گفتی: چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی...
جز دوریت ای عشق به قرآن خبری نیست
#امید_صباغ_نو
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
یک نفر در زندگی
از من کمی لبخند خواست
آه، او عکاس بــــود
و پـــول حرفش را گرفت
━━━━💠🌸💠━━━━
#سیدمحمدصادق_آتشی
آهای عکاس باشی!
به جای عکسم
دستم را بگیر
این روزها همه عکس می گیرند!
#مریم_سعیدخانی
هنوز داشت نفس میکشید؛ دیر نبود
مگر که جرعۀ آبی در آن کویر نبود
هزار و نهصد و پنجاه سال میگریم
بر آن تنی که پذیرای جای تیر نبود
دو چشم بیرمقش سورۀ دخان میخواند
به تن چه داشت؟ به جز جوشن کبیر نبود..
رسید طالب پیراهنی؛ دریغ نکرد
رسید سائل انگشتری؛ فقیر نبود
نمیسرود چنان و نمینوشت چنین
اگر که شاعر این قصّه ناگزیر نبود
شهید معرکه غسل و کفن نمیخواهد
ولی سزای تنش تکّهای حصیر نبود
#سید محمد بهشتی
🕊السلام علیک یا اباصالح المهدی عج🕊
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد
تو در هجوم حوادث، صبور باش، صبور
که صبر میوه ی شیرین تر از ظفر دارد
در آستان ولا، جای ناامیدی نیست
بهشت پاک اجابت هزار در دارد
دل شکسته بیاور، که با شکسته دلان
نسیم مهر خدا، لطف بیشتر دارد
بخوان دعای فرج را، که صبح نزدیک است
که شام خسته دلان مژده ی سحر دارد
صفا بده دل و جان را به شوق روز وصال
مسافر دل ما، نیّت سفر دارد
زمین چو پر شود از عدل، آسمان ها را
شمیم غنچه ی نرگس، ز جای بردارد
بخوان دعای فرج را، زِ پشت پرده ی اشک
که یار، چشم عنایت به چشم تر دارد
دهند مژده به ما از کنار خیمه ی سبز
که آخرین گل سرخ از شما خبر دارد
مراقبت بکن از دل، که یوسف زهرا
زِ پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
برآر دست دعایی، که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن ماهروی بردارد
غروب و دامنه ی نور آفتاب و شفق
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
#محمدجواد غفور زاده
التماس_دعای_فرج
مرغی نهاد روی به باغی.mp3
1.57M
شمارهٔ ۱۳ - ارزش گوهر
مرغی نهاد روی به باغی ز خرمنی
ناگاه دید دانهٔ لعلی به روزنی
پنداشت چینهایست، به چالاکیش ربود
آری، نداشت جز هوس چینه چیدنی
چون دید هیچ نیست فکندش به خاک و رفت
زینسانش آزمود! چه نیک آزمودنی
خواندش گهر به پیش که من لعل روشنم
روزی به این شکاف فتادم ز گردنی
چون من نکرده جلوهگری هیچ شاهدی
چون من نپرورانده گهر هیچ معدنی
ما را فکند حادثهای، ورنه هیچگاه
گوهر چو سنگریزه نیفتد به برزنی
با چشم عقل گر نگهی سوی من کنی
بینی هزار جلوه به نظّاره کردنی
خندید مرغ و گفت که با این فروغ و رنگ
بفروشمت اگر بخرد کس، به ارزنی
چون فرق درّ و دانه تواند شناختن
آن کو نداشت وقت نگه، چشم روشنی
در دهر بس کتاب و دبستان بود، ولیک
درس ادیب را چه کند طفل کودنی
اهل مجاز را ز حقیقت چه آگهیست
دیو آدمی نگشت به اندرز گفتنی
آن به که مرغ صبح زند خیمه در چمن
خفاش را بدیده چه دشتی، چه گلشنی
دانا نجست پرتو گوهر ز مهرهای
عاقل نخواست پاکی جان خوش از تنی
پروین، چگونه جامه تواند برید و دوخت
آنکس که نخ نکرده بهیک عمر سوزنی
#پروین_اعتصامی
#خوانش
#سعید_یوسف_نیا
حکایت بچه فیل مثنوی.mp3
5.49M
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم »
بخش ۲ - قصهٔ خورندگان پیلبچه از حرص و ترک نصیحت ناصح
#خوانش
#سعید_یوسف_نیا
حسّ و حال همهی ثانیـهها ریخت بههم
شوق یک رابطه با حاشیهها ریخت بههم
گفته بودم بهکسی عشق نخواهم ورزید
آمدی و همـهی فرضیهها ریخت بههم
روح غمگینِ تـو در کالبدم جا خوش کرد
سرفه کردی و نظام ریهها ریخت بههم
در کنـار تــو قدم میزدم و دور و بـرم
چشمها پُرخون شد، قرنیهها ریخت بههم
روضهخوانخواستکهازغصهیما یاد کند
سینهها پاره شد و مرثیهها ریخت بههم
پای عشق تــو برادرکُشــی افتاد به راه
شهر از وحشت نرخ دیهها ریخت بههم
بُغض کردیم و حسودان جهان شاد شدند
دلمان تنگ شد و قافیــهها ریخت بههم
منکه هرگز بهتو نارو نزدم حضرتِ عشق!
پس چرا زندگیِ سادهی ما ریخت بههم؟
#امید_صباغ_نو
✿هر کجا برگی هست
شور من می شکفد
مثل یک گلدان
می دهم گوش
به موسیقی روییدن …
✿سهراب_سپهری
دنبال عشق گشتم و چیزی نیافتم
جوینده ای که گم شده یابنده ی تو نیست
ای عمر چیستی که به هر حال عاقبت
جز حسرت گذشته به آینده ی تو نیست
#فاضل_نظری