eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مژه سوزن رفو کن نخ او ز تار مو کن که هنوز پاره دل دو سه بخیه کار دارد
بسم‌ الله الرحمن الرحیم محمدجواد شیرازی در این زمانه که عادی شده است نامردی همیشه از سر رحمت مرا دعا کردی شبانه روز مرا بین معصیت دیدی دلت شکست، به رویم ولی نیاوردی سرم نرفته به زیر علامت احدی که بر سرم، همه ی عمر سایه گستردی حرام باد به من دلخوشی این دنیا غریب ماندی و دنبال یار می گردی مرا مریضِ بدون علاجِ عشقت کن تباه گشته ام از دست درد بی دردی نگو که از قلم افتادم اربعین، امسال قسم به فاطمه اشک مرا در آوردی فقط تو گریه کن زینبی و با گریه... دل مرا به بکا بر عقیله پروردی صدای گریه ی زینب هنوز می آید میان خنده ی اوباش مست و ولگردی کجاست ساقی لشگر، کجاست ماه حرم عقیله مانده بدون کفیل و همدردی یاابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین سلامتی و تعجیل در فرج مولا (عج) ، شفای مرضا ، رفع مشکلات شیعیان و شادی روح مطهر شهدا صلوات
«به غیر از من اگر آمد کسی و عشق تعارف کرد بگو اسم مرا.. یعنی: گدای بهتری دارم»
ابراز علاقات خشن، غایت عشق است؛ یک روز تو را میکشمت دختر مردم...! ♥️
بساطم آه ندارد به آسمان بدهم به دست، نیمه‌ء جانی است؛ مهربان! بدهم؟ نبرد چشم تو و قلب من چه فایده داشت؟ جز اینکه وقت شهادت که شد اذان بدهم- بگویم اشهد انّ که عشق پیروز است و بعد، سوختن سینه را نشان بدهم حریف آتش قلبم نبود اقیانوس زمام کار به چشمان خون‌فشان بدهم من از سماجتت ای عشق ناب ممنونم چقدر بی تو دلم را به این و آن بدهم؟ به یاد بوسه‌ء داغ تو سرخ می‌میرم که رنگ آتش و خون را به داستان بدهم چه جای غصه اگر جای جای قصه تویی بگویم اسم تو را، راحت امتحان بدهم دوباره عطر تو در یاد پونه‌ها پیچید کمی اجازه‌ء مستی به باغبان بدهم؟ تمام عمر به دنبال دوست می‌گشتم خدا کند که در آغوش دوست جان بدهم
🖇🌱 زیر اندوه فراقت نفسم بند آمد
هر شب به جای خواب نشینم به خلوتی در دل کتاب یاد تو را مشق می‌کنم.....
🌱🖇 هر کجا نام تو آمد گریه کردم مثل ابر در هجوم بغض وقت آبروداری نبود...
حسین جان! تو کیستی که در غم از دست دادنت مردان ما شبیه زنان گریه می‌کنند
تحسین ناشناس و سکوت سخن‌شناس!
🌱🖇 یاد آتش در نیستان، بند خون در مثنوی‌ست خط قرمز برگلو رمز جنون در مثنو‌ی‌ست..!
صائب دو چیز می‌شکند قدرِ شعر را تحسینِ ناشناس و سکوت سخن شناس...