زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒#سه_دقیقه_در_قیامت 9️⃣#قسمت_نهم 🔻#نجات_یک_انسان 🔸 همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال ر
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📒#سه_دقیقه_در_قیامت
🔟#قسمت_دهم
🔻#سفر_کربلا
🔸حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبتها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.
➖ البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد؛
📖چرا که در قرآن آمده بود:
"ان الحسنات یذهبن السیئات.".کارهای نیک گناهان را پاک میکند.
🔹اما خیلی سخت بود!اینکه هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد اینکه کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت خیلی مشکل بود، همینطور که اعمال روزانه بررسی می شد،به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد!
🔸 یکدفعه جوان پشت میز گفت:
به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.
➖با تعجب پرسیدم یعنی چی؟
▫️گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.
نمیدانید چقدر خوشحال شدم؛۵ سال بدون حساب و کتاب!!
➖ گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟
🔹همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند،بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد،بنده چندین بار توفیق یافتم که به سفرکربلا بروم،دریکی از این سفرها پیرمرد کر و لالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت:
🔻 میتوانی این پیرمرد را مراقبت کنی و همراه او باشی؟
من خیلی دوست داشتم تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
🔸کار از آنچه فکر میکردم سخت تر بود،این پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و او را باید کاملا مراقبت می کردم اگر لحظه ای او را رها می کردم ،گم می شد.
🔹خلاصه تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد.حضور قلب من کم رنگ شده بود، هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد می بودم.
🔸روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت؛
🔻جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟
این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است...
خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم ، باهم از مغازه بیرون آمدیم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
🔹با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً به ما حال نداد... یکباره دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
🔸جوان پشت میز گفت:
به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و گناهان ۵ سال تو را بخشیدند.
باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
🔺صدها برگ در کتاب اعمال من جلو رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
✨ادامه دارد...
#یادمرگ
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅