هرچه با تنهایی من آشنا تر میشوی
دیرتر سر میزنی و بی وفاتر میشوی
#حامد_عسکری
بر سردر بازارچهی عمر
نوشته است...
اینجا خبری نیست،
اگر هست "هیاهوست"
#فاضلنظری
ناز کن نقاشیم بد نیست،نازت میکشم
مثل یک آهو که نه مانند بازت میکشم
تار موهای تو کوک و ضرب قلبم کوک تر
با اجازه لحظه ای دستی به سازت میکشم
سر لبهای تو عالم را به زانو میکشد
باجسارت یک سرک هم من به رازت میکشم
قبله گاه کافران چشمان رنگین تو است
این جماعت را به صف وقت نمازت میکشم
نازداری نازنین نازت بنازم ناز کن
ناز کن من یک هنرمندم که نازت میکشم
حرم را فرض كن بى صحن گوهرشاد يک لحظه
بدون آب سقاخانه و بى پنجره فولاد يک لحظه
عـَلـَــم ممنوع، ورود دسته هم ممنوع
صداى نوحه و سينه زنى و ذكر و دم ممنوع
محرم پرچم مشكى زدن دور حرم ممنوع
نبايد فاطميه پيرهن مشكى تنت باشد
نبايد شـال مـاتـم گــردنت باشد...
تصور كن مدينه درتمام سال اين طوريست
به روى قبرهايش سايبان هم نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جانــم
با اینکه میان نـوکـــران رسواییم
امضای زیارت از "حسن" میخواهیم
اربـــاب کـــــــرم اگر کــرامت بکند
با پای پیاده "کـربـــــــلا" می آییم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... دوشنبتون امام حسنی (ع)
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_صحنعلی_بدرقه
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم یا به شهید کربلا
دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عزا
گاهی می گوید حسن گاهی حسین گاهی رضا
گاهی می گوید حسین در سفر کرببلا
دید چون زینب محزون که زمین می لرزد
شط و دریا شده خون ماء معین می لرزد
دید زینب که سواری به حرم می آید
دیده اش پر غم و با قامت خم می آید
گفت زینب به یقین این شه و این اکبر اوست
کشته گشته زجفا اکبر و این پیکر اوست
شه دین نعش علی را بگرفت در بر زین
به در خیمه لیلا بنهادش به زمین
با دوصد آه و فغان گفت به لیلای حزین
شو تو از خیمه برون کشته فرزند ببین
گفت لیلا چقدر ناله من پیر کنم
نوجوان اکبر من بی تو چه تدبیر کنم
عاقبت گرگ اجل یوسف گل پیرهنم
برد و نگذاشت که بر وی نظری سیر کنم
🌴🏴🍁🏴🌴
🖤حسن یعنی تمام هست زهرا
🖤حسن یعنی کریم هر دو دنیا
🖤حسن یعنی سکوت و رازداری
🖤حسن یعنی شب و دل بی قراری
🖤حسن یعنی غروری که شکسته
🖤حسن یعنی شهود دست بسته
🖤حسن یعنی غروب و رنگ نیلی
🖤حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی
🖤حسن یعنی بقیع تیره و تار
🖤حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار
🖤حسن یعنی نه شمعی نه مزاری
🖤حسن یعنی نداری گریه داری
🖤حسن یعنی به رنگ ارغوانی
🖤حسن یعنی شکسته درجوانی
🖤حسن یعنی شهید زهر کینه
🖤حسن یعنی غریب اندر مدینه
🖤حسن یعنی تمام عشق مادر
🖤حسن یعنی عزیز قلب حیدر
تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
این صحنه خودش گوشهای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکهای از غصهی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
هرچند کفن پاره و گلگون شده،
اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را
سنگین که نشد سینه ات از چکمهی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را
«امیر علوی»