عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
در انتظار مهر رخت آه میکشم
شیرین لبا، ز تلخی هجر تو همچو نی
از بندبند، نالۀ جانگاه میکشم
سرگشتگی، ز دیدۀ من شد نصیب دل
دل را ز دست دیده، به هر راه میکشم
سر تا به پای، غرق تمنّا شود دلم
در لوح دیده، روی تو هر گاه میکشم
کوه غمی که رنج فراقت به دل نهاد
در آرزوی وصل تو چون کاه میکشم
یکدم ز مهر بر سر مشفق قدم گذار
عمریست انتظار تو ای ماه میکشم
#مشفق_کاشانی
🌹🌹🌹
خواب دیدم که شبی من مردم
و به تعبیر همان پژمردم
زد و خوردی شده بین من و تو
زده ای جا و منم جا خوردم
ظاهراً گرچه که پیروز شدی
بازیِ باخته را من بردم
#سید_طباطبایی
دلم از روز ازل تنگ تو بوده است حسین
به لبم ذکر تو آهنگ تو بوده است حسین
در صف سینه زنان این همه سال از عمرم
آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده است حسین
#امیر_عظیمی
♡••
ناڪامـ خواهمـ بود اگر در اربعین تُـو
هرجاےاین دنیاے فانۍ جُزحَـرمـ باشمـ..
#احساننرگسۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رقیه جان...
جان دادی وجا ماندی از قافله ی عشق
جان دارم وجا ماندم این درد کمی نیس
#محسن_رشیدی
🌴🏴🌴
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
مجنون ترين آواره ي روي زمينم
آواره ي كرب و بلا در اربعينم
ديگر نخواهم داشت در دل آرزويي
امروز اگر مهدي زهرا را ببينم
آقا كجاي شهر هستي تا بيايم
قدري به پاي روضه هاي تو نشينم
با گريه كردن بر غريبي تو آقا
امروز كامل مي شود اركان دينم
اي كاش ميشد تا كه همچون جاده من نيز
از خاك پايت هرقدم بوسه بچينم
اي واي كه از راه آمد اربعين و
از غصه زينب نمردم شرمگينم
#کربلا
#اربعین
#محمدعلی_بیابانی
عاشِـق شُدَن نـه صِـرفِ بُریـدَن زِ عـالَـم اسـت
وَقتی به عِشق میرِسَد انسان که از خودَش...
#سید_محمد_حسن_بحرینی
با شورِ شیرینت، میان موکبی کوچک
دور از عراقت در فراقت چای مینوشم...
#سراجالدین_سرایانی
عِطرِ سیبِ حَرَمَت میوَزَد از سَمتِ عِراق
شَبِ جُمعه است دِلَم باز هَوایی شُده است
#شب_جمعه
#امام_حسین ❣
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت
چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت
چهل غروب مرا مویه بود و موی پریشان
پناه میبرم از شام هجر بر شب مویت
چهل غروب نفس حبس شد، طلوع نیامد
چهل غروب دویده است جان خسته به سویت
چهل غروب جهان خطبهخوان مرثیهات شد
چهل هزار غروب و طلوع، مرثیهگویت
کجاست خانهات ای بیکفن شقایق صحرا
که ریگ ریگ بیابان معطرند به بویت
به اربعین تو با جان خسته آمده این دل
بگو که بشنود از شرح رازهای مگویت
به اربعین تو مهمان شدند خیل ملائک
قدم نهاده در این ره هزار عارف و سالک
بهجز نگاه تو شیرین نمیکند غم ما را
قبول کن کمی از ذکر و نوحه و دم ما را
نشان ز خون تو دارد نشان ز سبزی گامت
کشیده راه سپیدت سه رنگ پرچم ما را...
خدا نگیرد از این قوم، عشق آل عبا را
که سیل غم نشکسته است عزم محکم ما را
کنار موکب دلدادگان راه زلالت
علم به دست ببین غیرت مجسم ما را
رسیدهایم به پابوستان به پای پیاده
قبول کن غم ما را قبول کن کم ما را
هزار بادیه سهل است در پی تو دویدن
خوشا نگاه زلالت، خوشا به چشمه رسیدن
::
نفسنفس، همۀ راه را به گریه دویدم
به جز نگاه زلالت به چشمهای نرسیدم
چه زخمها که به جامانده بر جهانِ پس از تو
پس از غروب غریبانهات چهها که ندیدم
چهل غروب پس از تو هزار درد نهان را
میان بغض فرو خفتهام به دوش کشیدم
هزار ساله منم، داغ قلب لاله منم من
زمانه رشتۀ دل را برید و من نبریدم
عطش نمیرود از خاطر مکدر دریا
صدای العطش از طفل آب کم نشنیدم
تمام عمر در این داغ جانگداز شکستم
خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
زلال خندۀ خورشید و وسع آینهداران
منم که ران ملخ میبرم به مُلک سلیمان
#نغمه مستشار نظامی
...
صدای تو از دور آمد، شنیدم
به سمت صدایت دویدم، دویدم
قفس بود و در تنگنای نفس بود
درِ آسمان باز شد، پر کشیدم
زدم دل به جاده، شتابان، پیاده
نفس بودم و از خودم دل بریدم
شدی داغ و در عمق جانم نشستی
شدم اشک و در پای عشقت چکیدم
دویدم، بریدم، شکستم، نشستم
نفس تازه کردم، به سمتت پریدم
شدم بید مجنون، شدم دل، شدم
خون
نسیم تو آمد، به سویت وزیدم
اگر منت باد سوزان.. کشیدم
اگر ناز خار بیابان... خریدم
علم تا علم رد شدم از خودم هم
به تو آرزوی عزیزم رسیدم
شبی بود روشن، فقط تو، فقط من
در آغوش زیباییات آرمیدم...
#سیده_تکتم_حسینی
#بین_الحرمین
#اربعین
دلم از روز ازل تنگ تو بوده است حسین
به لبم ذکر تو آهنگ تو بوده است حسین
در صف سینه زنان این همه سال از عمرم
آن چه بر سینه زدم سنگ تو بوده است حسین
#امیر_عظیمی
🏴 صلی الله علیک یا اباعبدالله
▪️چند بند از چهارپارۀ #اربعین
ای عشق بینهایت و ای مستی مدام
ای مرغ دل هوایی صحن و سرای تو
جاماندهایم ای همه جانها فدای تو
از دور میدهیم دوباره به تو سلام
از دور میدهیم سلامی به اشک و آه
اما کبوتر دل ما رفته تا عراق
با عاشقت چهها که نکرده غم فراق
این اشکها دلیل و همین سوز دل گواه
یک اربعین هوای تو میپرورید دل
تا پای عشق را بسپارد به شطّ نور
محروم ماندهایم از آن شور و از حضور
از چشم ما به یاد تو نمنم چکید دل
خورده گره دوباره دریغا به کار وصل
نمنم چکید اشک فراقت ز چشم ما
ای کشتۀ فتاده به هامون کربلا
کی میشود دوباره بیاید بهار وصل
هر روز و شب به عکس حرم دیده دوختیم
هرجا که بود نام تو عاشق دوید و رفت
دل شد هوایی حرم و پر کشید و رفت
ما ماندهایم و از غم هجر تو سوختیم
هرجا که بود نام تو و یاد اربعین
گفتیم از مسیر نجف کربلای تو
عالم شده اسیر نجف کربلای تو
ای عشق آسمانی و ای دلبر زمین
این روزها که روضۀ تو روزی دل است
سرگشتگان بزم عزای توییم ما
شبها خراب شور و نوای توییم ما
صبر از غم فراق چه جانکاه و مشکل است
شد اربعین و باز نشد راه یا حسین
ما ماندهایم خسته و دل مبتلای توست
هرجا که میرویم غم کربلای توست
از دوری تو دربهدریم آه یا حسین
شد اربعین و زینب غمدیدهات رسید
اما از او نپرس که دردانهات کجاست
سیمای او گواه همه درد و داغهاست
دیدی چطور خواهر رعنای تو خمید؟
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
هرجا که پا گذاشت سرت را به نیزه دید
خون گریه کرد و گیسویش از غصه شد سپید
اما چه کرد با دل زینب عذاب شام...
✍️ #محمدتقی_عارفیان، اربعین ۱۳۹۹
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
به زیر سایهی زلف تو آمدهست دلم
به غم بگوی که این خسته در پناه من است
#هوشنگ_ابتهاج
#امام_حسین
#اربعین🏴
.
🏴 #لبیک_یا_حسین
يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا
در ماتم تو عرش و فلک گریه میکنند
ارض و سما و جن و ملک گریه میکنند
هرگاه یاد ماتم تو میکنم حسین
"يَا لَيْتَنِي" و "كُنْتُ مَعَك" گریه میکنند
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
کار خنـاسان بی دین را شکوهش ساخته
دشمن نـادان هنوز این شیــر را نشناخته
معجزه در آستین این بار هم دارد که باز
در جواب سحــــــر مکاران عصا انداخته
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️
#یوم_الاربعین🏴
ظـهر روز اربـعیـن و یـک سـلام از راه دور
این دگر شد عادت هر سال ما جامانده ها
#محمدحسینرحیمیان
مثل طفلی که زمین خورده دویدم سویت!
آمدم گریه کنم، حوصلهام را داری؟ :)
#فروالیالحسین
جز من که نبضِ هر نفسم از برای توست
یک شهر،مبتلای تو و خنده های توست
من آشنای گریه و باران و حسرتم
اما تو ناز کن که خدا آشنای توست
این وجه اشتراک برایم غنیمت است
این چه وجه مشترک که خدایم خدای توست
شاید جهان ،جهنّمِ دنیای دیگریست
اما بهشت،قسمتی از شانه های توست
شوق وصال و حسرت و بی تابی و فراق
با اختصار،گوشه ای از ماجرای توست
با اینکه عشق،اوجِ خودآزاریِ من است
اما دلم خوش است،جنونم به پای توست
آری تو آفتابی و من برکه ای غریب
تبخیر میشوم که وجودم برای توست
#علی_صفری
🌹شعر تقدیمی استاد شهریار به حضرت آقا در سال ۱۳۶۶ با دستخط آن مرحوم
رشگم آید که تو حیدر بابا
بوسی آن دست که خود دست خداست
راستان دست چپ از وی بوسند
که خدا بوسد از او دست راست
در امامت به نماز جمعه
صد هزارش بخدا دست دعاست
من بیان هنرم، یک دل و بس
او عیان هنر از سر تا پاست
او شب و روز برای اسلام
پای پویا و زبان گویاست
او چه بازوی قوی و محکم
با امامی که ره و رهبر ماست
شهریارا سری افراز به عرش
کو نگاهیش به (حیدربابا) ست
◾️27 شهریور سالروز در گذشت استاد شهریار گرامیباد
🔸بخشی از شعر محمّد حسين شهريار، در رثای #امام_حسین_علیه_السلام
شيعيان ! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روىِ دل با كاروان كربلا دارد حسين
•
از حريم كعبه جدّش به اشكى شُست دست
مَروِه پشت سر نهاد ، امّا صفا دارد حسين
•
مى برد در كربلا هفتاد و دو ذبحِ عظيم
بيش از اينها حرمت كوى مِنا دارد حسين
•
پيشِ رو ، راه ديار نيستى، كافيش نيست
اشك و آه عالمى هم در قفا دارد حسين
•
بس كه محمل ها رود منزل به منزل، با شتاب
كس نمى داند عروسى يا عزا دارد حسين
•
رخت وديباج حرم، چون گل به تاراجش بَرَند
تا به جايى كه كفن از بوريا دارد حسين ...
•
سَروران ، پروانگان شمع رخسارش ، ولى
چون سحر ، روشن كه سر از تن جدا دارد حسين
•
سر به قاچ زين نهاده ، راه پيماى عراق
مى نمايد خود كه عهدى با خدا دارد حسين
•
او وفاى عهد را با سر كند سودا ، ولى
خون به دل از كوفيانِ بى وفا دارد حسين
•
دشمنانش ، بى امان و دوستانش ، بى وفا
با كدامين سر كند ؟ مشكل دو تا دارد حسين
•
سيرت آل على، با سرنوشت كربلاست
هر زمان از ما ، يكى صورت نما دارد حسين
•
آبِ خود با دشمنان تشنه ، قسمت مى كند
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين
•
دشمنش هم آب مى بندد به روى اهل بيت
داورى بين با چه قوم بى حيا دارد حسين
•
بعد از اينش صحنه ها و پرده ها اشك است و خون
دل تماشا كن چه رنگين سينما دارد حسين
•
ساز عشق است و به دل، هر زخم پيكان ، زخمه اى
گوش كن ، عالم پُر از شور و نوا دارد حسين ...
... •
اشك خونين گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
كاندر اين گوشه ، عزايى بى ريا دارد حسين.
#شهریار
📚 ديوان شهريار : ج ۱ ص ۷۰
گرچه پیر است این تنم ، دل نوجوانی میکند
در خیال خام خود هی نغمه خوانی میکند
شرمی از پیری ندارد قلب بی پروای من
زیر چشمی بی حیا کار نهانی میکند
عاشقی ها میکند دل ، گرچه میداند که غم
لحظه لحظه از برایش نوحه خوانی میکند
هی بسازد نقشی ازروی نگاری هر دمی
درخیالش زیر گوشش پرده خوانی میکند
عقل بیچاره به گِل مانده ولیکن دست خود
داده بر دست ِ دل و ،با او تبانی میکند
گیج و منگم کرده این دل، آنچنانی کاین زبان
همچو او رفته ز دست و ، لنَتَرانی میکند
گفتمش رسوا مکن ما را بدین شهرو دیار
دیدمش رسوا مرا ، سطحِ جهانی میکند
بلبلی را دیده دل اندر شبی نیلوفری
دست وپایش کرده گم، شیرین زبانی میکند
#شهریار
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست
همه آفاق پر از نعره مستانه توست
در دکان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه توست
دست مشاطه طبع تو بنازم که هنوز
زیور زلف عروسان سخن شانه توست
ای زیارتگه رندان قلندر برخیز
توشه من همه در گوشه انبانه توست
#شهریار
خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه بگریه ابر سیه گشودم چشم
دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم
دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس
به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
#شهریار
از من گذشت
ومن هم از اوبگذرم ولی
با چــون مــنی بہ غــــیر
محبت روا نبود
#شهریار