eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
12.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5.1هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زندگی موحّدانه 🔹 آیه ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ خیلی مهم و جزء غرر آیات است؛ این تعبیر را برخی از مفسّران دارند كه اگر ما به این آیه می‌ رسیدیم و آشنا بودیم، شایسته بود که «أن نَبكی بدل الدموع دما»! این جمله «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» را ملاحظه بفرمایید که غیر از «زیارت ناحیه مقدسه»[1] كسی این تعبیر را كرده یا نكرده؟ آیا در بین اعلام شیعه این تعبیر هست یا نیست؟ در بین علمای اهل سنّت این تعبیر هست یا نیست؟ برخی از مفسّرانی كه در حدود هشت قرن قبل‌ می ‌زیستند، می ‌گویند اگر ما این ﴿یا أَیهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾ را خوب ادراك كنیم ـ «لو كنا متحقّقین» نه «محقّقین» ـ «كان ینبغی لنا لو كنّا متحقّقین بفهم هذه الآیة أن نبكی بدل الدموع دما»،[2] برای اینكه این آیه دو مطلب نمی ‌خواهد به ما بفهماند! ما وقتی غالباً مبتدایی داشتیم، خبر و قیدی داشتیم، این جمله دو مطلب را می ‌فهماند: یكی اثبات آن خبر برای مبتدا و یكی هم برای تفهیم آن قید؛ اما این بزرگواران می‌ گویند در ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ﴾، این ﴿أَنتُمُ﴾ مبتداست، ﴿الْفُقَرَاءُ﴾ خبر است و ﴿إِلَی اللَّهِ﴾ مفعول با واسطه است، این جمله كه قیدی برای خبر است و آن قید متعلّق به خبر است و مفعول با واسطه است، یك پیام دارد دو پیام ندارد؛ اگر ما این را می‌ فهمیدیم و توجه به آن داشتیم، به جای اشك خون جاری می ‌كردیم! «نَبكی بدل الدموع دما»، چرا؟ برای اینكه این آیه به ما داده است! این آیه دو چیز را نمی‌ خواهد به ما بفهماند، برای اینكه ما فقرمان را همه می ‌دانیم، چه كسی است كه نداند فقیر است؟! صدر و ساقه زندگی ما نیاز است؛ ما به هوا نیاز داریم، به آب نیاز داریم، به غذا نیاز داریم، به خاك نیاز داریم، به خواب نیاز داریم و به دارو نیاز داریم؛ همه نوع نیاز هست! فقیر بودن انسان یك چیز مجهولی نیست تا برای آن آیه نازل شود كه ای انسان شما فقیر هستی! بله معلوم است که ما فقیر و محتاجیم، اما تمام مشكل این است كه نمی ‌دانیم به چه چیزی محتاجیم. این آیه می ‌گوید تمام نیازهای شما فقط به دست خداست، این است ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ﴾. برای ابطال دور و تسلسل، فرمود او دیگر فقیر نیست تا نقل كلام در آن بكنیم «یتسلسل أو یدور»، او است. ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾ كه این ضمیر فصل ﴿هُوَ﴾ همراه با معرفه بودن خبر، مفید حصر است ﴿وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾. پس این آیه نیامده به ما بگوید شما فقیرید; لذا با معرفه بودنِ خبر سخن گفته است، خبری كه معلوم است خب معرفه ذكر می ‌كنند نكره كه نیست! جایی خبر نكره است كه فایده‌ای داشته باشد، اما وقتی كه خبر معلوم است ـ «إنّ الأخبار بعد العلم بها أوصافٌ» كه در كتاب ‌های ادبی ملاحظه كردید ـ این در حقیقت وصف است؛ برای اینكه ثبوت محمول برای موضوع برای ما روشن است. 🔹 فرمود تمام مشكل این است كه ما نمی‌دانیم آن قید كجاست؛ انسان فقیر به طرف كیست؟ محتاج به طرف كیست؟ انسان خیال می‌ كند که خودش احتیاج خودش را برطرف می ‌كند یا خیال می‌ كند روابط یا ضوابط مشکل را حل می ‌كند، همه اینها ابزارند كه تحت تدبیر یك مدیر كلّ‌اند كه ﴿رَبّ‌ُ الْعَالَمِین﴾[3] است. 🔹 ما اگر این جمله آیه را خوب می ‌فهمیدیم كه ما به چه كسی محتاجیم، آن وقت در برابر غیر او سر فرود نمی ‌آوردیم؛ نه به خود اتّكا داشتیم، نه می ‌گفتیم به خودمان معتمدیم، نه می‌ گفتیم به مردم معتمدیم. خودمان و مردم هستیم، می ‌گفتیم به الله معتقدیم، خود ما را الله اداره می ‌كند، مردم را الله اداره می‌ كند، رابطه ما و مردم را الله اداره می‌ كند، زندگی می‌ كردیم. [1] . المزار الکبیر، ص501. [2] . رحمة من الرحمن فى تفسیر و اشارات القرآن، ج‏3، ص446. [3] . سوره اعراف، آیه 54. 📚 سوره مبارکه فاطر ـ جلسه 10 تاریخ: 1392/09/06 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 عدل پروری 🔹 مردم تشنه عدل ‌می باشند، آنچه كه مشكل مردم را حل مي ‌كند است و از ما هم عدل مي ‌خواهند! با يك فضل متوسط و يك تقواي صد درصدی يك شهري را بدون ترديد عالم مي‌ تواند اداره كند! مگر ما چقدر سواد مي‌ خواهيم؟ مردم چقدر از ما انتظار دارند؟ حالا بر فرض خيلي هم با سواد، شما حساب حوزه و دانشگاه را از جامعه جدا كنيد، اينها حالا خواص‌ هستند که به دنبال تحقيقات علمي می باشند؛ اما جامعه تشنه عدل است! چگونه وجود مبارك حضرت مردم را عاقل مي ‌كند كه اكثري قاطع مردم می شوند، اين در واقع مورد حیرت است! يعني هر وقت من درباره آن حديث نوراني فكر مي ‌كنم، حريم مي ‌گيرم! اول اين ‌چنين نيست كه «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»،[1] اول «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُم»[2] بعد اين ‌چنين مي‌ شود! آن وقت چنين جامعه ‌اي زنده مي‌ شود و با زنده كار كردن آسان است. وجود مبارك حضرت امير (علیه السلام) فرمود مشكل من اين است كه من با مرده ‌ها روبرو هستم، تا يك گوشه را جمع مي‌ كنم «وَ الثِّيَابُ الْمُتَدَاعِيَةُ كُلَّمَا حِيصَتْ‏ مِنْ‏ جَانِبٍ‏ تَهَتَّكَتْ‏ مِنْ آخَرَ»؛[3] فرمود من چند نفر را مثل لباس كهنه كه چند جايش رفو شده اين جا جمع مي ‌كنم، فرمود يك جا را من رفو مي ‌كنم مي ‌بينيم يك جاي ديگر شکافته شده است، اين طور نمي ‌شود! بايد كاري كرد كه خود ما مزه عدل را بچشيم و جامعه را تشنه عدل بكنيم؛ اوائل ممكن است که برای مدتی سخت باشد، بعد به قدري عدل شيرين است! 🔹 وجود مبارك رسول گرامي (عليه و علي آله آلاف التحية و الثناء) فرمود ظلم و گناه زباله است! بدبوست! حالا سرما خورده ‌ايد و بيني شما گرفته است يا علل و عوامل دیگری دارد، وگرنه خوشبو نيست «تَعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لَا تَفْضَحْكُمْ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ»،[4] آدم هايي را ديديد كه شامه ‌شان بسته است، از كنار سطل زباله هم رد مي ‌شوند بيني را نمي‌گيرند؟! از كنار اين لاشه و مردار هم رد مي‌ شوند بيني را نمي ‌گيرند؟ فرمود اين كار بدبوست، آدم احساس مي‌ كند! اين از بيانات نوراني وجود مبارك امام صادق (صلوات الله و سلام عليه) است مرحوم صاحب وسائل (رضوان الله عليه) هم در مكاسب محرمه اين را نقل كرده كه فرمود: «كَسْبُ الْحَرَامِ يَبِينُ‏ فِي‏ الذُّرِّيَّةِ»؛[5] غذاي حرام در ذريّه هم اثر مي‌ گذارد! نمي ‌گذارند اصلاً درست بفهمد! نماز مي ‌خواند، اما ندارد. مي‌خواهد چهار تا مطلب را تحقيق كند، چهار تا مغالطه به جاي برهان مي ‌نشيند. اينها كه تصادفی نيست! همه چيز نظم دارد! كدام خاطره در كجا بيايد همه نظم دارد. فرمود اين مال حرام آدم را بدبو مي‌ كند كه در آن روايات هم است كه عالم بي عمل، جهنمي ها از بويشان متعذي مي‌ شوند.[6] اگر يك مقداري انسان خودش عدل را بچشد، لذت عدل در كام او شيرين می شود آن وقت جامعه را به طرف عدل مي ‌برد، آن وقت اين معناي است! يك وقتي است انسان مي ‌گويد ﴿اذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ﴾[7] اين يك طور انتظار منفي مذموم هم است كه خيال مي ‌كنند حضرت مي ‌آيد و مشكل اينها را حل مي ‌كند؛ اما يك وقتي نه آن كسي كه دوست عدل است و است منتظر است، چون زنده است و زنده به دنبال مي ‌گردد، چون مي ‌داند رابطه ‌اش اين است و مي ‌داند حياتش به همين است. [1] . کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص567؛ الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص338. [2] . الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص25. [3] . نهج البلاغه (للصبحی صالح)، خطبه 69. [4] . الأمالي (للطوسي)، ص372. [5] . وسائل الشيعه، ج17، ص82. [6] . الکافی (ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص44؛ « الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ آخِذٌ بِعِلْمِهِ فَهَذَا نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِكٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِكٌ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ...». [7] . سوره مبارکه مائده، آیه24. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1383/03/21 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 توحید خواص 🔹 آنچه را كه وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) ترسیم كرده است، آن را وجود مبارك امام رضا (سلام الله علیه) به شاگردانش یاد داد. هشام از شاگردان خاص امام صادق (سلام الله علیه) بود، وقتی وارد محضر حضرت شد حضرت فرمود تو خدا را به عنوان معرفی می ‌كنی، می ‌شناسی و به دیگران می‌ گویی؟ عرض كرد بله, حضرت فرمود: «هَاتِ»؛ بگو خدا كیست؟ مرحوم صدوق نقل كرد كسی آمده خدمت امام رضا (سلام الله علیه) عرض كرد: توحید چیست؟ فرمود: «هُوَ الَّذِی أَنْتُمْ عَلَیهِ»؛ همین كه دارید است؛ خدا واحد است,[1] یك آدم درس‌نخوانده را كه حضرت نمی تواند مشكلات توحید را برای او حلّ کند؛ با او هم همین حرف‎ ها را می‎ زد. یک آدم ساده همین مقدار برای او بس است؛ اما به این شرط که نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد، مشغول كشاورزی، دامداری‌ و پیشه وری خود است، كار خودش را انجام می‌ دهد، برای او همین ‌قدر كافی است. 🔹 هشام كه از شاگردان ویژه امام صادق (سلام الله علیه) است، حضرت فرمود تو خدا را وصف می ‌كنی؟ «أَ تَنْعَتُ اللَّه‏»؟ عرض كرد بله, فرمود «هَاتِ» بگو! عرض كرد «﴿هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ﴾[2]», فرمود: «هَذِهِ صِفَةٌ یشْتَرِكُ فِیهَا الْمَخْلُوقُونَ» خیلی‌ ها سمیع، بصیر و علیم‌ هستند, عرض كرد چه بگویم! شما چطور توصیف می ‌كنید؟ فرمود ما نمی ‌گوییم خدا علیم است می‌گوییم علم است! علیم ذاتی است که «ثبت له المبدأ»؛ «هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیهِ»[3] این است نه حی! این است نه علیم! این ذاتی داشته باشی كه صفتش زاید بر ذات باشد نیست. اینها از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) به هشام رسید، بعد یونس بن عبدالرحمن، شاگرد ویژه امام رضا (سلام الله علیه) به حضرت عرض می كند که «یابن رسول الله» ما از آبای گرامی و كرام شما شنیدیم كه خدا «نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیه‏» این درست است یا نه؟ «قَالَ كَذَلِكَ هُو».[4] آنچه امام صادق ترسیم كرده است، امام رضا امضا كرده است. آ‌ن روز امام صادق هشام تربیت می کرد، امروز وجود مبارك امام رضا، یونس بن عبدالرحمن تربیت می ‌كند. به امام رضا عرض كردند ما كه مقدورمان نیست همیشه به حضور شما بار یابیم به چه كسی مراجعه كنیم؟ فرمود «یونس بن عبد الرحمن ثقتی»,[5] این شاگرد من و تربیت شده من است بروید علم را از او یاد بگیرید. مدرسه‌ ها هستند؛ حالا ممكن است كسی در این لباس باشد و گاهی بیراهه برود؛ ولی كسانی كه دین را می ‎شناسند نه فریب اینها را می ‌خورند نه از خلاف عده‌ ای می ‌رنجند, دین به وسیله قرآ‌ن و مسجد و حسینیه «إلی یوم القیامة» محفوظ می ‌ماند. اگر دین را از زید و عمرو گرفتیم ـ خدای ناكرده ـ مشكل پیدا می ‌كنیم؛ اما اگر دین را از امام رضا و امام صادق و سایر ائمه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) به وسیله آنها گرفتیم، همیشه محفوظ هستیم. [1] . التوحید (للصدوق)، ص46. [2] . سوره إسراء، آیه1. [3] . التوحید (للصدوق)، ص146. [4] . التوحید (للصدوق)، ص138. [5] . رجال الكشی ـ إختیار معرفة الرجال، النص، ص483. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/05/12 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 انسان قرآنی 🔹 در جریان حیات و ممات قرآن یک عده را مُرده می داند، زنده اند اما آنهایی که در دنیا در این مسیر نیستند اینها مُرده اند؛ برای اینکه اینها حرف قرآن را گوش نمی دهند و قرآن هم است، فرمود ما قرآن را نازل کردیم و اگر کسی قرآنی فکر کند و زنده است این قرآن او را زنده می کند: ﴿إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُمْ﴾، اول سخن از تثنیه است خدا هست و پیغمبر؛ ولی فعل، فعل مفرد است چون وجود مبارک حضرت حرف «الله» را می زند؛ فرمود: ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکم﴾ نه «دَعَوا»! دو تا دعوت نیست دو نفر نیستند، یک مولاست و یک بنده و وجود مبارک حضرت هم حرف «الله» را نقل می کند ﴿اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا یحْییكُم﴾. حالا اگر کسی استجابت نکرد حیات ندارد، از کجا بیاید؟! درباره آنها که استجابت کردند فرمود: ﴿لا تَحْسَبَنَّ﴾ که اینها مُرده هستند بلکه اینها شهیدند. 🔹 پس انسان از نظر یا زنده است یا مُرده است، این بخش اول . بخش دوم این است که حالا واقعیت او انسان است یا حیوان؟ درباره آن هم در قرآن دارد: ﴿إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعام﴾؛ اگر به صورت حصر ذکر کرده یعنی واقعیت او این است. 🔹 در مسئله سوم و چهارم قرآن می فرماید بعضی ها دست دارند بعضی ها چشم دارند، ابراهیم دست دارد ابراهیم چشم دارد که در سوره مبارکه «صافات» فرمود: ﴿أُولِی الْأَیدی وَ الْأَبْصار﴾؛ آن که نباشد اثر علمی از او صادر نشود چیزی ننویسد و چیزی به جامعه ندهد او دستی ندارد؛ یا دست کسی را نگیرد انجام ندهد او دستی ندارد. حالا یا اهل حوزه و دانشگاه است با قلم کار می کند یا جزء افراد عادی است، دارد، فلان مسجد را بسازد، فلان دارالایتام را درست کند، فلان را حل کند، این می شود دست! 🔹 بنابراین اول فرق بین زنده و مُرده است که چه کسی زنده است و چه کسی مُرده؛ دوم فرق بین انسان و غیر انسان است؛ سوم درباره مجاری ادراکی است که چه کسی چشم دارد و چه کسی ندارد؛ چهارم درباره بخش تحریکی است که چه کسی دست دارد و چه کسی ندارد؛ این تنظیم قرآن کریم است. کسی زنده است که الهی بیندیشد، کسی انسان است که ، کسی دست دارد که کار خیر انجام بدهد یا علمی یا مانند آن و کسی چشم دارد که حق ببیند که امیدواریم خدای سبحان این توفیق را نصیب همه ما بفرماید! 📚 درس خارج فقه ارث جلسه28 تاریخ: 1399/09/26 🆔 @a_javadiamoli_esra