eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
11.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 راه ملکوت ▪️ یک مرد شامی ـ با دست‌آموزی امویان ـ از راه دور محضر مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آمد و سؤال کرد که «کمْ بَینَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء»؛[1] بین آسمان و زمین چقدر فاصله است؟ آن طوری که در احتجاج مرحوم طبرسی هست،[2] وجود مبارک حضرت امیر رو کرد به آن کودکی که آن جا نشسته بود، یعنی به وجود مبارک امام حسن مجتبیٰ(سلام الله علیه) که آن جا نشسته بود، فرمود پسرم «بُنی» تو جواب بده، اینها چنین هستند! وجود مبارک امام مجتبیٰ که کودکی بود فرمود منظورتان چیست؟ اگر آسمان ظاهر را می ‌گویید «مَدُّ الْبَصَر‏»، اگر آن آسمانی که ﴿لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ﴾[3] آن را سؤال می‌ کنید «دَعْوَةُ الْمَظْلُوم‏» آهِ مظلوم به آن جا می ‌رسد. ما دو آسمان داریم، این «یا ربّ» به آن آسمان می‌ رسد، درهای‌ش باز می‌ شود، انسان ملکوتی می ‌شود, البته این آسمان ظاهر را خیلی‌ ها می ‌روند. هرگز آن در به روی کافر باز نمی ‌شود! ◽️ اینکه شما می ‌بینید زمزمه رزمنده‌ های ما در خاکریز اول و دوم همیشه «یا کربلا» و «یا حسین» بود آن آسمان باز شد و از آن جا نصرت آمد. هرگز شما در این هشت سال, شعر ایران مرز پُر گهر را در خاکریز اول و دوم نمی ‌شنیدید، در جبهه ‌ها رفتید و در شب ‌های عملیات حضور داشتید، این کشور ماست! برای او تلاش و کوشش می ‌کنیم، جان ‌فدایی می‌ کنیم، دوستش داریم و مال ماست; اما کشور را نجات داد، حواسمان جمع باشد! کشور را نجات داد! این علاقه به نجات داد! مملکت را این حفظ کرد. ▪️ انسان کریم است، سند کرامت او خلافت اوست و هویت خلافت آن است که خلیفه حرف «مستخلف ‌عنه» را بزند و اگر حرف «مستخلف‌ عنه» را نزند می‌ شود ﴿أُولئِک کالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[4] و اگر کسی «خلیفة الله» است هم باید اهل ظاهر باشد مشکلات هوا و فضای ظاهر را حل کند، هم اهل باطن باشد و ملکوت را ببیند. آن دری که فقط برای مؤمنین باز است سحرها آن را «دقّ‌ الباب» کند وارد آن در بشود. وقتی وارد آن در شد دعای او برای خیلی‌ ها مستجاب است. اگر کسی توانست در را در سحر بزند و در باز بشود و برای چهارصد نفر خیر بخواهد, همه این دعاها مستجاب بشود، این دین نمی ‌گوید وقتی بیدار شدی روز کار چهارصد نفر را حل کن؟! آن وقت این می ‌شود , این می ‌شود آن آسمانی که فقط به روی مؤمنین باز می‌شود و انسان برای همیشه راحت است؛ هم ﴿لَهُمْ دَرَجَاتٌ﴾[5] می‌ شود، هم ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾.[6] ﴿هُمْ دَرَجَاتٌ﴾، نه اینکه یک «لام» محذوف است! گاهی انسان خودش درجه می‌ شود، خودش می‌شود ملکوت! خودش می‌شود نور! ﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ﴾،[7] این راه برای همه هست؛ حالا که این راه هست و این کشور به برکت خون ‌های طیب و طاهر شد ما می ‌توانیم حدّاکثر استفاده را بکنیم. مبادا امور جزیی ما را از این ره‌ آورد پُر برکت شهدا باز بدارد! این راه, رفتنی است! در عین حال که وظیفه شخصی‌ خود را انجام می‌ دهیم، آن‌ راه اساسی ملکوت ‌روی را هم ـ ان ‌شاء الله ـ طی خواهیم کرد. [1]. الغارات(ط ـ الحدیثة)، ج‏1، ص188. [2]. الإحتجاج علی أهل اللجاج(للطبرسی)، ج‏1، ص268؛ «وَ بَینَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ وَ مَدُّ الْبَصَر». [3]. سوره اعراف، آیه40. [4]. سوره اعراف، آیه179. [5]. سوره انفال، آیه4. [6]. سوره آل عمران، آیه163. [7]. سوره انعام، آیه122. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/06/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 راه نجات 🔹 ما یک جزم داریم که وادی خاص خودش را دارد، یک عزم داریم که حوزه خاص خودش را دارد، «بینهما بین الارض و السماء» است که عاملی باید اینها را هماهنگ کند. مشکل جزمی ندارد، مشکل عزمی دارد «مَا ضَعُفَ‏ بَدَنٌ‏ عَمَّا قَوِیتْ عَلَیهِ النِّیة»، نه «قَوِی عَلیه العِلم». فرمود: اگر قوی بود، آن نیروی عزم قوی بود، قصد قوی بود، تصمیم قوی بود، بدن اظهار ضعف نمی کند و هر کاری می خواهد انجام می دهد، چون مطلبی که حق است روشن شد و محور تصمیم گیری هم که قوی است؛ لذا بدن اظهار ضعف نمی کند. اگر این چنین شد به ما گفتند حالا که شما می ارزید: تو نیک و بد خود هم از خود بپرس ٭٭٭ چرا بایدت دیگری محتسب اگر این چنین شد، اوّل به ما می گویند: ببینید فلان علما چه می گویند؟ زهّاد چه می گویند؟ بعد می گویند که تو بزرگ تر از آنی، ببین امام چه کار کرده؟ بعد می گویند تو بزرگ تر از آنی، ببین پیغمبر چه کار کرده؟ بعد می گویند تو بزرگ تر از آنی، ببین خدا چه فرموده است؟ از ما توقّع این سه ضلعی را دارند. 🔹 این از بیانات نورانی وجود مبارک است که مرحوم صدوق در تحف العقول نقل کرده که وقتی مؤمن است که امام را ـ نه علما را ـ الگوی خود قرار دهد، بعد از این بالاتر پیغمبر را الگوی خود قرار دهد، بعد از این بالاتر خدا را الگوی خود قرار دهد.[1] آن مقام اسمای حسنای خدا و ذات خدا که از حریم بحث بیرون است، کارهای خدا برای بنده خدا الگوست، کارهای پیغمبر الگوست، کارهای امام الگوست؛ اما آن مقام وحی یابی و نبوّت و رسالت و شریعت آوری و رابطه بین فرشته ها و اینها از حریم بحث بیرون است. کارهایی که پیامبر می کرد، آن مقام ولایت و امامتی که می گوید: «مَا كُنْتُ‏ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَه‏»[2]، آنها از حریم بحث بیرون است؛ اما این کارهایی که اینها می کنند الگوی ما هستند. فرمودند: وقتی مؤمن است که ببیند خدا چه کرده است؛ خدا اَسرار غیب را برای همه نمی گوید، شما هم اَسرارتان را برای همه نگویید: ﴿عالِمُ‏ الْغَیبِ‏ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ‏ أَحَداً﴾؛[3] فرمود خداوند اَسرار را حفظ می کند، آبروی مردم را حفظ می کند، شما هم همین کار را بکنید! به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات ٭٭٭ بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن[4] اَسرار مردم را حفظ کردن، غیب را برای هر کسی نگفتن؛ نه غیب خود را و نه غیب دیگری را! حضرت استدلال کرد و فرمود که خداوند غیب را می داند، ولی برای هر کسی نمی گوید: ﴿عالِمُ‏ الْغَیبِ‏ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ‏ أَحَداً﴾، شما هم اَسرار خود و دیگران را حفظ کنید، چیزی را که شنیدید فوراً منتشر نکنید! این سنّتی است که تأسّی کردن به کار ذات اقدس الهی است. 🔹 به پیامبرتان تأسّی کنید، برای اینکه خدا به پیامبر فرمود: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلین‏﴾؛[5] این طور با مردم رفتار کنید، چه اینکه پیغمبر این طور بود. به ائمه(علیهم السلام) تأسّی کنید، برای اینکه آنها این طور بودند که از بودند: ﴿فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ﴾.[6] شما بالاخره خلیفه امام هستید و امام خلیفه پیامبر است و پیامبر خلیفه الله است و هر خلیفه ای باید به «مستخلف عنه» خود تأسّی کند، این مقامات را برای ما قرار داده است. 🔹 بنابراین ما می توانیم در بهشت به سر ببریم. این همه خون های پاکی که در این سرزمین ریخته شده، چرا ایران بهشت نشود!؟ وقتی که وجود مبارک رسول خدا درباره حضرت امیر (سلام الله علیه) می فرماید: «أَنَا مَدِینَةُ الْحِكْمَةِ وَ هِی الْجَنَّةُ وَ أَنْتَ یا عَلِی بَابُهَا»؛[7] من شهر حکمت هستم و این حکمت، بهشت است و تو دَرِ بهشت هستی، چرا ما ایران را بهشتی نکنیم!؟ با این همه شهادتی که عزیزان ما، که عزیزان ما، فداکاری هایی که ما کردند، این کار شدنی است، مقداری تلاش و کوشش می خواهد که به ما گفتند: «زِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا» که به بیان نورانی امام صادق (سلام الله علیه)، مهم ترین راه گشا و کلید است. [1]. تحف العقول، ص442. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص98. [3]. سوره جن، آیه26. [4]. دیوان حافظ، غزل393. [5]. سوره اعراف، آیه199. [6]. سوره بقره، آیه177. [7]. الامالی(للصدوق)، ص388. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1394/05/22 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 متحوّل شدن 🔹 [در] پایان هفته دولت قرار داریم. [یاد] همه شهدا بالأخص شهید رجایی، شهید باهنر و سایر شهدای این ایام را گرامی می‌‌ داریم. 🔹 در نوبت های قبل اشاره شد كه گرچه ذات اقدس الهی یكبار سخن از آدم را در قرآن مطرح كرده است فرمود ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ ولی در حقیقت سراسر قرآن كریم شرح این خلافت است. فرمود من به عنوان خلیفه انسان را در زمین جعل می ‌‌كنم و خلق می ‌‌كنم. بعضی از آیات در قرآن كریم مكرر ذكر شده است؛ نظیر جریان حضرت ابراهیم، حضرت موسی و مانند آن. جریان خلافت آدم (سلام الله علیه) یكبار در قرآن كریم ذكر شد، لكن سراسر قرآن شرح همین یكبار است؛ یعنی در عین حال كه یكبار فرمود ﴿إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً﴾[1] در تمام بخش های قرآن خلافت خود را شرح می ‌‌دهد كه انسان چگونه خلیفه خدا می ‌شود؛ زیرا ذات اقدس الهی در سراسر قرآن كریم خود را با اسمای حسنا و صفات علیا ستود، اسمای حسنای خود را معرفی كرد، اوصاف خود را معرفی كرد، این یك. بعد فرمود انسان دائماً در تحوّل و حركت است، این دو؛ ﴿یاأَیهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَی رَبِّكَ كَدْحَاً فَمُلاَقِیهِ﴾.[2] سوم اینكه فرمود این سیر با صیرورت و همراه است نه سیر اقلیمی و جغرافیایی، نه اینكه انسان در جای معین حركت كند، سیر انسان به صیرورت است؛ یعنی با شدن است. گاهی انسان به طرف فضیلت حركت می ‌‌كند و می‌ شود، گاهی ـ معاذ الله ـ به طرف رذیلت حركت می‌‌كند و به صورت گرگ خون ‌آشام در می‌‌آید. بنابراین و حركت انسان یك سیر بیرونی نیست، این سیر بیرونی را هر كه دارد؛ سنگ هم از جایی به جایی منتقل می‌ شود، حیوانات هم از جایی به جایی منتقل می ‌شوند، این سیر سازنده نیست. سیری كه قرآن كریم روی او تكیه می‌‌ كند، همان است كه با صیرورت و تحوّل و شدن همراه باشد. 🔹 مطلب بعدی هم آن است که صیرورت و تحوّل و شدن این است كه انسان متحوّل می‌ شود. 🔹 مطلب بعدی هم آن است که خدا نه در جای معین است نه در اقلیم معین است كه در جای دیگر نباشد، براساس ﴿أَینََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾،[3] براساس ﴿هُوَ مَعَكُمْ أَینَ مَا كُنتُمْ﴾[4] انسان در هر مرتبه ‌ای و در هر شأنی داشته باشد، دارد به طرف خدا حركت می ‌‌كند. [1]. سوره بقره، آیه30. [2]. سوره انشقاق، آیه6. [3]. سوره بقره، آیه115. [4]. سوره حدید، آیه4. 📚 سخنرانی در سالگر شهیدان رجایی و باهنر تاریخ: 1377 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 جلوه الهی 🔸 همه ما برابر آنچه در سوره مبارکه «احزاب» است وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) را اُسوه قرار می ‌دهیم ﴿لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[1] آن حضرت گذشته از ارتباطات الهی و عبودیتی که داشت، إسراء نصیب او شد، معراج نصیب او شد و مانند آن، همان پیام و همان خلافت را در هم حفظ کرد. شما می ‌بینید در سُنن رسول گرامی این مطلب به عنوان یک ستاره درخشان است حضرت با کسی حرف می ‌زد او را نگاه می‌ کرد.[2] اینکه شما می‌ بینید در مصاحبه ‌هایی که مسئولین با مردم دارند یا با یکدیگر دارند نیم رُخ نگاه می‌ کنند، حواسشان پیش دوربین است که عکس اینها درست بیفتد؛ این روش، نبود. حضرت با کسی حرف می ‌زد با تمام چهره با او حرف می ‌زد، نه یک گوشه رخ او به این طرف باشد و اساس به طرف دوربین [باشد]، حواس او نزد خودش بود نه نزد دیگری! 🔸 این معنا را که وجود مبارک پیامبر که خلیفه خداست از کجا یاد گرفته؟ بزرگانی که سیره نویس هستند و خلافت وجود مبارک حضرت را تبیین می ‌کنند، می ‌گویند این را وجود مبارک رسول گرامی از ذات أقدس الهی یاد گرفته است. خدا هرگز نیم رخ به بنده‌ خود نگاه نمی کند![3] اگر کسی گفت «یا الله» خدا با او را نگاه می ‌کند می ‌گوید «لبیک»؛ منتها در آینه هستی این شخص بیش از این تابش نیست! با صدهزار جلوه بیرون آمدی که من ٭٭٭ با صدهزار دیده تماشا کنم تو را[4] او با صدهزار جلوه خود را نشان می‌ دهد، او با تمام اسمای حُسنایی که در »[5] است خود را نشان می ‌دهد؛ منتها این گیرنده کم می ‌گیرد، هر اندازه از برخوردار بود بیشتر می‌ گیرد. 🔸 بنابراین ما معنای خلافت را خوب باید مشخص کنیم، یک؛ اگر معنای خلافت مشخص شد باید حرف «مستخلف عنه» و «منوب عنه» را بزنیم نه حرف خودمان را بزنیم، این دو؛ اگر کسی حرف خود را زد نیست، «خلیفة الله» نبود مشمول طرد آیات دیگر است. [1]. سوره احزاب, آیه21. [2]. ر.ک: شرح الاربعین حدیثاً (قونوی)، ص163؛ «فَأَقْبَلَ عَلَی النَّاسِ بِوَجْهِه»‏. [3]. الأمالی شیخ صدوق، ص272؛ شرح اربعین صدر الدین قونوی، ص163 و 164؛ «إِذَا الْتَفَتَ الْتَفَتَ جَمِیعاً». [4]. فروغی بسطامی، غزل شماره9. [5]. البلد الأمین و الدرع الحصین، ص402. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/12/22 🆔 @a_javadiamoli_esra