eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.7هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علم اخلاق 🔹 موعظه آن علم مُتقن صحیح نیست، آن علم دقیق عمیق اخلاق است. اخلاق غیر از موعظه است. اخلاق این است كه آدم نفس را بشناسد که «النّفس ما هی» مجرد است یا مادی؟ قوای او را بشناسد که مجرّدند یا مادی؟ كیفیت ارتباط قوا با نفس را بشناسد. اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود شما از جهاد اصغر در آمدید و به فكر باشید[1] برای همین است. فقه ما یك نور است و علم! فقه, جهاد اصغر را تأمین می ‌كند كه با دشمن چطور بجنگید, اخلاق, جهاد اكبر را فرماندهی می ‌كند که چگونه را تأمین كنید؟ اگر یك سال و دو سال یا یك میلیارد سال و دو میلیارد سال بود كه قابل گذشت بود، ما هستیم كه هستیم! خب این بدون اخلاق كه نمی ‌شود، اخلاق بدون اصلاً شدنی نیست؛ موضوع آن نفس، قوای نفس، جهاد كبیر و جهاد اكبر است. معمولاً این جهاد چون بیشتر ما با آن هستیم این را می ‌گویند جهاد اكبر، وگرنه این است نه جهاد اكبر, این اكبرِ نسبی است نه اكبرِ نفسی, جهاد اكبر آن است كه بین عقل و قلب باشد، به اصطلاح بین باشد. هر دو خوب هستند، هم عقل خیلی خوب است، هم قلب خوب است؛ منتها عقل می ‌گوید من می ‌خواهم بفهمم دیدن سخت است، قلب می ‌گوید فهمیدن مشكل را حلّ نمی ‌كند، دیدن مشكل را حلّ می ‌كند. تو برهان اقامه می‌ كنی خدا هست، جهنم هست، بهشت هست، اینها فهم است، اینها كار حكیم و متكلّم است؛ اما «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر هنر داری آتش را ببین، جهنم كه الآن موجود است و شعله هم كه دارد. [پس] حرف قلب به عقل این است كه تو می ‌گویی بهشت و جهنم هست باید كار خوب كرد، اینها كه نیست! هنر این است كه الآن این شعله دارد این شعله را ببین! خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[2] تو یك دود می ‌بینی، می ‌گویی پس آتشی هست. این جنگ بین است كه در حقیقت آن جهاد اكبر است. آن چون در دسترس نیست این جهاد نفس را كه انسان می ‌خواهد عادل بشود, می ‌خواهد اهل بهشت بشود، حالا یا «خوفاً من النار» است یا «شوقاً الی الجنة»[3] است، عالِم بشود، پرهیزكار بشود این جهاد وَسطی است. غرض این است كه اخلاق به آن برمی ‌گردد. 🔹 قرآن كریم این هنر علمی را دارد كه تحلیل كند كه اگر كسی شبانه ‌روز به فكر این بود كه مشكل دیگری را «لله تعالی» حلّ كند، او در حقیقت دارد مشكل خودش را حلّ می ‌كند. این آیه ‌ای كه در بخش ‌های پایانی سوره مباركه «بقره» است این است كه ﴿مَثَلُ الَّذِینَ ینْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ﴾[4] آن ‌گاه ثوابی برایشان ذكر كرد، بهشت برایشان ذكر كرد، پاداشی ذكر كرد. از این كار, فقیه وجوب یا استحباب می ‌فهمد، حق با اوست؛ آ‌ن كسی كه موعظه ‌ای فكر می ‌كند می ‌بیند كه ثواب قیامت است، آن هم حق با اوست؛ اما آنكه در فنّ اخلاق كار می ‌كند، می ‌گوید اگر كسی كار خیر كرد آیه قبل از اینكه بگوید ثواب دارد و او بهشت می‌ رود فرمود: ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾؛[5] یعنی اگر كسی كار خیری كرد مثل آن است كه این درخت بتواند حركت كند، كنار نهر برود، یك سطل آب از نهر بگیرد و به ریشه خودش بدهد، این درخت دارد موقعیت خودش را تثبیت می ‌كند! مگر نباید ما ثابت‌ قدم باشیم و در حوادث نلغزیم؟ چطوری ثابت ‌قدیم بشویم؟ وضو كه می ‌گیریم در هنگام مسح پا به ما گفتند مستحب است این دعا را بخوانیم: «اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ»،[6] هر عضوی را كه در وضو می‌ شوییم یا مسح می ‌كشیم یك ذكر و دعایی دارد، مسح پاها این دعا را دارد: «ثَبِّتْنِی عَلَی الصِّرَاطِ یوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ» آن روزهایی كه پا می ‌لغزد ما برای اینكه نلغزیم راهی داریم یا نداریم؟ این اعمال دینی, این اعتقادات دینی، ما را می ‌كند دیگر نمی ‌لغزیم، وقتی نلغزیدیم در قیامت هم نمی ‌لغزیم. 🔹 این ﴿تَثْبِیتَاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ خیلی پیام دارد! این غیر از این است كه ثواب دارد, غیر از این است كه به ما بهشت می ‌دهند, ما مثل یك درخت متحرّك هستیم! مشكل درخت این است كه قدرت حركت ندارد ما مثل یك درخت متحرّك هستیم كه اگر بتوانیم كار خیر انجام بدهیم موقعیت و ریشه خود را می ‌كنیم، همین! «و ثبّتنی» همین است، آن وقت دیگر آدم نمی ‌لغزد هر روز یك طرف برود، هر روز یك جا برود این چنین نیست، آن وقت ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[7] هم همین است.
💠 هنر آزادی 🔹 عنصر اصلی این مملکت است. وجود مبارک امام رضا فرزند وجود مبارک امام کاظم (صلوات الله و سلامه علیهما) که برادران گرانقدر امام رضا (علیه السلام) ایران را کردند؛ خواه در فارس و خواه فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در قم و خواه سایر امامزادگان به ویژه صالح بن موسی (سلام الله علیهم أجمعین) در تهران. این بزرگواران مهد ولایت و امامت هستند که مائده وحی را و مأدبه وحی را به به این مملکت و به این مرز و بوم عرضه داشتند. سرمایه های اصلی را این ذوات قدسی از ذات أقدس الهی دریافت کردند و به جامعه منتقل کردند. خدای سبحان هم هنرمندانه جهان را آفرید و هنرمندانه جهان را می پروراند و هنرمندانه انسان را آفرید و هنر را به انسان آموخت و از انسان توقع هنرمندی دارد! 🔹 آنها که مؤمن هستند اما در حدّ زندگی نمی کنند در حد علم زندگی می کنند، می گویند یقیناً بهشت هست یقیناً جهنم هست، آن بزرگان که اهل هنر هستند می گویند اینها گپ می زنند حرف می زنند جهنم موجود است هنر در این است که هم اکنون جهنم را ببینید طبق نقل مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در مسجد پیغمبر وجود مبارک آن حضرت (علیه أفضل صلوات المصلین) به او فرمود: «كَیفَ أَصْبَحْت», عرض کرد «أَصْبَحْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ مُوقِنا»، حضرت فرمود علامت یقین تو چیست؟ گفت گویا جهنم را می بینم بهشت را می بینم و مانند آن. [1] کسی است که شعله های جهنم را ببیند چون مستحضرید در جهنم ـ معاذالله ـ اگر کسی گرفتار بشود هیزم جهنم را نگفتند ما از جنگل می آوریم هیزم جهنم خود هستند، خود هستند، خود هستند، خود کسانی هستند که زمینه گرانی و دشواری را بر ملت تحمیل کردند و می کنند، این هنر است که انسان بتواند جهنم را ببیند آتش را ببیند «خود هنر دان دیدن آتش عیان»[2] وگرنه موعظه بدون این، گفتار بدون این، سخن گفتن و و سخنرانی بدون این کم اثر است. مهم ترین کار و رسالت عقل میانجی گری است وحی را بگیرد و آن را هنرمندانه به خیال و متخیل بدهد، ترسیم بکند تا بتوان آن متخیل مسبوق به معقولِ مسبوق به وحیانی را به حس بیاورد تا را تربیت کند. 🔹 مستحضرید ابزار مهم هنر آزادی، عشق و خود هنر است، اینها را به غارت بردند؛ آزادی را به غارت بردند، عشق را به غارت بردند، هنر را به غارت بردند. کلمه «عشق» از لطیف ترین و دل‌رباترین تعبیرات روایی ماست که ـ متأسفانه ـ از دست ما گرفته شد. امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا»[3] فاضل ترین مردم کسانی هستند که به نماز عشق بورزند، به روزه عشق بورزند، بیان نورانی امیر بنان و بیان وجود مبارک علی بن ابی ‌طالب (علیه أفضل صلوات المصلین) در نهج ‌البلاغه این است و و در این است که انسان گرفتار نسل قبل نباشد، فرمود: «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ»؛[4] «لماظة» با «ظاء» آن مانده لای دندان است[5] غذایی را که خوردند لای دندان چیزی می ماند آن را می گویند «لماظة» فرمود شما در عصری زندگی می کنید که قبل از شما مردانی بودند در این زمین زندگی کردند، از این خانه ها استفاده کردند، از این میوه ها استفاده کردند، از این باغ ها استفاده کردند، آن به شما رسیده است، مانده لای دندان نسل قبلی به شما رسیده است، من انسان آزاده می خواهم که از مانده لای دندان نسل قبلی، خود را بزرگ تر بداند، این است. [1]. الكافی (ط ـ الاسلامیة)، ج‏2، ص53. [2]. مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83. [3]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص83. [4]. نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت‌456. [5]. کتاب العین، ج8، ص164؛ «اللَّمْظُ ما تَلَمَّظُ به بلسانك علی أثر الأكل، و هو الأخذ باللسان مما یبقی فی الفم و الأسنان، و اسم ذلك الشی‏ء لُمَاظَةٌ». 📚 پیام به مراسم بزرگداشت حضرت امامزاده صالح علیه السلام تاریخ: 1399/12/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 پیام آوران رسالت 🔹 در آیه سوره مباركه «توبه» كه فرمود به بروید ﴿لِیتَفَقَّهُوا﴾، بعد فرمود چه كار بكنید؛ حالا فقیه شدید، در دین تفقّه پیدا كردید، حكیم شدید، مسئله ‌دان شدید چه كار باید بكنید؟ كتاب بنویسید, درس بگویید, سخنرانی بكنید, با نوشتن مقاله سخن‌ خوانی بكنید؟ اینها را ما نمی‌ خواهیم، ما می‌ خواهیم آن ‌قدر عرضه پیدا كنید كه مردم را كنید؛ وقتی گفتید جهنم هست مردم باور كنند! این از هر معمّمی ساخته نیست كه مردم حرفش را باور كنند؛ , كسی را لازم دارد كه عمری در محلّ خودش تجربه نشان داده باشد، سابقه خوب داشته باشد، علم و عمل داشته باشد تا وقتی گفت جهنم, مردم باور كنند. نفرمود شما بروید درس بخوانید و كتاب بنویسید و استاد بشوید؛ ﴿لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾ بعد «و لیدرّسوا» یا «لیصنّفوا» یا «لیؤلّفوا»؟ اینها نیست، بلکه ﴿لِینذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾. 🔹 این را مطمئن باشید این و عُرضه نصیب هر كس نیست كه مستمعان پای منبر او جهنم را باور كنند! تا نكردند وضع همین است كه می ‌بینید، اگر باور كردند دنیا یك بهشت نقد است. مردم تا از قیامت هراس نداشته باشند تا ندانند عمل زنده است و عامل را رها نمی ‌كند به هوش نمی ‌آیند. پس انسان یا خودش باید عاقل باشد كه «مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ» یا گوش به حرف عاقل بدهد. در قیامت هم آنها گیرشان این است می‌ گویند ای كاش ما یا می ‌فهمیدیم یا گوش به حرف نخبگان می ‌دادیم: ﴿لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ﴾. 📚 سوره مبارکه روم جلسه 7 تاریخ: 1391/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 صبر و سکینت ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش ٭٭٭ که محال است در این مرحله امکان خلود ▫️ خب اینجا دردگاه است! هیچ كس در اینجا راحت نبود و نیست و نخواهد بود، اینجا جای است؛ یا انسان مشكل مالی دارد یا مشكل فرزند دارد یا مشكل بیماری دارد یا مشكل های اخلاقی پیدا می‌ كند، بالاخره درد و مشكل دارد. چه چیزی باعث می‌شود كه انسان بتواند این مشكلات را تحمل بكند؟ اگر یك باشد انسان بر این مصائب فائق است. ▫️ اگر گفت ما فقط خوبی دیدیم: «مَا رَأَیْتُ»؛ نه «رأیت جمیلا» بلكه با حصر فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ در این سفر خیلی به ما خوش گذشت، این كه ـ معاذ الله ـ نخواست اغراق کند! فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» در این سفر خیلی به ما خوش گذشت! پس انسان می‌تواند به جایی برسد كه آن را بتواند تحمل كند، این راه دارد! خدا ما را برای این دو‌‌‌‌می آفریده نه برای اوّلی؛ انسان را در دردگاه آوردن كه هنر نیست، انسان را به ‌‌‌‌آن گنج ‌گاه دعوت كردن كه این رنج را تحمل بكند است! خدا ما را برای آن آفریده و این راه هم دارد، خیلی ها هم هستند که به آنجا رسیدند و خیلی ها هم تحمل می‌كنند می گویند: «الحَمدُ للّهِ على كُلِّ حالٍ»! این «الحَمدُ للّهِ على كُلِّ حالٍ» در برابر آن است كه «علی كل حال» انسان در رنج است! این می ‌گوید من دارم علی كل حال، او در هر لحظه مرا امتحان كرده و من در سایه لطف او در هر لحظه از سرافراز برآمدم! آپارات: https://aparat.com/v/THeWr 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1390/08/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 هنر متعالی 🔹 مرحوم شهید آوینی از دوستان ما بود که دیدارهای مكرّری با هم داشتیم، یاد این شهید بزرگوار را گرامی می ‌داریم و از خدای سبحان مسئلت می‌ كنیم با اجداد گرامی ‌شان محشور باشند! 🔹 اول انقلاب، هنر به نیمه شكوفایی خود رسید، بعد كم كم رشد نكرد، ایستا شد یا ركود كرد. بعد از جنگ جهانی اول و دوم و كودتای ننگین 28 مرداد ملّت پِرِس شدند و در 22 بهمن 1357 آزاد شدند، تمام هنرهای هنرمندان در راستای بود و هیچ كار مثبتی درباره اینكه كجا برویم ارائه نكردند. حرف جناب مولوی این است كه از بند كشیدن هنر نیست, كجا خود را بند كنیم هنر است: خود هنر دان دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان 🔹 آن ‌كه می‌ گوید خدایی هست و قیامتی هست و بهشت هست این گپ می زند، این هنر ندارد، هنر این است كه آدم چشمِ جان را باز كند؛ بهشت كه هست, جهنم كه هست, شعله که هست، خب ببین! در خطبه نورانی حضرت امیر آمده است كه كسانی هستند كه «هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا»؛ این خطبه نورانی علوی (سلام الله علیه) مولوی تربیت می ‌كند. مولوی می ‌گوید: خود هنر دان، دیدنِ آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دَلَّ عَلی النّارِ دُخان # آن ‌كه می‌ گوید خدا هست و حكیم است و یك روز به كیفر می رساند این دارد گپ می ‌زند؛ مثل كسی كه آتش را ندیده، دود را می ‌بیند و می ‌گوید چون دود هست آتش هست؛ این گپ زدن است، دود كه آدم را متأثر نمی ‌كند، آتش اثر می ‌كند، آتش را ببین! اگر در آن چند ماه هنر شكوفا شد، هنر رهایی بود؛ بله همه نجات پیدا كردیم اما كجا برویم؟ به چه كسی باز گردیم؟ با چه كسی سخن بگوییم؟ نماز ما چیست؟ با چه كسی داریم حرف می ‌زنیم؟ روزه ما چیست؟ این حرف ها برای هنرمندان مطرح نبود. 🔹 هنرمند آن است كه بفهمد که مرگ را می‌ میراند! هنر این نیست كه آدم بمیرد, هنر این نیست كه بپوسد, این است كه از پوست به در بیاید؛ هنر آن است كه انسان بگوید ما یك دشمن داریم به نام مرگ و من كسی هستم كه مرگ را می‌ میرانم؛ هنر یعنی این! مرگ را می ‌میرانم یعنی چه؟ یعنی من هستم كه هستم! 📚 دیدار سازمان بسیج هنرمندان سپاه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (علیه‌السلام) با حضرت استاد تاریخ: 1393/01/20 🆔 @a_javadiamoli_esra