eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
12هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4.9هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اخلاص امام راحل قدس سره ▪️ گرچه امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)در طی این چند سال گذشته که از رحلت آن حضرت می گذرد کاملاً شناخته شده است مطالب فراوانی نثراً و منظماً درباره این شخصیت بازگو شد، لکن هر چه بیشتر درباره این بزرگوار بیاندیشیم به نتایج برتری می رسیم. این بزرگوار در آن کتاب مصباح الخلافه[1] مرقوم خودشان فرمودند معرفت نفس، مفتاح مفاتیح و مصباح مصابیح است؛ یعنی اگر کسی بخواهد هر در بسته ای را باز کند محتاج به کلید است و کلید آن معرفت نفس است، هر جایی را بخواهد گام بگذارد، نیازمند به فروغ و روشنی است چراغ روشن گر آن منطقه معرفت نفس است؛ به این حرف معتقد بودند و عمل کردند و خدای سبحان هم به عمل ایشان آثار فراوانی اهداء کردند. ▪️ بسیاری از ماها در حوزه ها یا دانشگاه ها درس می خوانیم و گاهی هم برابر آن درس هایمان عمل می کنیم، لکن این کلید نیست، این چراغ نیست، این راه رفتن در فضای روشن است یا قدم زدن در یک اتاق باز شده است، این بازکننده درهای بسته نیست. ما کارمان هجرت از جهل به علم است؛ یعنی چه در حوزه و چه در دانشگاه تلاش و کوشش می کنیم، درس می خوانیم و عالم می شویم؛ این کار، کار خوبی است و این قدم، قدم اول است. هجرت از جهل به علم و عالم شدن این هجرت صغری و جهاد اصغر است؛ اما عمده هجرت از علم به معلوم است، نه هجرت از علم به علم! ما یا از جهل به علم حرکت می کنیم که می شویم عالم یا از علمی به علم دیگر حرکت می کنیم که می شویم اعلم. عالم از جهل نجات پیدا کرده و یک سلسله مطالبی را فهمید، اعلم آن فهمیده ها را مبادی قرار داده، مطالبی مجهولی که برای دیگران روشن نیست کشف می کند و می شود اعلم، ولی هر دو در مفاهیم و مبادی و منابع معرفتی سیر می کنند، هیچ کدام به خارج از آن [مفاهیم] راه پیدا نمی کند! مقداری هم بخشی از آن چه را خواندند عمل می کنند، اما کسی که دارای هجرت وسطاست و جهاد اوسط است او از علم به معلوم می آید، به این فکر نیست چیز یاد بگیرد یا اگر یاد گرفت و عالم شد بشود اعلم، این با مفاهیم کار ندارد، با صور ذهنی کار ندارد، با علوم کتاب کار ندارد، می خواهد آن چه را که این الفاظ و مفاهیم از او حکایت می کنند آن را بیابند، این می شود هجرت از علم به معلوم که این هجرت وسطاست و جهاد اوسط است. آن کسی که درس اخلاق می گوید و بحث اخلاقی دارد عدالت را معنا می کند، اقسام عدالت را ذکر می کند، این شخص هم در هجرت صغری و جهاد اصغر به سر می برد این با مفهوم کار دارد، اما کسی که واقعاً عادل شد او یک تلاش و کوشش کرد، جهاد و هجرت کرد از علم به معلوم؛ امام (رضوان الله علیه) این کار را در دروان همان اوایل جوانی انجام داد. ▪️ اگر کسی چهل روز با اخلاص حرکت کند چشمه های حکمت از قلب او بر زبان او جاری می شود، حالا اگر چهل سال این طور بود چطور؟! مرحوم آیت الله بهجت این چنین بود، امام (رضوان الله علیه) این چنین بود، اینها اوحدی از سالکانند؛ منتها هر کدام در رشته خاص خودشان. اگر طبق آن روایت «مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ‏ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»،[2] نتیجه چهل روزه انفجار حکمت هست از دل بر قلم بنان و بیان، اگر کسی چهل سال این طور زندگی کرد همین طور است! از دوران جوانی تا دوران سالمندی از این بزرگوار جزء اخلاص چیز دیگر نشنیدیم، آن وقت که صحنه مبارزه بود به این فکر نبود ما در این بخش موفق شدیم خودی نشان بدهد، از اعلامیه هایشان، از بیاناتشان، از قلم و آثارشان پیدا بود به اینکه دارد خدا را شکر می کند که بندی از بند هایی که دست و پای اسلام است او باز کرده است. پس اولین خصلت امام این است که او هجرت کرده از علم به معلوم و باور کرده است! [1]. مصباحُ الهِدایَة الی الخِلافَة و الوِلایَة، ص49 و 50؛ «..و برای سالکِ ‏‎ ‎‏عارف، راه ورود به این گونه معارف و تمامی حقایق، شناخت نفس است. پس در ‏کسبِ این معرفت که شاه کلید و چراغ روشنِ هدایت است بکوش که هر کس نفس ‏‎ ‎‏خود را بشناسد به یقین پروردگارش را شناخته است». [2]. جامع الاخبار (للشعیری)، ص94، 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/03/14 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
💠 هجرت از علم به معلوم ▪️ سالروز ارتحال ملکوتی امام راحل (قدس سره) را گرامی می ‌داریم. سالروز 15 خرداد, شهادت بسیاری از شهدای این سرزمین را داریم که حشر آنها و امام شهدا با انبیا و اولیای الهی باشد! امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) در آن کتاب مصباح مرقوم خودشان فرمودند: ، مفتاحِ مفاتیح و مصباحِ مصابیح است.[1] هجرت از جهل به علم و عالم شدن این هجرت صغرا و جهاد اصغر است; اما عمده است, نه هجرت از علم به علم. ▪️ ما یا از جهل به علم حرکت می ‌کنیم می ‌شویم عالِم یا از علمی به علم دیگر حرکت می ‌کنیم می ‌شویم اعلم. عالِم از جهل نجات پیدا کرده و یک سلسله مطالبی را فهمید, اعلم آن فهمیده‌ ها را مبادی قرار داده, مطالب مجهولی که برای دیگران روشن نیست را کشف می‌ کند, می ‌شود اعلم; ولی هر دو در مفاهیم و مبادی و منابع معرفتی سیر می‌ کنند, هیچ کدام به خارج راه پیدا نمی‌ کنند، بخشی از آن چه را خواندند عمل می ‌کنند; اما کسی که دارای هجرت وسطاست و است, این از علم به معلوم می‌ آید; به این فکر نیست که چیزی یاد بگیرد یا اگر یاد گرفت و عالم شد بشود اعلم; او با مفاهیم کار ندارد، با صُور ذهنی کار ندارد، با علوم کتاب کار ندارد, بلکه می ‌خواهد آن چه را که این الفاظ و مفاهیم از او حکایت می ‌کنند آن را بیابند; این می ‌شود هجرت از علم به معلوم که این هجرت وسطاست و جهاد اوسط است; مثلاً ما احکام فقهی را می ‌دانیم بر فرض شدیم مجتهد مطلق; اما آن کسی که با تقواست, آن کسی که با عدالت است, آن کسی که با عفت است با سخاوت است و مانند آن, اینها وجود ذهنی نیست, تقوا وجود ذهنی نیست, عدالت وجود ذهنی نیست, اینها است، منتها جای‌ آن در نفْس است. عدالت یک وجود عینی است نه وجود ذهنی. هر چه که در نفْس است وجود ذهنی نیست, آن چه که مفهوم است بله، وجود ذهنی است؛ مثل مفهوم درخت که در ذهن هست و اثری هم ندارد; اما عدالت وجود خارجی است, جای آن نفْس است. آن کسی که درس اخلاق می‌ گوید، بحث اخلاقی دارد، عدالت را معنا می‌ کند, اقسام عدالت را ذکر می ‌کند, او هم در هجرت صغرا و جهاد اصغر به سر می ‌برد, او با مفهوم کار دارد; اما کسی که واقعاً عادل شد او یک تلاش و کوشش کرد، جهاد کرد و هجرت کرد از علم به معلوم. ▪️ این کار را در همان اوایل جوانی کرد و اگر کسی چهل روز با اخلاص حرکت کند، از قلب او بر زبان او جاری می ‌شود. حالا اگر چهل سال این طور بود چطور؟ مرحوم آیت الله بهجت این ‌چنین بود, امام (رضوان الله علیه) این ‌چنین بود; اینها هستند; منتها هر کدام در رشته خاص خودشان، اگر طبق آن روایت «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِه‏»؛[2] نتیجه چهل روزه هست از دل بر قلم و بنان و بیان; اگر کسی چهل سال این طور زندگی کرد همین طور است. از دوران جوانی تا دوران سالمندی از این بزرگوار جزء چیز دیگری نداشتیم. آن وقت که صحنه مبارزه بود به این فکر نبود ما در این بخش موفق شدیم, خودی نشان بدهد. از اعلامیه‌ های شان, از بیاناتشان, از قلم و آثارشان پیدا بود به اینکه دارد خدا را شکر می ‌کند که بندی از بندهایی که دست و پای اسلام است او باز کرد. [1]. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص18؛ «معرفة النفس فعلیک بتحصیل هذه المعرفة؛ فإنّها‏‎ ‎‏مفتاح المفاتیح و مصباح المصابیح... ». [2]. جامع الأخبار(للشعیری)، ص94. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/03/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 معرفت نفس 🔹 ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ﴾،[1] قرآن كریم نه تنها به ما می‌ گوید كه هر كسی بررسی كند ببیند برای فردای او چه فرستاده است، بلكه بهترین راه را همین و سیر و سلوك نفس می ‌داند. آیه 105 سوره مباركه «مائده» هم كه از غرر آیات آن سوره است این است كه: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ این ﴿عَلَیكُمْ﴾ اسم فعل است؛ یعنی «الزموا»، تكان نخورید! سرِ جایتان باشید، جایمان كجاست؟ ﴿أَنْفُسَكُمْ﴾ از جانتان تكان نخورید بیرون نروید! ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾، «الزموا أنفسكم»، اگر خواستید سفر كنید كنید نه سفر بیرونی! ﴿لاَ یضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ﴾؛ اگر شما نجات پیدا كردید ضلالت دیگران به شما آسیبی نمی ‌رساند، شما وظیفه‌ تان را انجام بدهید؛ اگر وظیفه را انجام دادید و به مقصد رسیدید گمراهی دیگران به شما آسیب نمی ‌رساند. 🔹 یك وقت كسی در اولِ راه می ‌گوید به من چه دیگران گمراه شدند، یك وقت در آخر راه می‌ گوید نه در اول راه. هیچ كس در اول راه حق ندارد بگوید به من چه دیگران چه می‌ كنند، چون یكی از مهم ‌ترین وظایف دینی، همان است. اگر كسی در اول راه گفت به من چه و احساس مسئولیت نكرد، این اصلاً در وارد نشد. اگر كسی هم به ، هم به پرداخت و دیگران را با امر به معروف و نهی از منكر هدایت كرده است عده‌ ای مُهتدی شدند و عده ‌ای مهتدی نشدند؛ آن‌گاه در پایان راه این شخص می‌ تواند بگوید به من چه چون من وظیفه ‌ام را انجام دادم تا آنجا كه باید بگویم یا بنویسم یا بحث كنم كه كردم، از این به بعد به من مربوط نیست. این ﴿لاَ یضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ﴾ برای آغاز راه نیست، نمی‌ فرماید شما اگر به مقصد رسیدید، ضلالت دیگران به شما آسیب نمی ‌رساند، شما اگر امر به معروف یا نهی از منكر نكردید كه نیستید. اگر كسی این دو واجب مهم را عمل نكرد كه هدایت نشد و به وظیفه خود عمل نكرد. پس اگر این دو واجب مهم را عمل نكرد، او هم مانند دیگران به دام ضلالت افتاده است مهتدی نیست، اگر به این دو واجب مهم عمل كرده است و خود شد ، دیگران عده ‌ای هدایت شدند و عده ‌ای هدایت نشدند، اینجاست كه در آخر راه هم خدا می ‌فرماید تو مسئول نیستی، هم انسان مجاز است بگوید به من چه! ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾.[2] [1] . سوره حشر، آیه18. [2] . سوره مائده، آیه105. 📚 سوره مبارکه حشر جلسه 17 🆔 @a_javadiamoli_esra
عنصر محوری ولایت ▫️ وصیت امام باقر (علیه السلام) به جابر جعفی از این بیان نورانی بر می آید که بهترین راه برای که دقیق ترین معرفت پروردگار است، توزینِ هویتِ انسانی خویش بر میزان اکبر یعنی است... . 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra