eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی: ✳️هدف دین رهایی جامعه از جهل است / فرهنگ تقریب نیاز دارد به اینکه یک اندیشه‌ی متعالی در صحنه باشد پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی در گفت وگوی دفتر امور ادیان و مذاهب مرکز ارتباطات و بین­ الملل حوزه­ های علمیه با ایشان بیان می دارد: دین آن هدفی که دارد این است که جامعه و مخاطب خودش را از جهل برهاند، و از جهالت نجات بدهد. یعنی انسان‌ها نه مبتلا به ظلوم بودن بشوند و نه مبتلا به جهالت. "انه کان ظلوما جهولا". جهل به معنای ناآگاهی، عدم شناخت و معرفت پیدا نکردن به یک واقعیت، این امری است که دین دارد تلاش می‌کند تا فضای معرفتی را به گونه‌ای ببرد که آن­ها را اولا از جهل و جهالت نجات بدهد. و ثانیا تلاش می‌کند تا انسان‌ها در ورطه‌ی انگیزه‌های خودشان، خدای نکرده، به سمت ظلوم بودن، ستم کردن و تعدی داشتن و امثال ذلک در آن سمت نباشد. فرهنگ تقریب نیاز دارد به اینکه یک اندیشه‌ی متعالی مثل آیت الله جوادی آملی در صحنه باشد و این تراز تقریب باشد. تراز تقریب یعنی آیت الله جوادی آملی. یعنی ما معیاری داشته باشیم ضمن این که حق مشخص باشد اما نوع تعامل، رفتار و آمد، مراوده و ارتباط می‌خواهیم آنها را به این صحنه بیاوریم. فرهنگ تقریب را باید بیاوریم. باور تقریب را ایجاد بکنیم. زبان آن کسانی که زبان اختلاف دارند، زبان جدایی دارند، زبان گسست دارند، نباید در جامعه وجود داشته باشد... مثلاً خود مقام معظم رهبری گفتند اهانت نکنید به کسانی که نزد اهل سنت محترم هستند. ایشان هم مرجع هستند و هم رهبر هستند شما نگاه کنید چه کارهایی دارند می‌کنند. زبان، زبان تقریب باید باشد. مراوده باید مراوده‌های تقریبی باشد و این می‌تواند یک برون‌رفتی برای ما ایجاد بکند. https://b2n.ir/171001 NEWS.ESRA.IR 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ادب 🔹 آزادی نعمتی نیست که کسی از آن لذت نبرد. هر کسی می‌ خواهد در خانه خود راحت باشد، پس او باید آزاد باشد؛ او اگر زبانش آزاد نباشد و هر چه خواست به همسرش بگوید یا هر چه همسرش هم خواست به او بگوید، این زندگی تلخ است! پدر و مادر، زن و شوهر، بستگان و دودمان اینها در خانه هستند و باید آزاد باشند؛ آزادی این است که مواظب زبانشان باشند. ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾؛[1] به هر حال با مسلمان، با کافر، با هر کسی می‌ خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! مگر نمی‌ خواهی راحت باشی؟ چرا برای خودت دردسر درست می ‌کنی؟ نفرمود «قولوا للمؤمنین» یا «قولوا للکذا»! ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾، همین! نوشتن در روزنامه‌ ها، گفتن در سخنرانی‌ ها، آدم دو نحوه می ‌تواند حرف بزند؛ لذا این حرف می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾، ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾، این حقوق بشر است. دیگر نگفت با مسلمان ‌ها خوب حرف بزنید. گفت با هر کسی می ‌خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! 🔹 یک بیان نورانی از امام (سلام الله علیه) است که فرمود: «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»،[2] در مسافرت در کشتی، در اتومبیل، در هواپیما، هم‌ صندلی شدی با یک غیر مسلمان، ادیبانه سخن بگو، مؤدّبانه با او رفتار کن که او جذب شود یا لااقل خودت راحت باشی! «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»، این ﴿وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾ است، این می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾. این می ‌شود ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾. حقوق بشر را اینها دارد تعیین می ‌کند. ما دشمن خارجی داریم؛ اما؛ گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[3] برونی نه استکبار از او کاری ساخته است، نه صهیونیسم. ما مشکل خودمان را حل بکنیم، بیگانه هیچ کاری از او ساخته نیست. [1]. سوره بقره، آیه83. [2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص404. [3]. هفت اورنگ (جامی)، سلسلةالذهب، دفتر اوّل. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه مدثر ـ جلسه 6 تاریخ: 1398/02/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حجاب الهی 🔹 سؤال سائل این بود كه عرض كرد «مَا الدَّلِیلُ‏ عَلَى‏ حُدُوثِ‏ الْعَالَم»؟ حضرت فرمود دربارهٴ خودت كه بیندیشی كلّ نظام هم همین طور است؛[1] یعنی آنچه كه در آیات انفسی مطرح است در آیات آفاقی هم مطرح است. قرآن كریم در عین احتجاج به آیات آفاقی و أنفسی می ‌فرماید به اینكه مگر مردم نمی ‌بینند؟! ﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا﴾[2] مگر نمی ‌بینند؟! این تشویق است نسبت به افرادی كه راهی این راهند و توبیخ است نسبت به افرادی كه متوقّفند. فرمود مگر نمی ‌بینند، معلوم می‌ شود مطلب دیدنی است! 🔹 همین را هم از امام هشتم (سلام الله علیه) سؤال كردند. در توحید مرحوم صدوق در باب الرّد علی الثنویه و الزنادقه یك حدیث مبسوطی است، حدیث سوم این باب است، وقتی كه حضرت برهان اقامه می ‌كند، شخص عرض می‌ كند «فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیه»؟ حضرت می ‌فرماید: «إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ‏ إِلَى‏ جَسَدِی‏ فَلَمْ یمْكِنِّی فِیهِ زِیادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ فِی الْعَرْضِ وَ الطُّولِ وَ دَفْعِ الْمَكَارِهِ عَنْهُ»، آن گاه «عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْیانِ بَانِیاً فَأَقْرَرْتُ بِهِ»؛ وقتی خودم را شناسایی كردم دیدم در اختیار خودم نیستم فهمیدم این بنای بدن یك بانی دارد و همچنین سایر آیات، آن گاه این سائل عرض می ‌كند كه «فَلِمَ احْتَجَبَ»؟ اگر خدایی هست و این طور كه شما برهان اقامه می ‌كنید وجود او قطعی و یقینی است پس چرا محجوب است؟ پس چرا ما او را نمی ‌بینیم؟ «فَلِمَ احْتَجَبَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلَیهِ السَّلَام إِنَّ الِاحْتِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ‏ فَأَمَّا هُوَ فَلَا یخْفَى عَلَیهِ خَافِیةٌ فِی آنَاءِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ»؛ فرمود او مخفی نیست! او محجوب نیست! اگر یك موجودی ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[3] شد مخفی می ‌شود؟! فرمود «إِنَّ الِاحْتِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ» این گناه حجاب است و گناه نمی‌ گذارد انسان «وجه الله» را ببیند و الا ﴿فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾[4] و هیچ لذتی به اندازه لذت زیارت وجه حق نیست، هیچ ممكن نیست كسی لذت دیدار وجه حق را چشیده باشد و به سراغ لذت های دیگر رفته باشد، هیچ ممكن نیست! در دل شب ‌های تار هم می ‌تابد، روشن است، در روز هم روشن است، خود شب هم آیت حق است. 🔹 چیزی حجاب نیست مگر گناه! گناه هم حجاب گناه ‌كار است، حجاب عاصی است؛ لذا خدای سبحان تعجّب می ‌كند كه شما چگونه كفر می‌ ورزید؟ گاهی می ‌فرماید ﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا﴾؛ لذا حضرت هم می ‌فرماید: «فَأَمَّا هُوَ فَلَا یخْفَى عَلَیهِ خَافِیةٌ فِی آنَاءِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ». آن گاه سائل عرض می ‌كند «فَلِمَ لَا تُدْرِكُهُ حَاسَّةُ الْبَصَرِ»؟ پس چرا با چشم ظاهر نمی ‌بینیم؟ فرمود: «لِلْفَرْقِ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ الَّذِینَ تُدْرِكُهُمْ حَاسَّةُ الْأَبْصَارِ»؛[5] برای اینكه بین خدا و خلق خدا باید فرق باشد. خلق مادّی است «بصر مادی» آن را می ‌بیند، خدای سبحان مادی نیست مجرّد است «بصر جان» او را می ‌بیند «لا ‏تُدْرِكُهُ‏ الْعُیونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ» بعد «تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الْإِیمانِ».[6] [1]. توحید (صدوق)، ص293؛ «... قَالَ أَنْتَ‏ لَمْ‏ تَكُنْ‏ ثُمَ‏ كُنْتَ‏ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّكَ لَمْ تُكَوِّنْ نَفْسَكَ وَ لَا كَوَّنَكَ مَنْ هُوَ مِثْلُكَ». [2]. سوره رعد, آیه41؛ سوره نحل، آیه48؛ سوره اسراء، آیه99؛ ... . [3]. سوره نور, آیه35. [4]. سوره بقره, آیه115. [5]. توحید (صدوق)، ص252. [6]. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه179. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه بقره ـ جلسه 87 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 گمنامی 🔹 شهیدها دو قسم ‌اند: بعضی شهید معروف و نامدار هستند که قبرشان معلوم است، بعضی ‌ها هم گمنام هستند؛ عالمان دین هم همین‌ طور هستند. بیان نورانی امام صادق (سلام الله علیه) كه فرمود ـ در بسیاری از جوامع روایی ما آمده مرحوم ابن ‌بابویه قمی (رضوان الله علیه) در كتاب امالی نقل كرده ـ وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود در صحنه قیامت وقتی كه ترازو نصب می‌ كنند، خون شهید را در یك كفّه و مركّب عالم را در كفه دیگر می‌ گذارند، مركّب عالِم سنگین ‌تر از خون شهید است.[1] این شهدای ما بعضی نامدارند, معروف هستند, مزاری دارند و بعضی هم گمنام هستند، عالمان دین هم همین ‌طور هستند بعضی ‌ها معروف‌ هستند بعضی ‌ها هم گمنام‌ هستند، اینها جزء مجاهدان گمنام‌ و جزء شهدای گمنام هستند. 🔹 اثر شهید گمنام كمتر از اثر شهید معروف و مشهور نیست. به این فكر نباشید كه ـ خدای ناكرده ـ لقبی به شما بدهند و بگویند العظمی یا آیت یا حجّة, اینها بازی است و هیچ چیزی در آن نیست ـ خدای ناكرده ـ به این فكرها نباشید. حیف آن عظمتی است كه انسان برای این بازی ‌ها ببازد! حیف آن دهن كه این حرف ‌ها را بزند! حیف این گوش كه این حرف ‌ها را بشنود! بازی است, مبادا ـ خدای ناكرده ـ به این فكر باشیم! اثر شهید گمنام كمتر از اثر شهید معروف نیست, اثر عالمان گمنام كمتر از اثر عالمان معروف نیست. 🔹 دو مكتب را ذات اقدس الهی در قرآن كریم بیان كردند. فرمود یك عدّه چشم دارند كه چیزهای دیگر را ببینند, یك عدّه چشم دارند می ‌بینند كه آیا خدا آنها را می ‌بیند یا نه؟ این دو نگاه است, آن‌ كه به دنبال این حركت می ‌كند كه مقبول جامعه بشود, نگاه او به خلق است. آن ‌كه تلاش و كوشش می‌ كند كه مقبول «الله» بشود, نگاه او به خالق است. فرمود خدا بعضی‌ ها را نگاه می ‌كند و بعضی ‌ها را نگاه نمی ‌كند؛ با بعضی‌ ها حرف می ‌زند و با بعضی‌ ها حرف نمی ‌زند. در جریان قیامت فرمود خدا یك عدّه را نگاه نمی ‌كند و با یك عدّه حرف نمی‌ زند، با اینكه او ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ بَصیرٌ﴾[2] است! ﴿لا یكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا ینْظُرُ إِلَیهِمْ﴾.[3] پس انسان كه بینا شد یك وقت خلق را می ‌بیند, یك وقت كوشش او این است كه ببیند خدا او را می ‌بیند یا نمی ‌بیند. ما كه اهل مدرسه‌ هستیم سعی كنیم این‌ چنین باشیم كه خدا ما را ببیند، خدا كه ما را دید جامعه قبول می‌ كند و جامعه هم می ‌بیند, چون آنها جنود الهی هستند! مقبولیت نزد مردم را ذات اقدس الهی باید تأمین کند. [1] . الامالی(للصدوق)، ص521؛ «إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ وُزِنَ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ، فَیرَجَّحُ‏ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ». [2] . سوره ملک، آیه19. [3] . سوره آل عمران، آیه77. 📚 مراسم آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه دماوند تاریخ: 1393/06/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 علم دین 🔹 امروز كه 25 ذیقعده است «دحو الارض» است، از پربركت‌ ترین روزهای ایام سال است و شاید بعضی از شما حوزویان و دانشگاهیان هم صائم باشید كه این روزه برای همه شما ـ ان‌شاء ‌الله ـ پربركت باشد. آنچه در جمع شما عزیزانی كه به رشته ‌های متنوع علوم اشتغال دارید و قابل طرح است این است كه گرچه علوم را گاهی به صورت تجریدی و تجربی از یك سو و تجربی و ریاضی و انسانی و مانند آن از سوی دیگر و به «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» و «عِلْمُ الْأَدْیان» تقسیم كردند از سوی سوم، ولی جامع همه آنها هدفمند بودن علم و عالم است كه همه ما را می ‌تواند در كنار هم جمع بكند؛ یعنی حوزه و دانشگاه را آن هدفمند بودن می ‌تواند جمع بكند. 🔹 توضیح مطلب این است كه حدیث معروفی از وجود مبارك پیامبر اسلام (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ»؛[1] علم دو قسم است: بعضی از علوم مربوط به بدن انسان هاست؛ نظیر طب و سایر علوم وابسته به آن و برخی از علوم مربوط به دین است، نه بدن؛ نظیر فقه و تفسیر و كلام و امثال اینها. اما بزرگان اهل معرفت همین حدیث را به سبك دیگر معنا می‌ كنند؛ آنها علم را با موضوع ارزیابی نمی ‌كنند، علم را با هدف ارزیابی می ‌كنند. آنها می ‌گویند اینكه حضرت فرمود: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» منظور علم بدن طب نیست و منظور علم دین تفسیر و فقه نیست، آن كسی كه فقه و تفسیر می ‌خواند و می ‌نویسد برای اینكه به دنیا برسد، او «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد؛ آن طبیبی كه می ‌كوشد مشكل جامعه را حل كند او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد، این نگاه كجا و آن نگاه كجا؟! همین حدیث است! همین جمله است! یك كسی درس فقه می‌ خواند برای فقه فروشی، تفسیر می ‌خواند برای تفسیر فروشی، این «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد، یك وقت است نه درس علم طب خوانده كه مشكلات جبهه را حل كند، مجروحان جبهه را درمان كند، او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد. 🔹پس همین حدیث همین جمله وقتی به دست یك انسان سطحی نگر بدهید می‌ گوید این علم به ‌لحاظ موضوع تقسیم می‌شود، موضوع یا بدن است یا دین؛ وقتی به دست یك اهل حقیقت دادید می ‌گوید این حدیث را برابر هدف باید تقسیم كرد نه برابر موضوع، اگر هدف «نشر معارف الهی» باشد و «خدمت به جامعه» باشد علم دین است، اگر هدف تأمین معیشت خودش باشد و كیف و جیب خودش باشد علم بدن است. پس «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» اگر منظور علم ادیان هدفمند بودن است این می ‌تواند همه ما را جمع بكند؛ یعنی موضوع و محمول معیار نیست، هدفمند بودن است! ممكن است كسی ادبیات بخواند و غرضش این باشد كه قرآن را بهتر بفهمد و بهتر معنا كند، یك وقت است طب می‌ خواند یا داروسازی می ‌خواند كه به جامعه انسانی و اسلامی خدمت بكند، یك وقت است فقه و اصول می ‌خواند كه به جامعه اسلامی و الهی خدمت بكند همه اینها دارای «عِلْمُ الْأَدْیان» است و این می ‌تواند حوزه و دانشگاه را با هم جمع بكند. وحدت حوزه و دانشگاه به «وحدت هدف» است، اگر همه ما به یك جا می ‌رسیم پس متحدیم. [1]. کنزالفوائد، ج2، ص107. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ذلیل ترین عبد 🔹 ما اگر بخواهیم فکر آزاد داشته باشیم باید جان ما آزاد باشد، برای اینکه جان بسته فکر آزاد ندارد، این شدنی نیست! مطلب عمیق علمی این است که کدام جان بسته است؟ چه کسی آزاد است و چه کسی برده است؟ آن را در خطبه نورانی وجود مبارک رسول خدا (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) مشخص کرد. فرمود آدم گناهکار برده است، هر گناهکاری! یک انسان معصوم یا عادل او آزاد است: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»؛[1] آن کسی که می‌گوید هر چه دلم می‌خواهد می‌گویم و می‌کنم، آن کسی که هر چه را دید می‌طلبد، هر چه را شنید می‌طلبد، این کسی که تواند کنترل و رام کردن چشم و گوش خود را ندارد، او «عَبْدُ الشَّهْوَةِ» است که «أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»، این کسی که از رومیزی و زیرمیزی نمی‌گذرد، این کسی که از چهارتا لقب نمی‌گذرد، این کسی که با دنبال بازی هست، این کسی که اگر چهارتا احترام کردند او هم تحویل می‌گیرد، این برده است; برده شهوت است یا برده غضب است یا برده مقام است، به نحو موجبه کلیه هر گناهکاری برده است، چرا؟ چون انسان وقتی گناه می ‌کند در برابر قانون خدا می ‌ایستد. 🔹 فرمود: ﴿مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾[2] بسیاری از مردم دارای شرک رقیق‌ هستند; منتها حالا خدا ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾[3] است و می‌بخشد. فرمود مردم دو قسم‌ هستند «اکثری و اقلّی»، اکثری که مشرک‌ هستند حساب دیگری دارند، این مؤمنین دو قسم هستند اکثر مؤمنین مشرک هستند ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾، چرا اکثر مؤمنین مشرک‌ هستند؟ از امام (سلام الله علیه) سؤال کردند چطور می‌شود مؤمن مشرک باشد؟ فرمود همین که بگویند: «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»[4] اگر فلان کس نبود اوّل خدا دوَم فلان کس. «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏» یعنی چه؟ ذات أقدس الهی مدیر کل است ﴿رَبُّ الْعالَمینَ﴾[5] است «ربّ الارباب» است، همه را دارد اداره می‌کند صدر و ساقه عالم سپاه و ستاد اوست ﴿مَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّک إِلَّا هُوَ﴾[6] یک، ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾[7] دو، بر اساس توحید افعالی هر فیضی که می‌رسد ﴿مَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾،[8] خدا را شکر که به وسیله فلان شخص کار ما حل شد، نه اوّل خدا دوّم فلان شخص! خدا اوّلی نیست که دوّمی داشته باشد، نه «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»! وقتی از امام سؤال کردند که چگونه می‌شود مؤمن مشرک باشد فرمود این‌طور می‌شود، این کسی که مواظب زبان خود نیست، می‌گوید اوّل خدا دوّم فلان شخص یا «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏». 🔹 «فتحصل» اینکه می‌بینید خیلی‌ها می‌گویند ما هر چه می‌خواهیم نماز شب بخوانیم نمی‌شود; راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، هر چه می‌خواهیم جلوی زبانمان را بگیریم یا جلوی چشمان را بگیریم نمی‌توانیم راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، باز که نیستند، آزاد نیستند. یک انسانی که در گرو است و بسته است این فکر آزاد ندارد، یک انسان بسته، بسته فکر می‌کند. [1]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص273. [2]. سوره یوسف، آیه106. [3]. سوره اعراف، آیه151. [4]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص200; الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص285; عدة الداعی و نجاح الساعی، ص99. [5]. سوره اعراف، آیه54; سوره قصص، آیه30; سوره غافر، آیه64. [6]. سوره مدثر، آیه31. [7]. سوره فتح، آیات4 و 7. [8]. سوره نحل، آیه53. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/04/30 🆔 @a_javadiamoli_esra
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی: فضای مجازی، فرصتی برای بیان حقایق دین از راه حکمت و برهان/منابر الکترونیکی؛ فرصتی برای خردورزی بیشتر پایگاه اطلاع رسانی اسراء: امروز باید فعالیت‌های دینی به لحاظ اینکه خدمات اجتماعی، از منظر دینی عمل شود، تعاریف خاص خودش را پیدا کند و حتماً هم لازم نیست که در قالب‌های سنتی شکل بگیرد. چون عمل به ارکان یعنی مظاهر دینی، به وسیله اعضاء و جوارح انجام می‌شود و این می‌تواند مظاهر مختلفی داشته باشد و کرونا نمی‌تواند محدودیت چندانی ایجاد کند. بله، بحث‌هایی نظیر اجتناب از کنار یکدیگر بودن، رعایت فواصل اجتماعی و توجه به پروتکل‌هایی که از نظر نظام بهداشت و سلامت ابلاغ و اعلام می‌شود، لازم است، اما مانع از این نیست که تظاهرات دینی و مظاهر دینی سرد و کمرنگ شوند و این قابلیت وجود دارد که تظاهرات دینی بتواند به صورت‌های دیگری اظهار شود. متن کامل مصاحبه👇👇👇 news.esra.ir https://b2n.ir/631845 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راهزنان امت 🔹 یك سنت جاهلی هست كه نزدیك ‌ترین گروه به هر رهبری دیرترین گروه ایمان آورنده به آن رهبرند، برای همه انبیا همین طور بود؛ دیرترین شهر و آخرین شهری كه به پیغمبر ایمان آوردند شهر خود پیغمبر بود یعنی مكه، این بود كه «أقرب» به حسب به مكان «أبعد» بحسب مكانت است. همشهری های غالب افراد این ‌طور است، هم روستایی های غالب افراد این طور است، هم كشوری های غالب افراد این‌ طور است، هم قاره ‌ای های غالب افراد این‌ طور است؛ خب این رقابت است یا حسادت است «أَوْ مَا شِئْتَ فَسَمّه» بود. مردم مدین فرمایش شعیب را نپذیرفتند، مردم منطقه ‌های دورتر حرف های ایشان را قبول كردند كه بیایند و بپذیرفتند، اما اینها نمی‌ گذاشتند! اینها كسانی بودند كه نه قبول می ‌كردند و نه می‌ گذاشتند كسی قبول كند. اصل این جریان در سورهٴ مباركهٴ «انعام» به عنوان یك بحث جامع گذشت كه ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ﴾ «نائی» یعنی دور كه می‌ گویند حج تمتع برای «نائی» است یعنی برای انسانی كه از مكه و حرم دور است، فرمود اینها هم «نائی»‌اند هم «ناهی»، هم خودشان از حریم دین دور هستند، هم دیگران را به عنوان نهی از معروف نمی‌ گذارند اینها دین را بپذیرند ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ یهْلِكُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَما یشْعُرُونَ﴾.[1] 🔹 این رسم خیلی از افراد تبهكار بود. این «سنت سیئه» در قوم شعیب (سلام الله علیه) هم ظهور كرد، خودشان كه ایمان نیاوردند سر راه مؤمنین را هم می ‌گرفتند، آن‌گاه شعیب (سلام الله علیه) از طرف خدا به آنها فرمود: ﴿وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ﴾[2] شما سر هر راهی می ‌نشینید نمی‌ گذارید یك عده ‌ای بیایند با من مصاحبه كنند و ایمان بیاورند، هم سر راه معنوی می ‌نشینید نمی‌ گذارید تبلیغات من به آنها برسد و آنها از تبلیغات من با خبر بشوند، هم سر راه حسی آنها می‌ نشینید از شهر یا روستای دیگر بخواهد بیاید راهزنی می ‌كنید. 🔹 قرطبی در ذیل این آیه نقل می ‌كند كه در شب اسراء وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جبرئیل فرمود من یك چیزی دیدم، دیدم كه در راه یك چوبی است كه هر كه بخواهد برود این چوب یا لباسش را پاره می‌كند یا بدنش را خونی می‌كند، این چیست؟ فرمود این راهزنان امت هستند كه این متمثل شده است برای وجود مقدس پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) «لیله الاسراء» به یك چوب تیزی كه به لباس آدم بخورد پاره می ‌كند، به بدن آدم بخورد خونی می ‌كند، فرمود اینها راهزن هستند.[3] خب این گروه راهزن هم در راه معنوی می ‌نشستند كه نمی ‌گذاشتند تبلیغات شعیب (سلام الله علیه) به آنها برسد هم روی راه حسی می‌ نشستند نمی ‌گذاشتند آنها از نزدیك بیایند با شعیب (سلام الله علیه) مصاحبه كنند. [1] . سوره انعام، آیه 26. [2] . سوره اعراف، آیه 86. [3] . الجامع لاحکام القرآن، ج7، 249. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه اعراف ـ جلسه 107 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نصرت الهی 🔹 «نَصر» به عزّت متّصف نمی شود، آن عزّت است که باعث «نَصر» است. عزّت یعنی نفوذناپذیری، انسان نفوذناپذیر را می گویند «عَزیز»، چون نفوذناپذیر است در دیگران نفوذ می کند و می شود غالب، وگرنه عزّت به معنای غلبه نیست! عزّت به معنای نفوذناپذیری است و لازمهٴ نفوذناپذیری هم پیروزی است؛ خدا عزیز است، انبیا عزیز هستند و دین عزیز است یعنی نفوذناپذیر هستند. عزّت باعث نصرت است، نه اینکه «نَصر» متّصف به عزّت بشود، چون دین عزیز است و پیغمبر عزیز است منصور هستند، نه اینکه «نَصر» عزیز باشد؛ منتها گفتند عزّت به معنای «نُدرة الوجود» هم هست. «عزیز الوجود» یعنی «نادر الوجود» و کمیاب، آن گوهرهای کمیاب را می گویند «عزیز الوجود» و «نادر الوجود» هستند. این نصرت های کمیاب و کم نظیر را می گویند «نصرت عزیز». 🔹 در جریان فتح مکّه که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاتحانه وارد مکه شد، اباسفیان ملعون قدم می زد متحیرانه می گفت: «لَیتَ شِعْرِی بِأَی شَیءٍ غَلَبْتنِی»[1] این جمله را تکرار می کرد، چگونه شد که اینها پیروز شدند؟! جمعیت ما بیشتر بود، سربازان ما سواره بودند و آنها پیاده، ما به سربازمان خود شمشیر دادیم و آنها چوب دادند، چگونه شد که آنها پیروز شدند و ما شکست خوردیم؟! وجود مبارک حضرت از پشت سر رسید و دست بر دو کتف اباسفیان گذاشت و فرمود: «بِاَللهِ غَلَبْتُك یا أَبَا سُفْیانَ»! کلّ نظام سپاهیان و مأموران الهی هستند، تنها آن عنکبوت نیست که تارش در غار کمک کرده و حضرت را نیافتند، آنچه در جهان امکان هست سپاه و ستاد خداست! گاهی به زمین می گوید بگیر: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الأرْضَ﴾،[2] گاهی به دریا می گوید بگیر: ﴿فَغَشِیهُم مِنَ الْیمِّ مَا غَشِیهُمْ﴾،[3] گاهی به باد می گوید بگیر: ﴿سَخَّرَهَا عَلَیهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمَانِیةَ أَیامٍ﴾[4] به هر چه دستور داد گرفتند! تنها «شَقُّ القَمَر» که نبود! «شَقُّ الحَجَر» بود، «شَقُّ الأرض» بود، «شَقُّ الماء» بود، «شَقُّ الشَّجَر» بود، این ﴿لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ﴾[5] هست! ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ﴾! اینها سپاه و ستاد الهی هستند که گاهی می گیرند. 🔹 این «نَصر»، یک نصرت «عزیزُ الوجود» و گوهر کمیابی است که پیش بینی نمی شد. در سوره مبارکهٴ «حَشر» فرمود ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد نه دشمن! خودشان در مدینه کوخ نشین هستند! اینها فقرایی بودند که زیر بار وام های ربوی یهودی ها بودند! در اوّل سوره مبارکهٴ «حشر» فرمود شما یادتان است، نه دوستان خیال می کردند و نه دشمن ها! دوستان می گفتند که وضع ما این است ما چگونه پیروز می شویم؟! دشمنان هم که خودشان مقتدرانه زندگی می کردند، ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾؛[6] دشمنان می گفتند ما در حِصن و قلعه هستیم و آنها دسترسی به ما ندارند! شما هم می گفتید ما پابرهنه ایم! ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد و نه دشمن! انقلاب اسلامی هم همین‌طور بود! نه دشمن خیال می کرد ـ یعنی استکبار و صهیونیست ـ و نه خیلی از دوستان؛ فرمود: ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾، آغاز آیه هم این است: ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾؛ اولین بار ما این کارها را کردیم! ما کاری کردیم که به ذهن هیچ‌ کس نیامده! الآن هم همان کار را می تواند بکند، این‌طور نیست که فرق بکند! الآن هم همین‌ طور می ‌کند، ما نباید عوض بشویم! ما اگر برابر همان آیه سوره «حشر» و همین آیات را عمل بکنیم، فیض الهی همیشه هست، این‌ طور نیست که حالا ـ معاذالله ـ آن وقت [سنت الهی] عوض شده باشد! فرمود ما کاری کردیم که هیچ‌کس فکر نمی کرد، الآن هم همین است! [1]. السیرة الحلبیة، ج3 ص55؛ الروض الانف الوكیل، ج7، ص135. [2] . سوره قصص، آیه81. [3] . سوره طه، آیه78. [4] . سوره حاقّه، آیه7. [5] . سوره بقره، آیه284. [6] . سوره حشر، آیه2. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه فتح ـ جلسه 1 تاریخ: 1395/03/01 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا