eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خطبه وصل 🔸 جریان ازدواج در همه ملت‌ها و نِحله‌ها هست، هیچ قومی نیست كه بدون ازدواج بتواند زندگی كند؛ اما حرفی كه انبیا (علیهم السلام) آوردند مخصوصاً وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، فرمود ما یك حرف جدیدی آوردیم و آن این است كه «النِّکَاحُ سُنَّتِی»؛[1] نكاح سنّت من است و از همین منظر فرمود: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ»؛[2] اگر كسی ازدواج كرد نیمی از دین خود را حفظ كرد, پس ازدواجی كه در ملت ‌ها و نِحله‌ های دیگر هست آن صِرف اجتماع مذكّر و مؤنث است، اما ازدواجی كه در اسلام هست صِرف ازدواج و اجتماع مذكّر و مؤنث نیست، یك صبغه ملكوتی دارد كه با آن نصف دین حفظ می ‌شود. 🔸 زن و شوهر كه با هم نزدیك شدند به منزله لباس بدن یكدیگرند، همان ‌طوری كه لباس به بدن انسان چسبیده است و انسان را از سرما و گرما حفظ می ‌كند و هیچ كسی از بدن انسان خبر ندارد چون لباس پوشاك است, تن ‌پوش است و حافظ بدن است، زن و شوهر حافظ یكدیگرند, حافظ آبروی یكدیگرند، اسرار یكدیگر را خودشان می ‌دانند. شوهر, اسرار همسر را برای خانواده خودش هم نقل نمی ‌كند؛ خانم او, اسرار شوهر را برای خانواده خودش هم نقل نمی ‌كند ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾؛[3] فرمود زن و شوهر, لباس یكدیگرند كه آبروی یكدیگر را حفظ می ‌كنند, یك; یكدیگر را در سردی و گرمی روزگار حفظ می ‌كنند, دو. 🔸 وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مراسم خطبه ‌خوانی و مقدمه عقد وجود مبارك حضرت امیر و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) مطلبی را فرمود كه وجود مبارك امام جواد هم همان مطلب را در مراسم ازدواج خودشان ذكر كردند؛ فرمودند مسئله ازدواج این ‌طور نیست كه دو نفر بخواهند به عنوان مذكر و مؤنث كنار هم جمع بشوند، این ‌طور نیست. در تعبیرات عرفی ما معمولاً فامیل ‌ها را به دو قسم تقسیم می‌ كنیم، می ‌گوییم فامیل نَسبی داریم و فامیل سببی, دایی و عمو و خاله و اینها را می‌گوییم فامیل ‌های نسبی ‌اند, بستگان عروس و داماد را می ‌گوییم فامیل‌ های سببی ‌اند، ما اینها را جزء انساب می‌ دانیم و آنها را جزء اسباب می‌ دانیم؛ ولی در آن خطبه نورانی فرمود: « «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقا»»،[4] مسئله دامادی ملحق به نسب است تقریباً این دو خانواده ارحام هم می‌شوند برای اینكه دو خانواده محفوظ بماند. اگر «جَعَلَ الْمُصَاهَرَةَ نَسَباً لَاحِقا» شد؛ آن وقت عروس را پدرشوهر و مادرشوهر به منزله دختر خودشان می‌ دانند, داماد را پدر عروس و مادر عروس به منزله پسر خودشان می‌ دانند، آن وقت خیرخواه او هستند، فرمود این مثل نَسب است مثل رحامت است ـ خدای ناكرده ـ مشكلی پیش آمد فوراً خودشان حل می ‌كنند، دیگر مسئله سبب نیست فامیل سببی نیستند فامیل نسبی ‌اند. [1] . جامع الاخبار( للشعیری)، ص101. [2] . امالی(طوسی) متن، ص518. [3] . سوره بقره، آیه187. [4] . روضه الواعظین(ط ـ قدیم)، ج1، ص147. 📚 مراسم خطبه عقد تاریخ: 1392/10/15 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 آرامش صادق 🔸 . ﴿إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ كَفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِینَ كَفَرُوا السُّفْلی وَكَلِمَةُ اللّهِ هِی الْعُلْیا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَكِیمٌ (40)﴾ ▫️ نصرتی كه در این كریمه مطرح است بازگشتش به دین بر‌می‌ گردد، چون شخص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مانند انسان های دیگر محكوم به رحلت است ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَ إِنَّهُم مَیتُونَ﴾،[1] پس منظور دین پیغمبر است. آنجا كه آسیب رساندن به شخص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) باعث آسیب ‌پذیری دین است، آنجا هم شخصیت حقوقی اش را حفظ می كند و هم شخص حقیقی را؛ آنجا كه رحلت او و درگذشت او به اصل دین آسیب نمی رساند، آنجا حضرت برابر قضا و قدر الهی محكوم ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُم مَیتُونَ﴾ هست، ﴿وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِن قَبْلِكَ الخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الخَالِدُونَ﴾[2] است و مانند آن. ▫️ پس محور نصرت الهی دین خداست نه شخص پیغمبر، اگر این ‌چنین است این مطلب در زمان ائمه (علیهم السلام) هم صادق است. در زمان نایبان خاص او هم صادق است، در زمان نایبان عام هم صادق است. هر كسی برای حفظ دین خدا قیام كرده است منصور الهی است، برای اینكه شخص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) كه محكوم به رحلت است و دین آن حضرت الی یوم القیامه باید بماند پس اساس، دین پیغمبر است؛ این یك مطلب. 🔸 مطلب دیگر اینكه ذات اقدس الهی فرمود سكینت خود را بر او نازل كرده است؛ سكینه و آرامش گاهی آرامش صادق است و گاهی آرامش كاذب. گاهی انسان در كمال آرامش به سر می برد، این سكینت نیست یك آرامش كاذب است كه فرمود: ﴿فَلاَ یأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ القَوْمُ الخَاسِرُونَ﴾[3] كسانی كه اهل خسارت‌ اند، غافلانه زندگی می كنند خود را در امن می ‌بینند همان هایی كه فكر می ‌كردند ﴿یحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾[4] همان هایی كه فكر می ‌كردند كه ﴿مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هذِهِ أَبَداً﴾[5] و مانند آن؛ بعد از یك مدت كوتاهی ﴿فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ﴾[6] پس برخی ها احساس امنیت می كنند و این امنیتشان امنیت كاذب است؛ اینكه فرمود: ﴿فَلاَ یأْمَنُ مَكْرَ اللّهِ إِلاَّ القَوْمُ الخَاسِرُونَ﴾ یعنی این امن كاذب برای كسی است كه غافلانه به سر می برد و آن‌ كه به سر ‌می ‌برد این دارد كه ﴿الَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ﴾[7] هم امنیت دنیا و هم امنیت آخرت. 🔸 بنابراین این امنیت گاهی امنیت صادق است؛ همین است كه ﴿فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكِینَتَهُ عَلَیهِ﴾، چرا امنیت صادق است؟ برای اینكه هیچ گونه قلب نمی‌ تپد، یك؛ هیچ خطری هم در بیرون نیست، دو؛ این آرامش با آن نفی خطر بیرون مطابق است، سه؛ می ‌شود . بعضی ها تجرّی دارند؛ همان‌طور که تجرّی در قول است، در فعل هم هست؛ یعنی خطر هست، او در اثر غفلت آرام و بی‌ خیال است. این گرایش او مطابق با واقع نیست. گاهی هم از آن طرف به عكس است. چه اینكه آن حزن همسفر پیغمبر (صلّی الله علیه و آله وسلّم) یك گرایش كاذب بود، یك غم كاذب بود، یك اندوه كاذب بود. حضرت فرمود وقتی ﴿إِنَّ اللّهَ مَعَنَا﴾ چه هراسی داری تو؟! آخر از چی می‌ ترسی؟! بیگانه كه قدرت نفوذ ندارد، ترس تو از چیست؟! حزن تو از چیست؟! ما که چیزی را از دست نمی ‌دهیم. پس خود حضرت یك امنیت صادق داشت، همسفرش یك حزن كاذب داشت، با این نهی آن حزن دارد برطرف می ‌شود كه ﴿لاَتَحْزَن﴾ چرا كه ﴿إِنَّ اللّهَ مَعَنَا﴾. [1] ـ سوره زمر، آیه 30. [2] ـ سوره انبیاء، آیه 34. [3] ـ سوره اعراف، آیه 99. [4] ـ سوره همزه، آیه 3. [5] ـ سوره كهف، آیه 35. [6] ـ سوره مائده، آیه 53. [7] ـ سوره انعام، آیه 82. دینه 📚 درس تفسیر سوره مبارکه توبه جلسه 57 تاریخ: 1380 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 توحید خواص 🔹 آنچه را كه وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) ترسیم كرده است، آن را وجود مبارك امام رضا (سلام الله علیه) به شاگردانش یاد داد. هشام از شاگردان خاص امام صادق (سلام الله علیه) بود، وقتی وارد محضر حضرت شد حضرت فرمود تو خدا را به عنوان معرفی می ‌كنی، می ‌شناسی و به دیگران می‌ گویی؟ عرض كرد بله, حضرت فرمود: «هَاتِ»؛ بگو خدا كیست؟ مرحوم صدوق نقل كرد كسی آمده خدمت امام رضا (سلام الله علیه) عرض كرد: توحید چیست؟ فرمود: «هُوَ الَّذِی أَنْتُمْ عَلَیهِ»؛ همین كه دارید است؛ خدا واحد است,[1] یك آدم درس‌نخوانده را كه حضرت نمی تواند مشكلات توحید را برای او حلّ کند؛ با او هم همین حرف‎ ها را می‎ زد. یک آدم ساده همین مقدار برای او بس است؛ اما به این شرط که نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد، مشغول كشاورزی، دامداری‌ و پیشه وری خود است، كار خودش را انجام می‌ دهد، برای او همین ‌قدر كافی است. 🔹 هشام كه از شاگردان ویژه امام صادق (سلام الله علیه) است، حضرت فرمود تو خدا را وصف می ‌كنی؟ «أَ تَنْعَتُ اللَّه‏»؟ عرض كرد بله, فرمود «هَاتِ» بگو! عرض كرد «﴿هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴾[2]», فرمود: «هَذِهِ صِفَةٌ یشْتَرِكُ فِیهَا الْمَخْلُوقُونَ» خیلی‌ ها سمیع، بصیر و علیم‌ هستند, عرض كرد چه بگویم! شما چطور توصیف می ‌كنید؟ فرمود ما نمی ‌گوییم خدا علیم است می‌گوییم علم است! علیم ذاتی است که «ثبت له المبدأ»؛ «هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیهِ»[3] این است نه حی! این است نه علیم! این ذاتی داشته باشی كه صفتش زاید بر ذات باشد نیست. اینها از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) به هشام رسید، بعد یونس بن عبدالرحمن، شاگرد ویژه امام رضا (سلام الله علیه) به حضرت عرض می كند که «یابن رسول الله» ما از آبای گرامی و كرام شما شنیدیم كه خدا «نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیه‏» این درست است یا نه؟ «قَالَ كَذَلِكَ هُو».[4] آنچه امام صادق ترسیم كرده است، امام رضا امضا كرده است. آ‌ن روز امام صادق هشام تربیت می کرد، امروز وجود مبارك امام رضا، یونس بن عبدالرحمن تربیت می ‌كند. به امام رضا عرض كردند ما كه مقدورمان نیست همیشه به حضور شما بار یابیم به چه كسی مراجعه كنیم؟ فرمود «یونس بن عبد الرحمن ثقتی»,[5] این شاگرد من و تربیت شده من است بروید علم را از او یاد بگیرید. مدرسه‌ ها هستند؛ حالا ممكن است كسی در این لباس باشد و گاهی بیراهه برود؛ ولی كسانی كه دین را می ‎شناسند نه فریب اینها را می ‌خورند نه از خلاف عده‌ ای می ‌رنجند, دین به وسیله قرآ‌ن و مسجد و حسینیه «إلی یوم القیامة» محفوظ می ‌ماند. اگر دین را از زید و عمرو گرفتیم ـ خدای ناكرده ـ مشكل پیدا می ‌كنیم؛ اما اگر دین را از امام رضا و امام صادق و سایر ائمه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) به وسیله آنها گرفتیم، همیشه محفوظ هستیم. [1] . التوحید (للصدوق)، ص46. [2] . سوره إسراء، آیه1. [3] . التوحید (للصدوق)، ص146. [4] . التوحید (للصدوق)، ص138. [5] . رجال الكشی ـ إختیار معرفة الرجال، النص، ص483. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نثار آبرو 🔹 كسی كه خون داد عزیزانه زندگی می ‌كند اما كسی كه مسلوب الحیثیة شد و در این راه داد، بالأخره زندگی او با سلب حیثیت همراه است! كم نبودند كسانی كه برای انقلاب آبرو دادند! در همان جریان كه به منتهی شد، بالأخره امام آبرو داد؛ آن‌طور او را اهانت كردند! یك مرجع را، یك رهبر را، یك عارف را، یك حكیم را آن ‌طور در روزنامه اطلاعات آن روز مسلوب الحیثیه كردند، اول طلبه ‌ها قیام كردند بعد قیام كردند و زمینه فراهم شده است برای حضور همگان و در آن قیام عمومی در قم رخ داد كه شهید دادند، زندانی دادند، مظلوم دادند و مانند آن. 🔹 دادن آبرو كار كمی نیست؛ بسیاری از افراد بودند كه می‌گفتند خب ما آبرویمان را باید حفظ بكنیم. انسان كه آبروی خود را برای خودش می‌ خواهد طرز تفكر او هم فرق می ‌كند؛ این طرز تفكر در خیلی از امور اثر دارد حتی در استخاره‌ ها هم اثر دارد! یك آدم ترسو وقتی می ‌خواهد استخاره كند از آیه، دستور می ‌فهمد! دادن آبرو كار آسانی نیست؛ انسان وقتی ببیند در منطقه وسیعی با حیثیت خوبی دارد زندگی می ‌كند همه اینها را نثار می ‌كند، این از دادن خون دشوارتر است! اگر ذات اقدس الهی فرمود: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ اگر آن‌طور برای آبرو داد خداوند چندین برابر او را «عندالله و عندالناس» وجیه كرده موجّه كرده كرده است. 📚 سوره مبارکه انفال جلسه 70 تاریخ: 1379 🆔 @a_javadiamoli_esra