eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه اِے مصرعِ سڪوت، در شعرِ همهمه... ...🍂
. چون مرا تو از هر چه جهان باز استد   چه غم از هر ڪه جهانم باشد
زشت است که شاعر وسط خواندن یک شعر با آمدن واژه ی برگرد؛ بِگریَد! زشت است، ولی زشت تر این است که عشقت بر شانه ی یک آدم ِ نامرد بگرید... این خاصیت عشق است باید بلدت باشم....
کاری به کار عقل ندارم،به قول عشق کشتی شکسته راچه نیازی به ناخدا؟! گیرم‌ که‌ شرطِ‌ عقل‌ به‌ جز احتیاط‌ نیست ای‌ خواجه‌ احتیاط‌ کجا؟ عاشقی‌ کجا؟!
تو در عین شکیبایی سراسیمه غزل گفتی گمانم چشمهای دلبرت آسیمه سر بودند
‌ دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزارفرسنگ است مرابه زاویه ی باغ عشق مهمان کن در این هزاره فقط عشق، پاک و بی رنگ است
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را از تو گفتم با دلم، کوتاه آمد گریه کرد!
دور از تو نفس برای من ممنوع است آرامشِ فکر و جان و تن ممنوع است گفتن که ندارد این، خودت می‌دانی در عشق، به هم کلک زدن ممنوع است
مگو در ڪوی او شب تا سحر بهر چه می‌گردی ڪه دل گم کرده ام آنجا و می‌جویم نشانش را
نشاط هیچ و طرب هیچ و جام و ساغر هیچ ز هر چه حاصل دهر است عشق و دیگر هیچ
ساده عاشق شده ام ،ساده تر از آن ، رسوا  شهره ی شهر شدن با تو چه آسان سخت است ! 
عجب عکسی فرستادی، زبانت قند و لب قندان نمی‌دانم چه نامم من، تو را حوری که یا انسان؟