرفی جانباز #دفاع_مقدس #شهید_سید_محسن_مقدسی
🌏 زمینی شدن : ۱۳۴۴، تهران
💫 آسمانی شدن : ۹۴.۰۹.۰۳، جانباز ۷۰% شیمیایی بعد از سالها تحمل درد و رنج ناشی از صدماتِ شیمیایی جنگ تحمیلی در بیمارستان ساسانِ تهران به شهادت رسید.
☘ مزار شهید : بهشت زهرا تهران - قطعه ۵۰، نزدیک مزار شهدای فاطمیون #مدافع_حرم و شهدای هواپیمای c-۱۳۰
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 یکشنبه ۹۸.۰۷.۱۴
⏰ ساعت ۲۱:۰۰
🏴همزمان با ایام #ماه_صفر و ۷ صفر شهادت #امام_حسن_مجتبی (ع)
#لبیک_یازینب (س)
❤️گروه مدافعان حرم✌️
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷
سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج)
سلام خدمت شهدای کربلا و اسرای کربلا
سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز
💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا و همینطور جانبازان عزیزی که در گروه حاضر هستند
🏴فرارسیدن #ماه_صفر و اسارت رفتن اهل بیت معزز آقا #امام_حسین (ع) و ۷ صفر شهادت #امام_حسن_مجتبی (ع) رو خدمت شما تسلیت عرض میکنم.
امشب در خدمت جانباز #دفاع_مقدس #شهید_سید_محسن_مقدسی هستیم. معرفی از زبان همسر معزز شهید هست.
مطالب برداشته شده از وب سایت های فاش نیوز، یادشهدا و ایثار
من در سال ۱۳۶۸ به عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به کار بودم و شهید مقدسی هم که مجروحیت داشتند به عنوان سرباز سپاه از طرف وزارت تعاون سپاه به بیمارستان رفت و آمد داشتند و در این اثنا مرا دیده بودند. من فوق دیپلم پرستاری داشتم و کلاس زبان هم می رفتم و با اینکه تمام کارهایم را انجام داده بودم که از ایران بروم، اما قلبا به رفتن راضی نبودم چون ایران را واقعا دوست داشتم و وطنم را به هرچیزی ترجیح می دادم و همین آشنایی و ازدواج مسیر زندگی مرا کاملا دگرگون کرد.
📸عکسی که درب ورودی خانه شهید نصب شده...
#خاطره قبل از ازدواج
ایشان هر روز یک سبد غنچه رز صورتی برای من می گرفت و به بیمارستان می آورد. زمانی که من این غنچه ها را به خانه می بردم از خانواده شرم داشتم که موضوع خواستگاری را خیلی صریح مطرح کنم.
#معتقد
و #اصیل
می دانستم که ایشان جانباز هستند اما درباره وضعیت جانبازی خیلی اطلاعی نداشتم و جانبازی برایم معنای خاصی نداشت، ولی می دانستم که ایشان اعتقادات مذهبی بالایی دارد و ملاک من هم داشتن همین خصیصه و داشتن خانواده اصیل بود که خوشبختانه ایشان این ویژگی ها را دارا بودند.
خانواده آقای مقدسی خانواده بشدت مذهبی بودند درحالی که ما خانواده معمولی تری بودیم اما خوشبختانه در این خصوص مشکل جدی با هم نداشتیم.
#پدر_شدن
🍒در سال ۱۳۷۳ هم خداوند پسرم امیرارسلان را به ما هدیه کرد. ایشان بسیار خوشحال بودند. البته همه دعا می کردند و می گفتند اِن شاءلله که فرزندتان پسر باشد اما او می گفت پسر و دختر فرقی ندارد. او در ایام بارداری بسیار مراقب من بود و هرچه از محبت ایشان بگویم کم گفته ام. زمانی که امیر به دنیا آمد یک کیک کوچولو گرفتیم. اقوام دور هم جمع شدیم و آقای مقدسی با اینکه جثه ضعیفی داشت و همزمان با مشکلات جسمانی اش دست و پنجه نرم می کرد اما از بدنیا آمدن فرزندمان بسیار خوشحال بود. البته زمانی که خداوند امیرارسلان را به ما هدیه کرد من کار بیمارستانم را کم کردم تا بتوانم بیشتر در کنار همسر و فرزندم باشم.
📸فرزند و همسر شهید
#زندگی
من به خاطر شرایط اقتصادی و خانه اجاره ای که در آن ساکن بودیم گاها در سه شیفت و از ساعت ۶ صبح تا ۱۰ شب در بیمارستان کار می کردم. شرایط زندگی به مراتب سخت تر شده بود، چرا که باید کسی امیر را نگه می داشت. مادر آقای مقدسی و خانواده من هرکدام به طریقی از ما حمایت می کردند اما در بزرگ کردن امیر تنها بودم. از مهدکودک گرفته تا تمام مسایل. چون پدر امیر به دلیل مجروحیتهایش، بیشتر اوقات در بیمارستان بستری بود. شرایط و مخارج زندگی آنقدر برایم دشوار بود که تصمیم گرفتم با ۲۲سال سابقه خودم را بازنشسته کنم و پس از آن با مراقبت و پرستاری از “مریض خصوصی” امورات زندگی را می گذراندم.
#جانبازی
ایشان هم جانباز شیمیایی و هم اعصاب و روان و هم یکی از پاهایشان بر اثر گلوله و ترکش مجروح بود که به مرور عفونت کرده بود و پزشکان می گفتند که باید قطع شود. البته استخوان پایشان را پیوند کرده بودند و هیچ ماهیچه ای نداشت و پوست نازکی هم روی آن کشیده بودند که به مرور زمان این استخوان سیاه شده بود. چند سال قبل هم پزشکان با تشکیل کمیسیون به این نتیجه رسیده بودندکه باید این پا قطع شودکه البته ایشان موافقت نکرده بودند. تنفس برایش بسیار سخت و دشوار بود بخصوص در روزهای آلودگی شهرتهران که وضعیت ریه هایش وخیم می شد. این اواخر از حدود یکسال و نیم پیش تمام بدنش به خاطر جراحات شیمیایی تاول می زد اما هیچگاه شکایتی از وضعیتش نداشت.
#با_دیدنت_جانی_دوباره_میگرفتم...
او سوای ناتوانی جسمی که داشت انسانی بسیار متشخص، متین و صبور و درعین حال مظلوم بود. گرچه زمان ۲۵ سال از نظر کیفیت زمان کمی بود اما از کیفیت خوبی برخوردار بود و هنوز هم همین احساس خوب آن روزهاست که مرا سرپا نگه داشته است. زمانی که خسته از کار به خانه برمی گشتم او با پای ناتوان، که به سختی راه می رفت تا سرخیابان به استقبالم می آمد و کیفم را می گرفت تا به نحوی خستگی مرا کم کند و من با دیدن همسرم به واقع جانی دوباره می گرفتم.
#خصوصیات و #خاطره
خاطرم هست زمانی که با آقای مقدسی منزل اقوام به میهمانی می رفتیم و آخرشب موقع برگشت خودرویی هم نداشتیم باید مسافتی را پیاده تا منزل طی می کردیم. امیر را نوبتی به کول می گرفتیم. آقای مقدسی هم با شرایط دشواری که راه رفتن واقعا برایش مشکل بود اما امیر را به کول می گرفت و تا منزل می آورد. زمانی که امیر مریض می شد تا صبح بالای سر او می نشست قرآن و مفاتیح را باز می کرد و می خواند. او به واقع عاشق همسر و فرزندش بود به طوری که درمیان خانواده هایمان رفتارش زبانزد بود.
#خصوصیات
از عادتهای خوب او اینکه در طول این سالها نماز شب او قطع نمی شد. خاطره همیشگی من از شهیدمقدسی تنها زمانی است که سرسجاده می نشست و با انگشتانش ذکر می گفت و به ما آرامش می داد. حتی خاطرم هست یکبار پسرم زمانی که کوچکتر بود گفت: پدر شما چقدر نماز می خوانید. ایشان زمانی که نمازشان تمام شد رو به امیر کرد و گفت: من شما و مادرت را از همین نمازها دارم.