به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنایت
به قربانت شوم جانا بمیرم پیش بالایت
#محتشم_کاشانی
بپرس از من کجا رفتم؟
چه کردم؟
با که ها بودم؟
به من حس مهم بودن بده این روز آخر را...!
#سعید_صاحب_علم
برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود
تو آن که جُسته و پیداش کردهام، آن باش
#حسینمنزوی
خشکاندهام اسم تو را عُمریست لای دفترم
اما همیشه تازهای در سرسرای باورم!
#صباغنو
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من ارگ بم و
خشت به خشتم متلاشی...
#حامد_عسکری
#شعر_خوانی
قُـربـانِ "وَفاتَم" بـه "وَفاتَم" گُذَری کُـن
"تا بوت" مَگَر بِشنَوَم از رِخنهٔ "تابوت"
#شاطر_عباس_صبوحی
یارب تو مرا به نفس طناز مده
با هر چه به جز تست مرا ساز مده
من در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویش
من آن توام مرا به من باز مده
مولانا
مرگ بر هر چه به جز اسم تو در زندگی ام
این که اشکال ندارد تو "شعارم" بشوی
#عمران_میری
پیش روح پاک، دنیا جز فریبی بیش نیست
از همین رو کودکان با خاک بازی می کنند
#احمدجم
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پی گرمی بازار کسی
من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیده کس دولت بیدار کسی
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
لطف حق یار کسی باد که در دوره ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی
شهریار
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پی گرمی بازار کسی
من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیده کس دولت بیدار کسی
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
لطف حق یار کسی باد که در دوره ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی
شهریار