گاهی دلم برای خودم
تنگ می شود
دائم برای تو..
#محمد_علی_بهمنی
نِگاهَش در نِگاهم گِره خوردُ
اِنگار دِلَم بَندِ دلَش شد…
یک لحظه فقط بود ، وَلیکِن
فریاد از این دِل که در بَندِ دِلَش شد!♡
#لَیْل_شٰائٖقْ ♥️⛓️
-! نگاهتمۍکنمخاموشوخاموشۍزبان دارد!
زبانعاشقانچشماستوچشمازدلنشان دارد!
چگونه با لبِ خاموش، از تو دم بزنم؟
به روی آب،مگر می شود قدم بزنم؟
چقدر بغضِ فروخورده در گلو مانده!
چقدر باید از این ماجرا قلم بزنم؟
#نویدنیّرۍ
زحمت كشيده اي
حضرت معشوق بي وفا
اين روزها به لطف شما سيرِ غصه ايم...!
#عليرضا_فراهانی
شاعر شدم و سرودم از ابرویت
نقاش شدم با قلمی از مویت
خطاط شدم تا بنویسم از تو
القصه هنرمند شدم با رویت
#اسماعیلعلیخانی
چه اشتیاقی و شوری، که من چکاوک لالم
پر از چکامه ی نابم ولی چه جای مجالم
ترانه ام که نشستم در انتظار ترنّم
به رغم بی پر و بالی، هُمای اوج خیالم
تو را به خواهش خُنیای ناشنیده، نگاهی
که لا اقل دو سه آهی به جای نغمه بنالم
تو را به ناز مضامین ناسروده، صوابی
به قدر خرده جوابی به کاسه های سؤالم
الا مُقلّب الابصارِ والقلوب، چه می شد
تحوّلی بچشانی به حالِ رو به زوالم
چه زجرها "منِ" رامَم، کشید از "منِ" یاغی
چنانکه از "دل سنگم" بُرید "قلب زلالم"
زمانه عرصهٔ جنگ است، جنگ بین "من" و "من"
نبرد باطن"هند" و ضمیر "حمزه" خصالم
اگرچه روی سیاهم کِشد به صورت "وحشی"
قسم به "رحم محمّد" ، غلام حیدر و آلم
«محمدحسین رشیدی»
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
تو را من دیده ام با او، بماند حال و احوالم
به هم میآمدید اما تو سهم قلب من بودی
دل بهدلبر دادمُ و دلدار؛ دل را، دلندید
دل بهدلبر دلسپرد، دلدار، پا از دل کشید
-مولانا
دلم اگر که نباشی، بهانه میگیرد
دلم اگر که نباشی، بها نمیگیرد
#علیرفیعیوردنجانی
چون پسِ در زدنی شوق تماشای تو نیست!
چه تفاوت،چه دری، رو به چه کس، باز شود؟
#احمدرفیعیوردنجانی
دورِ نبودنت همهجا خط کشیدهام
ای امتحانِ سختِ نفسگیرِ بی وفا...
#رسول_احدی♥️
⦉آروم دمِ گوشِت زمزمه كُنه:
+مِهربانم!
تو چرا غَمگينى؟
بخُدا خَندهى تو،
شيشهی عُمرِ منِ شيداست هنوز....!◕‿◕