Voice 005.m4a
زمان:
حجم:
2.9M
#خاطره_ارسالی
#فایل_صوتی🎵
📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات
🔴مسابقه بزرگ #آنگاه_هدایت_شدم
❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید!
✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید.
🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵
بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد.
👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید:
Eitaa.com/amr_nahy123
🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت)
🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد.
🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر:
🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره
🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار
🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه
🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره
خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد.
🌺نمونه #خاطره شماره 32
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
عرض سلام و ادب و خدا قوت🌹
اوایل ازدواجم بود که در دانشگاه، درس میخواندم.
یه روز با مقدار کمی آرایش آماده رفتن به دانشگاه شدم.
زمانی که در کنار خیابان منتظر آمدن سرویس بودم، شوهر خواهرم من رو دید و برای احوالپرسی به نزد من آمد و بعد خداحافظی کرد و رفت.
چند روز بعد که خواهرم رو دیدم، ایشون به من گفتند: مگر زمانی که به دانشگاه میری آرایش میکنی؟!
گفتم: خیلی کم.
خواهرم که سه سال از من کوچک تر هستند، حرفی زد که بسیار برایم سنگین آمد و مرا به تامل و فکر وا داشت.
✅ایشون گفتند: آیا میدانی خانم هایی که بیرون از خانه آرایش میکنند با این کارشان باعث میشوند تا مردهای دیگه نسبت به خانم هایشان بی رغبت و علاقه شوند و از خانم هایشان زده شوند!!!
من تا آن زمان از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم😒
بسیار شرمنده شدم و همون مقدار کمی هم که آرایش میکردم رو، کنار گذاشتم و در حفظ حجابم بیشتر دقت میکردم.🧕
الان هم بسیار خدا رو شاکرم که با دوره های آموزش مجازی #استاد_علی_تقوی آشنا شدم.
به یاری خداوند ۶ دوره (سطح عمومی و تکمیلی) رو با موفقیت به پایان رساندم.
من از زمانی که این دوره ها رو گذرانده ام نسبت به سایر امورات دینی، مقید تر شده و احساس بسیار جالب و خوبی دارم.
از تک تک شما بزرگواران که در برگزاری این آموزش ها تلاش میکنید #تشکر و قدردانی میکنم🙏🏻
در پناه خدا...
🌺نمونه #خاطره شماره 33
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام، من و یکی از دخترای اقوام چون مجرد بودیم خیلی بیشتر باهم رفیق شده بودیم، توی واتساپ برام عکسهای خودش رومیفرستاد میگفت کدوم قشنگتره برای پروفایلم، من هم مذهبی بودم خیلی درمورد حجاب باهاش صحبت کرده بودم ونتیجه نگرفته بودم، بهش درانتخاب عکس کمک میکردم یا مثلا وقتی جایی میرفت عکسهای خوشگل میگرفت میگذاشت در "وضعیت من"واتساپش و براش پاسخ میگذاشتم که به به و چه چه 🌸
تااینکه دوستم که دوست ایشون هم شده بود، بنردوره 17 امربه معروف و نهی ازمنکر استاد تقوی رو برام فرستاد، من هم علاقه به کلاس مذهبی داشتم و سریع ثبت نام کردم، دوستم هم ثبت نام کرد و دوره روشرکت کردیم و#آنگاه_بودکه_من_هدایت_شدم وخیلی کمتر وحتی به صفر رسید نظر دادن هام درمورد دختر اقوام!
یه وقت دختراقوام به منزل ما آمده بود بازم درمورد کدوم عکس خوشگلتره؟ ازمن نظر خواست!
ایشون گفتند: مدتیه تو و فلانی (دوستمون)دیگه برای وضعیت هام نظر نمیدین و لایک نمیکنید؟
من هم از شیوه تغافل برای جواب دادن استفاده کردم و تذکر دادم😊
مادرم که همیشه امربه معروف ونهی ازمنکر میکرد ومن مخالفت که چکاردیگران داری حواست به خودت باشه با این دوره ای که دیدم دیگه حتی چیزایی که یاد میگرفتم هم بهش منتقل میکردم تابهتر کارش رو انجام بده...😊
🌺نمونه #خاطره شماره 34
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
صدا ۰۰۱.m4a
زمان:
حجم:
1.26M
#خاطره_ارسالی
#فایل_صوتی🎵
📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات
🔴مسابقه بزرگ #آنگاه_هدایت_شدم
❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید!
✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید.
🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵
بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد.
👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید:
Eitaa.com/amr_nahy123
🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت)
🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد.
🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر:
🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره
🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار
🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه
🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره
خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد.
🌺نمونه #خاطره شماره 35
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
چندمدتی از عقد و آشنایی باشوهرم گذشته بود، دانشجو بودم، گاهی اوقات بعضی از مانتوهای دانشگاهم، آستینشون کمی کوتاه بود بطوری که مچ دستم مشخص میشد، شوهرم میگفت خانمی که چادریه باید حجابش کامل باشه و پوشش اش الگو باشه واسه بقیه....
✅یه روز که میخواستم برم خرید، بهم گفت: تو ساق دست بگیر، من سه برابر پولشو بهت میدم.
اون روز من یه ساق دست گرفتم سه هزار تومن، ولی شوهرم در قبالش شصت هزارتومن بهم هدیه داد😊
این امر به معروف بطوری دلنشین و دلسوزانه بود که به دلم نشست و از اون ماجرا به بعد هروقت میخوام مانتویی بپوشم که آستینش مقداری کوتاهه، حتما همراهش ساق دست میزنم.
شاید قبلش تنبلیم میومد و کاهلی میکردم که خدا رو شکر شروع این تغییر خوب با یه هدیه از جانب همسرم رقم خورد.
🌺نمونه #خاطره شماره 36
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام ، من حدوداً اول راهنمایی بودم و تازه چادر می پوشیدم که یه روز با مادرم رفته بودیم بازار زرگرها و ماه رمضان و هوا گرم بود و منم مشکل شرعی داشتم واون روز روزه نبودم، یک عدد آبمیوه خنک و کیک گرفتم و شروع به خوردن کردم،
آقایی چهل و چند ساله رد شد و گفت : دختر خانم اگر روزه نیستی حداقل روزه خواری نکن!
منم کلی خجالت کشیدم🙈
از اون به بعد هیچ وقت این کار رو نکردم و هیچ وقت تذکر این آقا از ذهنم بیرون نمیره، حتی بارها شده تعریف کردم برای دیگران...
الان الحمدلله خودم آمر به معروف هستم🙏🏻خدا همه آمران را خیر دهد🤲
🌺نمونه #خاطره شماره 37
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام، میخواستم خاطره ی امربه معروف شدنم رو بگم، من یه بارداشتم وضومیگرفتم ونمیدونستم که بایدوسط وضو شیرآب روببندم، یه خانمی بهم گفت خانم شیرآب رو باز نگذار و من از اون به بعد سعی میکنم وسط وضو شیر آب رو ببندم...
🌺نمونه #خاطره شماره 38
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام، داشتم خاطره دوستان رو میخوندم که منو یاد یکی ازکارهای خودم در کودکی انداخت😊
روزی من ومامانم وداداشیم برای مهمونی به خونه داییم رفتیم.
درخانه گوشه اتاق دوتومن پول افتاده بود، منم دیدم روی زمین کسی برش نمیداره منم برداشتم وگذاشتم توجیبم.😞
وقتی اومدیم بیرون وازخونه دورشدیم به مامانم گفتم من این پول رو برداشتم😊
بهم گفت کجا بود؟
براش توضیح دادم گفت درسته ک روی زمین بود ولی به این معنا نیست که اونا پولشون رو نمیخان و تو برداری! منم خیلی شرمنده شده بودم😢
مامانم گفت باید بریم وپول رو پس بدیم و بگیم که حواست نبوده! (برای اینکه من زیادشرمنده نشم) شایداگه اون روز به خاطر دو تومن بی ارزش مامانم منو تشویق میکرد تخم مرغ دزد شتردزد میشد...
خدایا شکرت به خاطر پدر و مادرخوبم😍😊
🌺نمونه #خاطره شماره39
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
صدا ۰۰۲.m4a
زمان:
حجم:
3.4M
#خاطره_ارسالی
#فایل_صوتی🎵
📣📣جوایز ۵۰۰ هزار تومانی به برترین خاطرات
🔴مسابقه بزرگ #آنگاه_هدایت_شدم
❌خاطرات امر به معروف کردنتان را نفرستید!
✅فقط امر به معروف شدن خودتان را بفرستید.
🔵ترجیحا به صورت فیلم 💿یا صوت🎵
بین خاطرات برتر، قرعه کشی خواهدشد.
👈خاطرات خود را فقط به آیدی روابط عمومی دفتر استاد تقوی بفرستید:
Eitaa.com/amr_nahy123
🔴مهلت تا پایان ماه محرم (ارسال در دهه اول، امتیاز ویژه خواهد داشت)
🔵ارسال چندخاطره بلامانع است و احتمال برنده شدن شما را افزایش میدهد.
🔴ملاکهای انتخاب👇خاطرات برتر:
🔹شیوایی بیان و زیبایی خاطره
🔶تبیین اثرگذاری و تحول ماندگار
🔹پرهیز از حواشی و توضیحات اضافه
🔶تکیه بر روشها و ظرافتهای تذکر در خاطره
خاطرات زیبای شما برای انگیزه یافتن سایر عزیزان در کانال منتشر خواهد شد.
🌺نمونه #خاطره شماره 40
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
ترم آخر دوره دانشجویی ام بود🎓
فرجه امتحانات بود📚 و ماه مبارک رمضان، خوابگاه خلوتِ خلوت بود، همه رفته بودند خونه هاشون تا شروع امتحانات، جز بچه های شهرستانی که خونه هاشون نزدیک نبود و بچه هایی که پروژه داشتن و...
موقع هایی که خوابگاه شلوغ باشه و دانشجوها باشن مرتب برنامه های فرهنگی ومذهبی برگزار میشد، ولی ایام فرجه که خوابگاه خلوت بود و هشتاد، نوددرصد بچه ها خونه بودند به جز برنامه نماز جماعت و پخش قرآن هنگام افطار برنامه خاصی نبود...
دو ماه بود نرفته بودم خونه😥 همه ی هم اتاقی هام رفته بودند خونه هاشون و من هم تنها داخل اتاق داشتم درس میخوندم📝
که دوستم زنگ زد برای تولّد هم کلاسیش دعوتم کرد🎉
گفت حالا که تنها هستی، یکی دو ساعت بیا پیش ما تا حال و هوات عوض بشه، منم با اینکه هم کلاسیش را نمیشناختم ولی دلم نمیومد اصرار و روی دوستم را زمین بزنم😐 سریع خودم رو آماده کردم یه گلدون کوچی🎋 داشتم یه متن تبریک نوشتم چسبوندم بهش و رفتم پیش دوستان، دیدم اتاق خیلی شلوغه، هم کلاسی های غیر خوابگاهیشون را هم دعوت کرده بودند، ما هم رفتیم یک گوشه نشستیم بعد از چند دقیقه دیدم بچه ها اسپیکر گذاشتند و کلی آهنگ های شاد و...
ماه مبارک رمضان بود و شب قدر🙁
هرکاری کردم نمی تونستم جلسه رو ترک کنم برم، از یه طرف هم ناراحت بودم برای حرمت شکنی شب قدر، نا آرام بودم، بچه ها به دوستم میگفتند همیشه رفیقت اینقدر آرومه؟ کم حرف و خجالتیه؟
میگفت: نه برعکس خیلی هم دختر شاد وپرانرژی ای هست، نمی دونم امشب چرا توو خودش هست، شاید بخاطر این هست که جز من و شما ها رو نمیشناسه، خدا میدونه اون لحظه ها چقدر عذاب وجدان داشتم تا اینکه وسط شلوغی و دست زدن و کلی صدای بلند موسیقی آهنگ
* *یکی محکم در زد و رفت**❗
یکی از بچه ها در را باز کرد🚪
دید یک کادو کوچک و یک برگه ی A۴ روی زمین دم در هست ولی کسی پشت در نیست...
کادو و برگه ها را آورد داخل، بچه ها اصرار کردند که بازشون کنیم ببینیم کدوم یکی از بچه ها بوده که اینجوری سوپرایزمون کرده...؟
✅رو برگه نوشته بود، دوستان گل سلام، تولد هر کدومتون که هست مبارک باشه، هدیه ناقابلی هست، که بیشتر از این دم دستم هدیه قابلی نبود (ساق دست) از ما پذیرا باشید🙏🏻
میدونید امشب چه شبی هست؟
حرمت این شب را نگه دارید!
👌اینقدر این حرکت و کار اون بنده خدا قشنگ بود وتاثیر گذار، که همون لحظه بچه ها سریع موسیقی 🎼 رو خاموش کردند، حتی یکی دوتا از اون جمع هم که اصلا خیلی معتقد به این مناسبت ها نبودند، گفتند: که راست میگن بچه ها، برای همسایه ها، نباید ایجاد مزاحمت کنیم برای بقیه ای که راضی نیستند به این سروصداها، بالاخره مکان عمومی هست و حق دارند...
بااینکه ترم آخرم بود دیگه توفیق نداشتم، باشم خوابگاه و همچنین حرکت قشنگی رو ما هم تقلید کنیم برای اثر گذاری، اما وظیفه دونستم هر جا نشستم تعریف کنم از کار اون بنده خدا تا بلکه تلنگری باشه برای خودم و بقیه که نکته ای از این حرکت قشنگ یاد بگیریم...
حالا که توفیق پیدا کردم تا مرحله 3 امر به معروف ونهی ازمنکر را به صورت مجازی طی کنم، میبینم که چه روش ها ونکات قشنگی را استاد تقوی ما بین صحبت هایش بیان میکنه! وچه وظیفه سنگینی تک تک ما داریم برای امر و نهی کردن!
👈👈شاید من اگه اون روز این #دوره ها رو گذرونده بودم قبل از حرکت قشنگ اون دوستمون، #خودم اقدام میکردم و به نحو #ظریفی تذکرم را میدادم و ثوابی را هم از آن خودم میکردم!
با تشکر فراوان🙏🏻🌷
🌺نمونه #خاطره شماره 40
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
سلام، من خانمی چادری ومحجبه هستم، قبل از ازدواج اصلا و به هیچ وجه آرایش نمی کردم ولی بعد از ازدواج بعضی اوقات و در حد خیلی کم (به اصلاح ملیح) آرایش میکردم، یه روز که میخواستیم به عید دیدنی بریم و من داشتم جلوی آینه آرایش میکردم، شوهرم با نگاه معنا داری گفت زودتر بریم دیر میشه...
از نگاهش حرفی که توی دلش بود رو خوندم و بهش گفتم تو دوست نداری من آرایش کنم؟
✅گفت: تو خودت اهل خدا و قرآن و اهل بیت (ع) هستی بهتر از من میدونی که چه کاری درسته و همون رو انجام میدی، ولی چون تو پوستی سفید داری و صورت زیبایی داری، همون یه کم آرایش ملیح هم باعث میشه، خیلی خوشگل تر به چشم بیایی...
همین روگفت و رفت توی ماشین نشست منتظر من!
حرفش تلنگری بود که من رو بیدار کرد، فکر نمی کردم که همین آرایش کم صورتم رو جذاب تر میکنه🙄
ولی خوب اون یه مرد بود و احساس مردهای دیگه رو که من رو میدیدند بهتر میفهمید.
✅از اون روز به بعد اصلا بیرون از خونه آرایش نکردم و توبه کردم و از حضرت زهرا سلام الله علیها خواستم که یاریم کنه و خدا منو ببخشه🙏🏻
🌺نمونه #خاطره شماره41
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir
#خاطره_ارسالی
🌺 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌺
شوخیهای آزار دهندهام دل خیلیها رو به درد میآورد، قصدم این نبود😔
همیشه تصورم این بود که آخرش به خنده و شوخی منتهی میشه، اما اشتباه میکردم، آخرش با لبخند من😁 واندوه دوستان تمام میشد...
یک بار که با یک چت بین من و دوستم شیطنتم را کردم😝...
گفت: الان از کارت پشیمون نیستی؟! گفتم: چرا؟🙄 فقط یه شوخی بود...
گفت: این کارت باعث سست شدن دوستیمون میشه!
اولش بهم برخورد.
گفت: با شوخی های سالم هم میشه هیجانات رو تخلیه کرد😊 ما نوجوانیم، منم مثل تو هیجانات خودمو دارم اما هر چیزی راهی داره.
گفتم باشه من بد تو خوب هر چی تو بگی...
گفت : من نمیگم خوبم بلکه پر از عیبم، من فقط یه شیطنت کوچیک رو تذکر دادم 😊
حدیث داریم از امام صادق (ع) که میفرمایند :
🌷بهترین دوستانم نزد من کسانیاند که عیب هایم را به من هدیه دهند🙏🏻
شما هم هر چیزی از من دیدی حتما گوش زدکن😍
منم که فکر کردم، دیدم درست میگه🤔 و اینگونه با رفتار محترمانه و صمیمانه دوستم هدایت شدم😌🤞
از اون روز به بعد دیگر هیچ کس با شوخی های من نرنجید بلکه شاد شد😊
🌺نمونه #خاطره شماره 42
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir