eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چــاے گیجی وسط ڪافه ے دنیا بودم! قند لبخند تــو پیش همه محبوبم کرد دور ڪردند تـو را تا ڪه مرا سرد ڪنند تلخی بیڪسی ام قهوه ے مرغوبم ڪرد
نه میخندد، نه می گرید، نه می ماند، نه میمیرد چه کردی با دلم.. دیگر ندارم اختیارش را.!
من راضیم به این که دهانت به خنده ای سرگرمِ وعده های دروغین کند مرا..
گوشی را بردار... و در نهایت بی اهمیتی مرا بگیر... ببین هنوز دلت مرا می خواهد؟ هنوز انتظارم برایت شیرین است؟ به قدر چند بوق کوتاه صبر کن... من دارم صدایی را پس از یک عمر گریه صاف می کنم! 🌱🌱🌱
دَر هِجرِ تو گر سوزم، چَندان‌که‌شَوم فانی زآن بِه که به یک ساعت، با غِیرِ تو آمیزم
شکست اگر دلِ عاشق،به عشق خُرده نَگیر مگر گناهِ مسلمان، به گردن دین است؟
برای بردن ایمان من لبخند هم کافی ست همین یک شعله آتش می زند انبار کاهم را
یادت مرا مگو ک فراموش کرده است... یادت بخیر من که به یاد تُو زنده ام...
احسنت بسیار دلنشین بود👌👌🍃🌸 اگر شد اسم من را زیر این ابیات بنویسید که او با اینکه ترکم‌کرد اما شعر میخواند!
مثل شهری جنگی‌ام که سالها بعد از نبرد بازسازی گشته اما باز هم آباد نیست..
بگریز از هجوم غم اندر پناه شعر! در روزگار، خوش‌تر ازین کار و بار کو؟
با وجود اينكه نامى از كسى در شعر نيست تا غزل می گویم آدم ها به او شک می کنند