eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 على رفت از جهان و شد يتيمى سهم اين عالم؛ غريبى ماند بعد از اين براى مجتبى امشب
دیگر شب‌های بی‌قراری علی برای زهرا پایان یافت ... بیچاره چاهِ پراز اشک علی که دلش تا ابد خون ماند. ..
شیر در کاسه ما نیست ولی اشک که هست ! ما یتیمان همگی کاسه به دستیم علی...
روی علی ب خون جبینش خضاب شد زهرا؛ ببین! دعای علی مستجاب شد
در ” عین ” و ” لام ” و ” یا ” همه ی درس ها گمند بیهودگی ست مشق الفبای بی علی
- رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون ماندنی نیست علی، انا الیه راجعون...🖤 -نجوا-
سایه ام را بتکانید ، تکانم ندهید لا اقل کوچه ی بن بست نشانم ندهید مدتی هست به هر بیت خودم می لرزم از گسل های تنم هی هیجانم ندهید... بگذارید دلم یک شبه فرسوده شود مژده ی تلخترین فصل خزانم ندهید 🕯🌺
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ¹³⁵ ملاقات علے و فاطمہ باشد تماشایے زِ مظلومے ڪند مظلومہ اے امشب پذیرایے 😭😭🖤 ━━━━💠🌸💠━━━━
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ ¹¹⁰ اے ڪاش بگیرند از امروز سحر را اے اهل حرم سیر ببینید پدر را .•|🖤🕊|•. ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━    همہ مَبهوت و همہ محوِ نمازش بودند ڪاش این مِنبر و مِحراب نمےزد نَظَرش .•|🖤🕊|•. ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━   بے ‌هراسم زِ اجل زانڪہ گمانم نبُوَد ڪہ گلوگیر تر از هجرِ تو باشد اجلے ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━  ¹²⁸ تازه فهمیدم چرا دیوانہ اٺ هستم چنین خوانده در گوشم ڪسے قبل از اذان نام تو را...! ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
••°🖤 🏴با وُضـو آمد به قصد لَیلَةُ الفرقت، علــی ابن ملجم در شب ِ احیاء چه قرآنے گشود..🥀😭🖤 🥀 →@tarane_e
اى تیغ همیشه بى خبر می‌‌آیى یک روز به شکل میخ در می‌‌آیى   امروز تو شمشیرى و فردا قطعاً در قالب یک تیر سه پر می‌‌آیى
خانه همان خانه و میخش که همان میخ است واقعه تکرار شدی با روضه ای از سر سیلِ دو سیلی بزند مرگ به بارانم چاه،دلش مال علی،دل چه کند با در بداهه
صاحب دلم... تو را آزرده‌ام اما همیشه دوستت دارم نیاید لحظه ای که از خیالت دست بردارم به تاوان گناه من همیشه اشک می‌بارد به چشمت معذرت‌خواهی بسیاری بدهکارم...😭😭😭😭 اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
ناله‌ی ‌قَد قُتِلَ‌العشق ‌به ‌عالم ‌می‌ریخت عرش ‌را در دلِ‌ محراب ‌به‌ زیر ‌آوردند..." 😭😭
جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟ با بارِ کجِ رویِ دلم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟ گفتم زرنگی کنم اما ته چاهم بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟ آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟ دور از علمایم چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟ با زَمزَم اشک سحرم زِمزِمه دارم همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟ هی غرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور زِ قرآن شده ام گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ايی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز بمن روضه چشانید سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟ 🔸شاعر:
نخل ها خم می شوند و چاه تنها می شود بسمِ ربّ عشق،ثارالله تنها می شود یا محمد(ص)امشب اسماعیل بی یار و غریب در دلِ محرابِ قربانگاه تنها می شود روز ها تاریک و شب ها بوی غفلت می دهد آسمانِ کوفه دور از ماه تنها می شود ابرها کم طاقتند و پا برهنه میدوند دخترِ خورشید،زینب، آه تنها می شود کربلا تا کوفه با قلبی شکسته،دردمند خطبه خطبه در میان راه تنها می شود بوی زخم و نیزه می آید گمانم بعدِ او در میانِ دشتِ نیزه شاه تنها می شود 🏴
عاشـــق شدم و حــــال دلم کن فیکون شد چون کــــوره که قربـــانی هیزم شده باشد پیچیـــد در اعمــاق دلم بوی خوش عشــــق "چون شیشه عطری که درش گم شده باشد" گیرم که دلم بند دلــش بـــــود چه حــاصل؟ شـــاید که دلــــم گیــــرِ توهــــم شده باشد حیــران شدم او بی ســـخنی کـــرد رهایم ای کـــاش فقط ســـوء تفـــاهم شده باشد
🍃 وقتے ڪه مجیر خواندم و جوشن و قرآن بـر سر وقتے ڪه زدم ناله و از اشڪ دو چشمم شد تر یڪ خواسته از درگه تو فقط تـمنــّا ڪـردمــ یڪ نیم نگاهے و رسان صاحب ما را دیگر 🤲
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت حیف و صدحیف که آن دولت بیدارگذشت آفتابی زد و ویرانه ی دل روشن کرد لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت خیره شد چشم دل از جلوه ی مستانه ی او تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر نقش بر آب مزن کار من از کار گذشت هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست که بلای دل ما از کم و بسیار گذشت یاد آن صبح درخشنده که میگفت "عماد" عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت 🌷🌷🌷
چشم انتظارانت شدیم تقدیر میخواهد چرا مارا جدا کرده ولی زنجیر میخواهد چرا پرسشگری با جستجو پاسخ دهد هر آن چه را از غم نپرسیدیم دلی دلگیر میخواهد چرا در هر سرایی گشته برزن ها یکایک دائما برنای این دنیا دگر صد پیر میخواهد چرا لعنت به من با پرسشی اینگونه بد حیران زده گر دل بریدی گردنم شمشیر میخواهد چرا عبدی گنه آورده پی در پی پشیمان هم ولی بخشنده جرمی از مرا تأخیر میخواهد چرا هرخاک را چشمان معشوقی طلایی می‌کند اعجاز زرینی دگر اکسیر میخواهد چرا این جمعه ها تعطیل و مغرب می‌شود بی مهر ما دنیا طلوعی بی تورا پیگیر میخواهد چرا
تقویم وار ثانیه ها را سروده ام در حبسِ انتظار،هوا را سروده ام امشب در آستان بهارِ ظهورتان گلواژه های سبزِ دعا را سروده ام درعصر جهل،آخرِ بن بستِ زندگی آیاتِ مهرِ غار حرا را سروده ام در آسمان بندگی ات بی صداترین باران ابرِ آلِ عبا را سروده ام ای زخم های قافله ی آخرالزمان با صد امید و عشق دوا را سروده ام در جمکران دل،سرِ سجاده ی خیال بیت الغریب شعر خدا را سروده ام عجل علی ظهورک خورشیدِ مهربان من در جوار ماه شما را سروده ام
گویند علی (ع) میزده صد وصله به کفشش؛ ای کاش دل خسته ما کفش علی (ع) بود!
🌱 رمضان ميگذرد با همه ي زيبايي؛ اي اجل داغ محرم را به دلم نگذاري..
🌱 شبهاے قدر رفت و دیوانه ے تو باز؛ تقویـم را بـه شـوقِ « محرم » ورق زنـد..
یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد ذکر آقا بر نوایم راز شد لا فتی الا علی گفتیم و باز گره ها با نام مولا باز شد بداهه
شش سحرگاه بہ پایان ضیافتـ مانده حق  شش ماهہ ی اربابـ الهے العفو🤲
درد این است که ما مدعی هجرانیم! درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی هرسحر، توبه به جای همه ما کردی جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی