۱۲ مهر ۱۴۰۰
به حسن گریه کنم یا به حسین یا به رضا
به حسن گریه کنم یا به شهید کربلا
دختر بدر دو جا امشب سه جا دارد عزا
گاهی می گوید حسن گاهی حسین گاهی رضا
گاهی می گوید حسین در سفر کرببلا
دید چون زینب محزون که زمین می لرزد
شط و دریا شده خون ماء معین می لرزد
دید زینب که سواری به حرم می آید
دیده اش پر غم و با قامت خم می آید
گفت زینب به یقین این شه و این اکبر اوست
کشته گشته زجفا اکبر و این پیکر اوست
شه دین نعش علی را بگرفت در بر زین
به در خیمه لیلا بنهادش به زمین
با دوصد آه و فغان گفت به لیلای حزین
شو تو از خیمه برون کشته فرزند ببین
گفت لیلا چقدر ناله من پیر کنم
نوجوان اکبر من بی تو چه تدبیر کنم
عاقبت گرگ اجل یوسف گل پیرهنم
برد و نگذاشت که بر وی نظری سیر کنم
🌴🏴🍁🏴🌴
۱۳ مهر ۱۴۰۰
🖤حسن یعنی تمام هست زهرا
🖤حسن یعنی کریم هر دو دنیا
🖤حسن یعنی سکوت و رازداری
🖤حسن یعنی شب و دل بی قراری
🖤حسن یعنی غروری که شکسته
🖤حسن یعنی شهود دست بسته
🖤حسن یعنی غروب و رنگ نیلی
🖤حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی
🖤حسن یعنی بقیع تیره و تار
🖤حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار
🖤حسن یعنی نه شمعی نه مزاری
🖤حسن یعنی نداری گریه داری
🖤حسن یعنی به رنگ ارغوانی
🖤حسن یعنی شکسته درجوانی
🖤حسن یعنی شهید زهر کینه
🖤حسن یعنی غریب اندر مدینه
🖤حسن یعنی تمام عشق مادر
🖤حسن یعنی عزیز قلب حیدر
۱۳ مهر ۱۴۰۰
تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
میدوخت به تابوت نخی از کفنت را
این صحنه خودش گوشهای از کربلا شد
صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را
۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند، ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکهای از غصهی کوچست
مادر تو کجایی که ببینی حسنت را
۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
هرچند کفن پاره و گلگون شده،
اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را
سنگین که نشد سینه ات از چکمهی شمری
پر خون که نکردست سنانی دهنت را
«امیر علوی»
۱۳ مهر ۱۴۰۰
۱۳ مهر ۱۴۰۰
چون صبح نودمیده صفا گستر است اشک
روشنتر از ستاره روشنگر است اشک
گوهر اگر ز قطره باران شود پدید
با آفتاب و ماه ز یک گوهر است اشک
با اشک هم اثر نتوان خواند ناله را
غم پرور است ناله و جان پرور است اشک
از داغ آتشین لب ساغر نواز تو
در جان ماست آتش و در ساغر است اشک
با دردمند عشق تو همخانه است آه
با آشنای چشم تو هم بستر است اشک
(رهی معیری)
۱۳ مهر ۱۴۰۰
گرچه خلق است نگاهش به تماشای حسین
خودِ ارباب گرفتار نگاه حسـن است...
🏴_____________________
۱۳ مهر ۱۴۰۰
به ناله های پشت درو,میان آتش ها
به دست بسته مولا میان دشمن ها
به سیلی نامرد و ضربه بر با ز و
به میخ ها ی در و شکستن پهلو
به چشمهای حسن ,و دیدن مادر
میان کوچه و سیلی وصورت مادر
بیا سلاله شیر خدا ز پرده بیرون
برای انتغام خدا بیار شان بیرون
تقاص مادر وبابا و جد تان بستان
دل غمین تشیع زغصه ها برهان
فهیم
۱۳ مهر ۱۴۰۰