eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل سنگی که بیفتد ته آب به شعاعی که شود حاصل آن دور گشتم ز تو من موج به موج به خیالی که رَوم عمق وجود وسط قلب تو بوده است هدف ناگهان سهم دلم شد نوسان
كبوترها، كبوترها، به دلجويی از آن بالا نگاهی زير پا گاهی اسيران قفس ها را! خوشا پروازتان با هم، بلند آوازتان با هم به ياد آريد ما را هم در آن پرواز كردن ها... كبوترها، كبوترها، هوای پر زدن دارم، ولی با من نمی آيد، نمی آيد دلم، دردا! چه ديدی ای دل اينجا تو، كه ماندی در گل  اينجا تو شدی بی حاصل اينجا تو، بیا با هم رويم آنجا شكن حصر و قفس ديگر، رهايی را بكن باور بزن در آسمان ها پر، به پرواز آ، به پرواز آ... هوا گر بسته پايت را لگامی زن هوايت را بده دست ولايت را، غزلخوانان بيا با ما فريبت داده گر دنيا، فريبی ده تو هم او را بگير اوجی به ناگاه و بزن پا بر سر دنيا درنگت چيست هان ای دل؟ همه رفتند تا منزل چرايی اين چنين غافل، بيا، دير است تا فردا 🕊🕊🕊🕊🕊 هلا ای خيل آدم ها، ببينيد اين كبوتر را منم، آن خويش گم كرده، كه خود را كرده ام پيدا تو هم رستی ز بند ای دل، بيا نزديك شد منزل بگو با من، چه می بينی درآن آفاق ناپيدا؟!... منبع: كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضيح: حسن حسينی، ص48
تغافل عاشق بی تاب را بی تاب تر سازد به فریاد آورد خاموشی ، را
السلام علیک یا صاحب الزمان نقش جمال یار را تا که به دل کشیده‌ام یک سره مهر این و آن از دل خود بریده‌ام هر نظرم که بگذرد جلوه‌ی نوری از رخش بار دگر نکوترش بینم از آن‌چه دیده‌ام عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان تیر بلای عشق او بر دل‌وجان خریده‌ام سوزم و ریزم اشک غم، شمع صفت به پای دل در طلبش چه خارها بر دل خود خلیده‌ام چاک دل از فراق او می‌زنم و نمی‌زند بخیه به پاره‌های دل، کز غم او دریده‌ام این دل سنگم آب شد، ز آتش اشتیاق شد بس‌که به ناله روز و شب، کوره‌ی دل دمیده‌ام شرح نمی‌توان دهم سوزش حال خود به جز ریزش اشک دیده و خون دل چکیده‌ام حیران تا کی از غمش اشک به دامن آورد چون دل داغدار خود، هیچ دلی ندیده‌ام
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده‌ست به تو به تو اصرار نکرده‌ست فرایندش را ..
دلبرے دارم ڪه نامش ساغر دردانہ است خانہ اش ڪَلخانہ جایش ڪَوشہ میخانہاس ..!! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
، عالم را به یکبار از دلِ تنگ برون کردیم تا جای تو باشد...!
چرا پنهان ڪنم، عـشـق است و پیداست در این آشفته اندوه نگاهم ...
آه ، ای لیلی من !! دنیا پر از مجنون نماست هر کسی که گفت "ای شیرین من" فرهاد نیست
بوده است یار بی‌من اگر دوش با رقیب یا من به قتل می‌رسم امروز یا رقیب ... 🚶‍♂😐