eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
... ناخوشیها از دل بی ذوق ماست ذوق اڪَر باشد همه دنیا خوش است...
غم می‌خورم برای دل رهبرم که هست تنهــا طلایــه‌دار زیــارت‌نرفتــه‌ها
سرمست اڪَر بہ سودا برهم زنم جهانی عیبم مڪن ڪہ درسر سوداے یار دارم. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌჻ᭂ࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌✰
࿇༅═════════‎‌‌‌‌‌‌┅─────── عشق یعنی خود نبینی، از منیت بگذری از همه دلبستگی با قاطعیت بگذری من، تو وَ او، ما، شما، ایشان به چشم قلب خود جمله را او بینی و زین خیل کثرت بگذری عشق باید همچو مولانا به عشق شمس خویش شهره ی شهری اگر ، باید ز شهرت بگذری گاه واجب میشود در راه عشق و عاشقی از اصول عرف یا حد شریعت بگذری «در حریم‌ عشقبازی امن و آسایش خطاست» باید از لذت ز ثروت، خواب راحت بگذری عشق یعنی تا دل دلدار را آری به دست سیب سرخی را بچینی و ز جنت بگذری عقل میگوید در این ره از حقیقت‌های خام وصل خواهی گرتو باید زین حقیقت بگذری
با دل گفتم چرا چنینی تا چند به عشق همنشینی دل گفت چرا تو هم نیایی تا لذت عشق را ببینے ‌‌
و خدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد ...
گر در افتد به کمندم، صنما، چون تو غزالی کاروان‌ها رود از نافه‌ی اشعار به چینم
دو جلوه‌ی ابدی از درخششی ازلی به خلق و خو دو محمد، به رنگ و بو دو علی نه آسمان؛ که زمین مملو از ارادتشان دوشنبه‌های جهان تشنه‌ی زیارتشان چگونه باید از این وصف جاودانه نوشت؟! دو سروِ باغ بهشتند، خوش به حال بهشت! دو سر گذاشته بر شانه‌های پیغمبر و در مباهله «ابناءنا»‍ی پیغمبر به عزت و عظمت داده‌اند نام و نشان دو باوقار، که خون علی ست در رگشان نگاه روشن‌شان آیه آیه الرحمان و در تلاقی بحرین، لؤلؤ و مرجان چگونه سر نگذارد جهان به محضرشان؟! که مهربانِ خدا فاطمه است مادرشان به یک نگاه، هزاران کمیت می‌سازند دو مصرع‌اند که یک شاه‌بیت می‌سازند اگر شتاب کنند و اگر درنگ کنند اگر که صلح کنند و اگر که جنگ کنند به یک نماز شبیه است عمر این دو امام که گاه وقت قعود است و گاه وقت قیام شده ست زندگی ما زیارت حسنین شب بقیع حسن، صبح کربلای حسین
🔹 کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیش دست و بازویت بمیرم
🔹 عشق ، را وسوسه کرد نبض قــلــم در مچ دستانت بی تـــــــو از معجزه‌ی عشق خبری‌ نیست که نیست
عشق تردست ترا نازم که در هر جلوه ای کرد ویران یک جهان دل را و گردی برنخاست
🏴 من به جا ماندن این قافله عادت دارم بطلب عیب نــدارد همــه را الا مــن