شمع باشی یا نباشی
من همان پروانہام
تو سرعقل آمـدے من همچنان دیوانہام
حالتی دارم ڪہ
دلتنڪَی براے آن ڪم است
دردهایی ڪہ فدایت باد اے دُردانہام....
کاش می شد که دلت قصد عبادت بکند
چون نسیم از گل پژمرده عیادت بکند
عاشقت سخت به دوری تو عادت کرده
کاش می شد که به آغوش تو عادت بکند
چه کسی هست که با این که فراموش شده
باز هم یک طرفه این همه یادت بکند
چه کسی مثل من آن لحظه که غمگین هستی
همه کاری کند آن لحظه که شادت بکند
کاش من آینه قدّی اتاقت بودم
دیدی آن کس که به آیینه حسادت بکند؟
این قلب ترک خورده ی من بند به مو بود
من عاشق او بودم و او عاشق "او" بود
باشد که به عشقش برسد هیچ نگفتم
یک عمر در این سینه غمش راز مگو بود
من روی خوش زندگی ام را که ندیدم
هر روز دعا کرده ام ای کاش دو رو بود
عمر کم و بی همدم و غرق غم و بی تو
چاقوی نداری همه دم زیر گلو بود
من زیر سرم سنگ لحد بود و دلم خوش
که زیر سرش نرم شبیه پر قو بود
شعرِ نازل دارم از سوی تو، تکفیرم نکن
تا ابد پیغمبرم، فکر خدایی نیستم
با تو آری، با تو نه، با تو چنان، با تو چنین
هیچ، در گیروکش چون و چرایی نیستم
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهراب چشیدهام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دلست پای در بند چه سود ...؟!
آنچه در چشم تو دیدم، غزلی هست عجیب
حرف های شکرینت ، عسلی هست عجیب
مدتی هست میان دل من با غم تو
بوسه و ناز و نیاز و بغلی هست عجیب
چشمَت به چشمِ ما و دلَت پیش دیگری ست
جای گِلایه نیست که این رَسمِ دلبری ست
#فاضل_نظری
به اشتیاقِ تو، جَمعیَتی است در دِل من
بگیر تَنگ در آغوش و قَتلِ عامَم کُن
شهید نیستم اما، تو کوچۀ خود را
به پاس این همه سرگَشتگی به نامَم کُن
#علیرضا_بدیع
ای عشق! سر بِزَن به دلِ سَنگِ من که گاه
رویَد ز سنگفرشِ خیابان جوانهای
#فاضل_نظری
نفسـم، همنفسـم کاش کنارم بودی
چشم در چشم من و #عاشق و یارم بودی
یک نفس فاصله داریم و نفس بی تو گرفت
بی تو پاییز شدم، چون تو بهارم بودی
🦋🌺🦋
از عشق تنها در مسیر من خطر مانده
آهم اثر دارد دعایم بی اثر مانده
اشکم که خشکید از فراغش شعر جاری شد
آتشفشانی از غزل روی جگر مانده
مثل بتی هستم که از طغیان ابراهیم
آوار تهمت روی دوشش با تبر مانده
مانند مریم در هجوم طعنه وتهمت
از قوم خود در روز میلاد پسر مانده
مانند طفل بی کس و کاری که بعد از سیل
مبهوت و مات و زخمی و آسیمه سر مانده
بیهوده دارید انتظار ازمن نمیفهمید
ای دوستان درمانده ام درمانده درمانده
دست از سرم بردار ای دنیای غارتگر
چیزی ندارم جانی اما مختصر مانده
#حسین_مرادی
چقدر امشب بر آن هستم که از آغاز بنویسم
از آن اول – تلاقی مان – دوباره باز بنویسم
از آن وقتی که پیش از من خدا را مست می کردی
تبارک گوی چشمت را چه بی آغاز بنویسم
طلوع خلسه ی شوقی میان رعشه ی گفتن
تو را چون ذکر می خوانم ، شبیه راز بنویسم
جهان را سایه ای باشم که چشم از تو بپوشاند
به جای واژه ی زیبا، تو را اعجاز بنویسم
تنت شرجی، رطب ؛ آغوش گرمت ساحل کارون
چقدر امشب سزاواری، تو را ” اهواز ” بنویسم
نمی خواهم کسی باشم، دو تا “تو” جای “ما” بنویس
قلم را باز بردار و در این ایجاز بنویسم
کمی آغوش مهمان کن به جای مقطع شعرت
خرابم کن؛ خرابم کن، دوباره باز بنویسم
#ایمان_عباس_پی
من از نگاهِ حسودان شهر میترسم
بنا نبود که موی تو تا کمَر برسد..!
#مهدی_خداپرست
🌺✌️😊
من آسمانِ پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم ..
#فاضل_نظری
سِر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا،این دل بیمارکجا؟
#اللهمعجللولیکالفرج
سلام شب همگی بخیروخوشی🌹🌹
بـر "بلنـدای" شـب....
ازدحـام #تـنهاااااااااااااایی،،
#نبـودنـت را
به رخم می کشد...
قبـول کـن که "بی انـدازه" #نیـستی..!!!
چون قدم رنجه كند دوست
به پرسيـدن من ،
خانه تاريک و دلم تنـگ
كجا بنشينـد ؟!
#بیدل_دهلوی
هدیه دادم قلب خود را تا مگر یارم شود
درعوض باران به چشمم یادگاری داد و رفت😕😢😕😢
#علیرضا_ضرغامی
💕💕
بغل میگیرمت در خاطرم شبهای دلتنگی
که میسوزد تنم در بستر تنهای دلتنگی
شب و رؤیا و شعر و شعله ی شمع و تب و سیگار
تمام ماجرا ها را نوشتم پای دلتنگی
کنار سفره ی صبحانه جایت بیشتر خالی ست
هوایت میکند در استکانم چای دلتنگی
چه آهنگی زدی روی نوار کاست قلبم؟
که نجوا میکند در گوش جان آوای دلتنگی
میان قلب بابونه که لبخند تو میجوشد
خروشان میشود باران چشمم جای دلتنگی
غروب جمعه تفسیر تمام لحظه های ماست
تداعی میشود در واژه ها معنای دلتنگی
غم و درد دلم را پستچی هم عاقبت فهمید
که آورده برایم نامه با امضای دلتنگی
علی ابرکان
#حســــین_جان❤️
🔸چہ ڪنم حُب حُسین است حلاوت دارد
🔸دل تنگـــم بہ خـــُدا میـل زیــارت دارد
اللهم رزقنا زیارت الحسین(ع)