eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 معراج 🔸 تعبیرات خود قرآن کریم نسبت به سیر انبیا (علیهم السلام) یکسان نیست، متفاوت است. در سوره مبارکه «اعراف» از وجود مبارک موسای کلیم (سلام الله علیه) که به میقات الهی طبق وعده الهی رفت، در آیه 143 دارد که ﴿وَ لَمَّا جاءَ مُوسی‏ لِمیقاتِنا﴾، آغاز آن با سیر و سلوک خود موسای کلیم شروع می‌شود، فرمود موسی آمد! از آن به بعد ﴿وَ قَرَّبْناهُ نَجِیا﴾؛[1] اما در جریان معراج پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از همان آغاز فرمود خدا او را برد، نه اینکه او آمد؛ این ﴿سُبْحانَ الَّذی أَسْری‏﴾،[2] سرفصل قصّه معراج است، از همان اوّل فرمود خدا او را برد؛ ولی در جریان مناجات موسای کلیم این‎ طور نبود که از اوّل موسای کلیم را برده باشد، از اوّل موسای کلیم، طبق قرارداد و وعده‌ ها و اذن الهی آمد! این گروه را می‌ گویند اینها سالک مجذوب هستند؛ یعنی اوّل یک مقدار راه را باید بروند، بعداً فیض الهی شامل حال ایشان بشود. اینها سالکی هستند که بعداً جذبه الهی نصیب آنها می ‌شود، اینها مشکلی ندارند، برای اینکه آن مقداری که مربوط به خودشان بود به طور عادی راه را رفتند، بعد فیض و جذبه الهی نصیب آنها شد؛ گرچه همه توفیقات با فیض الهی است. 🔸 آن مقداری که ﴿ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی﴾[3] است، آن قسمت مربوط به روح انسان است؛ مثل الآن! در اینجا درس و بحث که روحانی نیست، ما بدنی داریم که از راه دور و نزدیک به این مسجد می‌ آییم، جایی هم می‌ نشینیم، با وسیله ‌ای هم می ‌آییم، حرف‌ می‌ زنیم، حرف می ‌شنویم، اینها بدنی است؛ اما آن مطالبی که می ‌فهمیم که در مسجد نیست، مربوط به بدن نیست. اینکه ما از آن مرحله ‌ای که ﴿ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی﴾، بپرسیم آن‎جا بُراق حضور داشت یا نه؟ اصلاً آن‎جا جای بدن نیست تا جای بُراق باشد! الآن صحیح است که از ما سؤال بکنند که شما از منزل تا مسجد با چه وسیله‌ای آمدید؟ می ‌گوییم یا پیاده آمدیم یا با فلان وسیله آمدیم. این جا هم که می ‌نشینیم، یک مکان معینی است که می ‌نشینیم، یک زمان معینی است می ‌نشینیم، حرف ‌می ‌زنیم، حرف‌ می ‌شنویم، اینها بدنی است، اینها درست است؛ اما این مطلبی که می ‌فهمیم، این کجاست؟! این مربوط به بدن نیست. جریان معراجِ حضرت، تا آن‎ جا که مربوط به بدن بود، رفتن بود، امثال آن حالا یا با بُراق بود یا با غیر بُراق بود، امر بدنی و امثال آن است؛ اما از آن بخشی که مربوط به قلب مطهّر حضرت است، فرمود: ﴿ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی﴾، آن‎جا دیگر جا برای بُراق نیست، جا برای بدن نیست، اصلاً سؤال راه ندارد؛ مثل اینکه درباره خود ما هم این جا سؤال راه ندارد. در عین حال که ما بدن داریم، حرف می ‌زنیم، حرف می ‌شنویم، این مطالب بدنی نیست. در عین حال که حضرت بدن داشت، سیر بدنی و مکانی داشت؛ اما آن مطالب فرمود: ﴿ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی﴾، آن‎ جا دیگر جا برای بُراق و بدن و امثال آن نیست. [1]. سوره مریم، آیه52. [2]. سوره اسراء، آیه1. [3]. سوره نجم، آیه11. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه نجم ـ جلسه 12 تاریخ: 1395/12/24 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 مقدمه وحدت 🔹 هفته پر بركت حوزه و دانشگاه است، شهادت شهید این هدف والا مرحوم آیت الله دكتر را گرامی می ‌داریم و از ذات اقدس الهی مسئلت می‌ كنیم به همه ما توفیق رسیدن به مقام شامخ را عطا كند تا در پرتو آن با هم متحد باشیم و این وحدت حاصل بشود. ▫️ نكته ‌ای كه در جریان مطرح است این است كه كسانی می ‌توانند پرچمدار وحدت باشند و در زیر پرچم وحدت به سر ببرند كه خودشان مشكل داخلی خودشان را حل بكنند. انسان تا خودش واحد نشود، هرگز داعیه وحدت نخواهد داشت و همكاری با مدعیان وحدت نصیب او نمی‌ شود و مانند آن. هر كدام از ماها چه در حوزه هستیم چه در دانشگاه اول باید مشكل خودمان را حل كنیم؛ یعنی خودمان با خودمان اختلاف نداشته باشیم! عقل ما یك چیزی بگوید و هوس ما یك چیزی طلب بكند؛ دائماً در درون ما این اختلاف بلوا و غوفا به پا كند، این نمی‌ شود! كسی كه نتواند مشكل داخلی خودش را حل كند، با خودش متحد بشود و واحد بشود، این توان آن توفیق را ندارد كه در صف شركت كند، این مطلب اول. 🔹 مطلب دوم كه برای همه ما ضروری است مخصوصاً نسل جوان این است كه عمر مطلقا و دوران جوانی بالخصوص از بهترین فرصت های ماست، ما باید این عمرمان را بشناسیم كه آیا عمر درآمد است یا سرمایه است. در این نامه ‌ای كه من خواندم یكی از برادران عزیز نوشت كه شما اگر در سن و شرایط ما بودید و جوانیتان مثل جوانی ما سپری می ‌شد، یعنی در این عصر بودید چه می ‌كردید؟ همه ‌ما نیازمند به هستیم كه آنها به ما گفتند در هر عصری چگونه زندگی بكنیم، اینها جزء خطوط كلی بحث هاست، هر كسی در هر عصر و مصری باشد بالأخره باید اینها را رعایت بكند. ما باید اول خودمان را بشناسیم، این عمر مخصوصاً دوران جوانی درآمد هستند یا ؟ عمر سرمایه است! رأس المال است! این سرمایه را جز در راه دلمایه صرف كردن خسارت است. آدم سرمایه را كه می ‌دهد باید به یك سرمایه برتر تبدیل كند، یك آدم می‌ شود، حالا طلبه یا دانشجو باشد. [انسان] همین طور یك ساعت یك جا بنشیند و بخندد! این یعنی عمر را آتش زدن! هیچ ممكن نیست كسی مجاز باشد كه سرمایه را هزینه كند، [آن هم] رایگان و سخاوتمندانه! اینكه فرمودند: ﴿إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾[1] همین است. ▫️ هیچ دانشجو به این اكتفا نكند كه من حالا لیسانس شدم، نه خیر! بالاتر از لیسانس هم هست، فوق لیسانس هم هست، دوران دكترا هم هست، حداقل تلاشتان این باشد كه استاد دانشگاه بشوید؛ حالا اگر محقق شدید، مبتكر شدید، فناور شدید و نوآور شدید كه راه فراوان است چه بهتر! این حداقلتان است كه بتوانید كاملاً دانشجویان بعدی را تربیت كنید. یك روحانی هم همین طور است، یك طلبه هم همین طور است. کسی که از همان اول قصد كرده كه مثلاً یك مقصد خاص داشته باشد، این نه خودش را شناخت نه را شناخت. [1]. سوره عصر، آیه2. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_doross \
💠 عدل مهدوی 🔹 برنامه رسمی حضرت ولیّ عصر (عجل الله تعالی فره الشریف) اجرای است و اگر جهان تشنه ظهور و حضور آن حضرت است، برای اینكه آن حضرت است و اگر انقلاب اسلامی بركتی دارد، محصول آن ذات مقدس است. 🔹 وقتی قرآن كریم از امامت سخن به میان می ‌آورد، آن عنصر محوری امامت را تذكر می‌ دهد و می ‌فرماید: ﴿لا ینالُ عَهْدِی الظّالِمینَ﴾؛[1] یعنی امامت و این عهد باید به افراد شایسته برسد و به ظالم نمی ‌رسد. [این عهد] به جاهل و فاسق هم نمی ‌رسد، اما آنچه كه عنصر محوری امامت و رهبری است جریان است فرمود: ﴿لا ینالُ عَهْدِی الظّالِمینَ﴾، البته ظلم اعتقادی و اخلاقی هم مشمول همین عنوان است، لكن بارزترین مصداق ظلم همان است این اصل اول و چون وجود مبارك حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) خلیفه خداست او هم اگر بخواهد سمتی بدهد كسی را نصب بكن،د ابلاغی بدهد و شأنی را به كسی واگذار كند «لا ینال عهده الظالِمین»، چون ممكن نیست که عهد خدا به عادل برسد ولی عهد عادل به ظالم برسد. بنابراین كسی نیابت عام یا خاص از وجود مبارك ولی عصر خواهد داشت كه آن حضرت به او رسیده باشد «و لا ینال عهده الظالِمین». 🔹 جریان نصرت، سربازی و تخصص هم به شرح ایضاً؛ اگر كسی خواست شاگرد آن حضرت باشد پژوهشگر و محقق درباره آن حضرت باشد درباره او سخنی گفته باشد گفتاری ارائه كرده باشد مقال یا مقالتی را نشان داده باشد، همه اینها آن حضرت است باز «لا ینال فیضه الظالمین»، قهراً وضع ما هم باید روشن بشود، این هم اصل دوم. ما كه در این رشته تلاش و كوشش می‌ كنیم به این امید [هستیم] كه عهد او به ما برسد كه او هم به ما عنایتی بكند. این را می‌ دانیم كه آن حضرت به ظالم عنایتی ندارد، چون با همان دستی كه را گرفته است باید با همان دست را به جامعه منتقل كند، به شاگردان و به عالمان منتقل كند، چه نیابت عام و چه نیابت خاص، چه رشته تخصصی و چه رشته تعممی، بالأخره اگر كسی بخواهد به وجود مبارك ولی عصر منتصب بشود باید بداند كه «لا ینال عهده الظّالِمین». 🔹 مطلب بعدی آن است كه مهمترین كاری كه امام انجام می‌دهد است، این عدل یك مثلث میمونی می ‌طلبد. و حكومتی عادل می ‌شود كه عدل باشد یك، عادل باشد دو، امتش عدل خواه باشند سه. اگر قانون مشكل داشت یا مجری قانون ها كه مشكل داشت یا جامعه مشكلی داشتند، بالأخره مستقر نمی ‌شود. در حكومت اسلامی خاندان عصمت و طهارت آن دو اصل محقق بود، یعنی قانون الهی بر اساس عدل بود كه ابدا در حرم امن این قانون ظلمی را پیدا نمی ‌كرد، ظلم باطل است و در حریم قرآن راه ندارد ﴿لا یأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ﴾[2] و مانند آن، می ‌ماند حاكم كه اینها عدل ممثلند. پس هم قانون قانون عدل است و هم رهبر رهبر عادل، مشكل مهم جامعه است كه وظیفه ما هم از نظر با آن حضرت مشخص می‌ شود، هم ترویج مكتب حضور و مشخص می ‌شود و ما هم كه به عنوان آن حضرتیم وظیفه ما مشخص می‌ شود. جامعه اگر عادل نباشد و عدل خواه نباشد، آن و مهدوی محقق نخواهد شد. [1]. سوره بقره، آیه124. [2]. سوره فصلت، آیه42. ولایت_عظمی_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف 📚 سخنرانی در جمع مسئولین بنیاد مهدویت تاریخ: 1389/03/21 🆔 @a_javadiamoli_doross
🏴 وجه الله ▪️ وجود مبارك فرمود: قسم به خدا نمی ‌توانی این نام را فراموش كنی! هیچ عاملی در ترویج جریان به این صورت از بیگانگان یا آشنایان دخالت نداشتند، فقط همان «وَ فِی قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُه‏».[1] این جریان میلیونی أربعین را كه خدا اجر همه اینها را با خودش قرار بدهد، به همه اینها پاداش دنیا و آخرت بدهد، سعادت و سیادت و كرامت و شرف و عزّت بدهد و سلامتی عطا كند، به همه زائران حسینی خیر دنیا و آخرت عطا كند! این نام مبارك را زینب كبرا فرمود نمی ‌توانید فراموش كنید. ▫️ همه ما می‌ خواهیم بمانیم، هیچ كسی نمی ‌خواهد بپوسد، این بدن می ‌پوسد؛ برای اینكه ما ارتباطی با «وجه الله» داشته باشیم، خدای سبحان «وجه الله» را استثنا كرد، خود ذات أقدس الهی منزّه از استثنا و مستثنی و مستثنی ‌منه است، نمی ‌شود گفت همه از بین می ‌روند مگر خدا، او فوق این حرف ‌هاست؛ منتها وجه او، فیض او، ظهور او قابل بحث است: ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ﴾,[2] ﴿كُلُّ مَنْ عَلَیها فانٍ ٭ وَ یبْقی‏ وَجْهُ رَبِّكَ﴾،[3] این كه به صورت انبیا و اولیا ظهور می‌ كند این می ‌ماند. ▪️ ما اگر بخواهیم بمانیم، باید با این یك ارتباطی داشته باشیم، گرچه وجه خدا، آن فیض عام به ما نزدیك‌ تر از رگ گردن یا رگ حیات ماست؛ اما ما چون دوریم به هر حال باید با اینها ارتباط داشته باشیم. هیچ كسی نمی ‌خواهد بپوسد آن‌كه به فكر ماندن نیست او مشمول، ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ﴾[4] نیست، او گرفتار ﴿أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ﴾[5] است، ما همه می‌ خواهیم بمانیم، راه ماندن هم همین است. ▫️ وجود مبارك فرمود: قسم به خدا ما ماندنی هستیم، هیچ نمی ‌توانی نام ما را فراموش كنید؛ این می ‌شود یك عنصر محوری و مدار اصلی قرآن و سنّت اهل بیت (علیهم السلام). [1]. زاد المعاد ـ مفاتیح الجنان، ص511. [2]. سوره قصص، آیه88. [3]. سوره الرحمن، آیه26 و 27. [4]. سوره إسراء، آیه70. [5]. سوره أعراف، آیه179. آپارات کیفیت مناسب: https://aparat.com/v/Voa3X 📚 .درس اخلاق تاریخ: 1395/09/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فیض الهی 🔹 از سابق می ‌گفتند انسان وقتی نزد مولا می ‌رود, چیزی باید به عنوان هدیه ببرد كه آنجا نباشد, یك؛ نبودن آن هم كمال باشد نه نقص, دو. ما اگر نزد ذات اقدس الهی می‌ رویم كه باید برویم حتماً نباید با دست خالی برویم و باید چیزی ببریم, اگر آن چیز علم و عمل و تلاش و كوشش باشد كه اینها همه است, یك; ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾,[1] دو; پس چیزی ما آنجا نبردیم كه نباشد! معدن علم آن‌جاست, معدن كمال آن‌جاست, معدن قدرت آن‌جاست. آنچه او به ما داد كه نباید به عنوان زادراه یا به عنوان هدیه به پیشگاه او ببریم، آن‌جا جز فقر و عجز و ذلّت نیست، اگر گفتند: «در كوی او شكسته‌ دلی می خرند و بس»[2] یعنی همین. ما آوردیم و سلامتِ او در شكستگی آن است, فقر و فلاكت و مسكنت آوردیم، این «مَولای یا مَولای أنتَ الخالِقُ وَ أنَا المَخلُوقُ, أنتَ القَوی وَ أنَا الضَعیفُ»[3] همین است; یعنی به بارگاه الهی عجز و مسكنت و ضعف و جهل و جهالت و «وَ ارحَم عَبدَكَ الجَاهِلَ»,[4] یعنی من جهل آوردم, شما با علم آن را حل كنید. اگر كسی ـ خدای ناكرده ـ بگوید ما چند سال زحمت كشیدیم علمی اندوختیم یا فلان كار خیر را انجام دادیم ـ بارها به عرضتان رسید ـ این طرز تفكّر, اسلامی حرف زدن و قارونی فكر كردن است, مگر قارون غیر از این می ‌گفت كه ﴿إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی‏ عِلْمٍ عِنْدی﴾[5] من خودم زحمت كشیدم این را پیدا كردم؟! اگر كسی اسلامی حرف زد باید اسلامی فكر كند، اگر گفت من مسلمانم باید بگوید «مَا بِنَا مِن نَعمَةٍ فَمِنكَ»[6] نباید بگوید ما سی چهل سال زحمت كشیدیم علم پیدا كردیم, چه كسی این نعمت را داد؟ چه كسی این توفیق را داد؟ داشتن استاد خوب نعمت است، داشتن شاگرد خوب نعمت است, داشتن هم ‌بحث خوب نعمت است, داشتن هم‌ حجره خوب و رفیق خوب نعمت است ﴿ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾، اینكه گفتند باشید یعنی همین. 🔹 مگر می ‌شود انسان یك رفیق خوبی, هم ‌بحث خوبی, شاگرد خوبی, استاد خوبی, كتاب خوبی نصیب او بشود و نباشد؟! اگر ذات اقدس الهی بخواهد یك دانشجو یا طلبه ‌ای را خوب بپروراند, همه این وسایل را برای او فراهم می ‌كند؛ رفیق خوب, هم ‌حجره خوب, هم ‌اتاق خوب, استاد خوب, شاگرد خوب, كتاب خوب برای او فراهم می ‌كند طولی نمی ‌كشد كه او استاد حوزه و دانشگاه می‌ شود، دیگر نباید بگوید ما چند سال زحمت كشیدیم عالِم شدیم, در تمام این مدت ‌ها دیگری بود كه او را راهنمایی می‌ كرد «مَا بِنَا مِن نَعمَةٍ فَمِنكَ». [1] . سوره نحل، آیه53. [2] . دیوان حافظ، غزل شماره39. [3] . المزار الکبیر(لابن المشهدی)، ص174 و 175. [4] . الاقبال، ج1، ص136. [5] . سوره قصص، آیه78. [6] . مصباح المتهجد، ج1، ص63. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/02/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فرازِ ذکر 🔸 وقتی مؤثر است که آن هم بشود و این ذاکر هم بشود مذکور؛ اگر ذکر ما به این تحول نرسید آن ذکر سودمند نخواهد بود. ما به یاد خدا هستیم، وقتی این یاد ما واقعی بود خدا هم به یاد ماست، چون در قرآن وعده داد فرمود: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾. اگر خواستیم بفهمیم این ذکر ما قبول شد یا نه، اگر در خود احساس کردیم که شدیم و خدا هم به یاد ما بود، معلوم می شود این ذکر قبول است (این یک مطلب). 🔸 مطلب دیگر اینکه علامت قبولی ذکر که ما بشویم مذکور و خدا بشود ذاکر چیست؟ همان است که در سوره مبارکه «رعد» فرمود: ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾. این ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ﴾ معنایش این نیست که هر کس به یاد خدا بود قلبش مطمئن می شود که این ﴿الله﴾ بشود مفعول و اضافه ذکر به ﴿الله﴾ اضافه مصدر به مفعول بشود؛ آن ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ﴾، ﴿تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ است که اضافه ذکر به ﴿الله﴾ اضافه مصدر به فاعل بشود یعنی آگاه باشید اگر خدا به یاد کسی بود قلب او آرام می شود؛ اوست که است. 🔸 طمأنینه ای که در سوره مبارکه «رعد» بیان فرمود که ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾، این یک است و خدای سبحان این فیض را یا مع الواسطه یا بلاواسطه در قلب القا می کند، نوری است و فیضی است که به دل می رسد؛ این همین است که فرمود: ﴿أَنزَلَ السَّكِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ﴾. آن سکینت و آن آرامشی که در دل پیدا می شود با انزال الهی همراه است یعنی این سکینت را این وقار را این طمأنینه را این آرامش را خدای سبحان به عنوان فیض و فوز در دل ایجاد می کند. بنابراین طمأنینه همان سکینه است و به ذکر خدا مطمئن شدن با است، وقتی خدا سکینه را نازل می کند و طمأنینه را نصیب کسی می کند که بشود ذاکر و وقتی خدا می شود ذاکر که بنده او صحیحاً به یاد او باشد، آن گاه خدایی که مذکور بود می شود ذاکر و عبدی که ذاکر بود می شود مذکور. آپارات: https://aparat.com/v/KI2bG درس اخلاق تاریخ: 1388/12/20 🆔 @a_javadiamoli_esra