💠 بذر معارف
🔸 دل جوان مثل یك زمین خالی است هر بذری بیفشانند می رویاند، این اصلی است كه حضرت در نهج البلاغه به كار میبرند،[1] در كنار این اصل این اصل نبوی هم هست كه فریقین نقل كرده است كه «مَنْ أَحْیا أَرْضاً مَیتَةً فَهِی لَهُ»؛[2] هر كسی كه زمین مرده را احیاء كرد مالك می شود و هر كس زمینه مرده را هم احیاء كرد مالك می شود. خب اگر دل جوان به منزله یك مزرعه خالی است و اگر هر بذری بیفشانند می رویاند و اگر هر كسی زمینی را آباد كرد یا زمینه ای را آباد كرد مالك می شود، این خطر جوان ها را تهدید می كند كه صاحب دل ما كیست؟! این را باید به چه كسی بسپاریم؟ هر كس بذر و فکر خاص خود را در دل ما نهاد چه بخواهیم و چه نخواهیم مالك دل می شود، اگر كسی زمین مرده را آباد كرد بر اساس قانون احیاء مالك آن زمین می شود كه «مَنْ أَحْیا أَرْضاً مَیتَةً فَهِی لَهُ»، لكن می شود با زور از دست چنین مالكی زمین را غصب كرد، ولی اگر زمینه فکری یك دانشجو را كسی احیاء كرد، دل غصب پذیر نیست! با هیچ زوری نمی شود اندیشه را از ذهن كسی بیرون برد، نه نمی شود گفت بفهم، نه می شود گفت نفهم، آن گاه این دل در اختیار صاحب دل خواهد بود.
🔸 آن مردان شاگردان علوی اند و بسیار كم اند، اگر دریا هستند به سرمایه خودشاناند و اگر معدن هستند «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[3] به سرمایه خودشان اند. ذات اقدس الهی انسان را بی سرمایه خلق نكرد! فرمود من گوهرهای فراوانی دادم، منتها شما این گوهر را به جای اینكه شكوفا كنید دفن كردید؛ آن راه كمتر بهره ما می شود. ما گوشمان متوجه سخنان اساتید است و چشممان متوجه نوشتار مؤلفان دیگر، پس ما مثل یك سرزمین مواتی هستیم كه از بیرون بذر افشانی می شویم، غالب ما هم این هستیم! برای غالب ما گفتند كه شما راه خدا را به این آسانی ها نمی توانید طی كنید، خدا مثل گوهر نیست، خدا مثل شمس و قمر نیست كه تا بجویید و پیدا كنید، «همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا نیابی نجویی».[4] گوهر را انسان گم كرده است بالأخره میفهمد یك گوهری هست، یك علمی هست، شنیده، باور كرده، می جوید و می یابد؛ اما خدا نه شنیدنی است، نه دیدنی است، نه بوییدنی است، انسان به دنبال چه برود؟ «همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا نیابی نجویی» و این از نهان ما برمی خیزد كه آن راه متأسفانه كمتر تردد می شود.
🔸 پس ماییم و نوشته های مؤلفان و گفته های معلمان، باید بكوشیم و ببینیم كه این سرزمین را به دست چه كسی میخواهیم بدهیم؟! چه كسی میخواهد این را احیاء كند؟! اگر ما دل را به دست یك نویسنده یا گوینده دادیم، بخواهیم از او جدا بشویم، از آن فکر فاصله بگیریم ممكن نیست، چون «اُصلُ اَلْمَرْأِ لُبُّهُ»[5] برد آنجا كه این دل می طلبد! وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) به فرزند جوانش فرمود كه قلب جوان مثل زمین خالی است، پسرم قبل از اینكه دیگران آن زمین را بذرافشانی كنند و مالك بشوند من در این زمین بذر معارف می كارم.
[1] . نهج البلاغه، نامه 31؛ «قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِیةِ مَا أُلْقِی فِیهَا مِنْ شَیءٍ قَبِلَتْهُ».
[2] . معانی الاخبار، ص292.
[3] . الکافی (ط _ الاسلامیه)، ج8، ص177.
[4] . فیه ما فیه(مولوی)، فصل پنجاهم.
[5] . ر.ک، الامالی (للصدوق)، ص240؛ «أَصْلُ الْإِنْسَانِ لُبُّهُ».
#جوان
#سرمایه_الهی
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1379/04/16
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa