#کتاب_ردپایی_در_رمل
#خاطرات ولحظه هایی ناب در چند صباحی عاشقی
🌷یادبود ستارگان مظلوم تفحص شهدا
🏴وقتی برای اولین بار در آذر ماه به مقر تفحص وارد شدم دوماه قبل از شهادت علی آقا بود.
گویی واردقطعه ای از بهشت شده بودم. همه چیز با شهر فرق داشت. چهره ها، رفتارها،آداب ورسوم.
احساس شادابی داشتم. با کسانی آشنا می شدم که از جنس آفتاب بودند و از همه لذت بخش تر که به مقتل سید مرتضی آمده بودم.دوست نداشتم لحظه ای منطقه را ترک کنم. جایی را که بچه های گردان کمیل وحنظله چنان جنگیدند ومقاومت کردند که وقتی بیسیم چی گردان حنظله حاج همت را پشت بی سیم خواسته بود. گفت:
(احمد رفت ،حسین هم رفت باطری بیسیم دارد تمام می شود. عراقی ها عن قریب می آیند تا ما را خلاص کنند.
من هم خداحافظی می کنم.)
جایی را که وقتی استقامت و مقاومت و مردانگی بچه ها ی گردان کمیل و حنظله راخدمت حضرت امام روح الله شرح می دهند ایشان می فرمایند:
(آنها یقینا از ملائکه الله بودند.)
ص۱۴وص۱۵
✍️خاطرات محمد حسن منافی
📕به اهتمام مهدی امینی
آمر خدا باشیم ☘
@aamerekhoda