eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
55 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر بس است ناله ی العفو، روضه خوان! روضه بخوان که ما هوس روضه کرده ایم 😭
عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن پرواز می کنند فقط با نداشتن وقت نزول درد و محن شکر می کنند هستند شُهره بر اگر اما نداشتن باید برای غفلت خود چاره ای کنیم رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن رنجیده شد امام زمان بارها ز ما بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟! مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟! بیمارهای دردِ جدایی دلبریم خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم خسران واقعی است حرم را نداشتن ** تنها دلیل خجلت باران شده همین بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن از تشنگی زمین و سما می شود دخان این است ختم ماتم سقا نداشتن آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن
ای دل! به دوش خویش کمی غصّه  بار کن غمگین شو و به ماتم خود افتخار کن امشب برای که دفن شد اشکی بریز و فاتحه‌ای را نثار کن تن کن لباسِ مشکی خود را عروس عشق! خود را برای جشن غمت نونوار کن خوش باش اگرکه قبر تو متروک مانده است رقصی برای غربت سنگ مزار کن سرد قبر برای غمت بس است خود را درون سینه‌ء او ماندگار کن یک بیت در رثای عزیزت قلم بزن چشم چکامه را قدحی اشکبار کن خورشید اگر به چشم تو آمده قدری دعا برای دل پرغبار کن حالا که مرده عشق تو نباش او را به سوی شهر عدم رهسپار کن با تأخیر
『🖤🎈』 هم، حال بدی یکسره دارم ، تو نداری هم، بغض در این حنجره دارم تو نداری من بافته ام از غم و دردی متراکم در هر گرهی صد گره دارم تو نداری تکرارم و بیزارم از این کارم و بسیار هی دایره در دایره دارم تو نداری من بی خبرم از تو و تو بی خبر از من سخت است که من دلهره دارم تو نداری از پنجره ی رو به خیابان اتاقت آنقدر که من خاطره دارم تو نداری🚶🏿‍♂
خورشید ترین ستاره بر می گردد روز از پی شب هماره بر می گردد سوگند به یعقوب ترین عاشق شهر موعود در این هزاره بر می گردد اللهم عجل لولیک الفرج
. به روز حشـــر اگـــر اختــیار با مـا بود بهشت و هر چه در او از شما و یار از من سیه‌تر از سر زلف تـو روزگـار من است دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من
گرد ستم افتاده به سیمای فلسطین خیزیم و بکوشیم در احیای فلسطین یوسف که به کنعان برسد عطر لباسش بینا بکند کور به هر جای فلسطین از فرط نبودت شده بیمار جهانم مولا بخدا پیر شدم پای فلسطین دشمن به سرش داشته تسخیرِ شلمچه حالا قدمی تا لبِ حیفای فلسطین آن پیر جماران به کلامی شده آگاه پایانِ بلا،کرب و بلاهای فلسطین یکبار دگر سجده به خورشید نمایان یک یوسف دیگر شود آقای فلسطین بداهه
گفتم ای جان... جان به قربانت...نرو دست های من به دامانت ... نرو بی تو دنیا هرچه باشد خوب نیست داغ دارد درد هجرانت...نرو
انشام دوباره بیست، بابای گُلم! موضوع: کسی که نیست _بابای گُلم_ دیشب زن همسایه به من گفت: ((یتیم)) معنای یتیم چیست؟ بابای گُلم! میلاد عرفان پور
وقتی که می آید شب از مشرق به دیدارم از لحظه های بی تو بودن سخت بیزارم میخواستم باشی کنارم تا در این ظلمت خود را به آغوش پر از مهر تو بسپارم دنیا کمی دزد است... اما من بسی هشیار باید تو را در کنج آغوشم نگه دارم شیرین ترین حالات رویایم فقط این است آرام سر را روی پاهایِ تو بگذارم وقتی نگاهت را به چشمانم تو میدوزی سخت است چشمم را ز چشمان تو بردارم موهای لختت شاخه های بید مجنون است این دلبری های تو را من دوست می دارم در وصف چشمان قشنگت واژه ها کم بود این ناز را هر قیمتی باشد خریدارم هر آنچه را دارم بدهکارم به این دنیا اما فقط یک بوسه از تو من طلبکارم دنیا مرا دیوانه کرد و غرق رویاها امشب دوباره بی توام.... مجنون و بیمارم رویای زیبای مرا این گریه ها تَر کرد بی تو تمام شب کنار خویش بیدارم
به غزّه روکن و بنگر شکوه ایمان را به غزّه روکن و بنگرنبرد شیران را به غزّه روکن و بنگرجنایت صهیون که از شمار بود فتنه هایشان بیرون به غزّه روکن و بنگرسکوت خفّت بار از این شیوخ عرب،بردگان استکبار به غزّه روکن و بنگرحمایت مردم به رغم ذلّت حکّامشان ،از این مردم به غزّه روکن و بنما دعا که ای یزدان نمای یاریشان در نبرد،درمیدان ببین تو بر لبشان لا اله الا الله نمای یاریشان ای خدا به نصرالله ندای (تنصروا*)از تو شنیده میجنگند ز یاری تو چنین استوار در جنگند ز نسل لشکر بدرند و فاتح خیبر شکست فتنه ی صهیون بود از این لشکر از :حسین نبی زاده اردکانی
"گرد ستم افتاده به سیمای فلسطین خیزیم و بکوشیم در احیای فلسطین" زخم اند درختان پرآوازه ی زیتون آزادی قدس است تسلای فلسطین باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم کفر است به والله تماشای فلسطین از نفس گذشتند شهیدان که پس از این خم تر نشود قامت رعنای فلسطین دریای یقین تاخته بر آتشِ رگبار زیبا و غریب است معمای فلسطین میجوشد از اعماق جهان چشمه ی غیرت میریزد از اطراف به دریای فلسطین یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم کوبنده ترین می شود آوای فلسطین مردانگی و مهر ببارید،رسیده است امروز همان روز مبادای فلسطین
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت چه سخن ها که خدا، با من تنها دارد... ❥❥
🌱 ‌ یوسف من خبرت هست که در چشم فلک آخـرین جـمعه ماهِ رمـضان بی تو گذشت؟
مثل دریا اگر از خستگی درکن و برگرد به دنیای خودت
منم مانند اسراییل و یارم چون فلسطین است که "باید" تا جهان باقیست در اِشغالِ من باشد...
هر چه آیینه به توصیف تو جان کند نشد آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد گفتم از قصه عشقت گره ای باز کنم به پریشانی گیسوی تو سوگند، نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو، هر چند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند، نشد دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد
تشنه ی یک لحظه دیدار تو ام ، حال مرا روزه داری لحظه ی میفهمد فقط
کاسه ی نذری آش آمده از منزل دوست کاش دل داشت هوس، بهر غذای دگری رسم نیکیست به ماه رمضان، نذری آش کاش تبدیل شود رسم به پخش سحری
بیا شرمنده کن شعر تمامم باش در دنیا که من قافیه میبازم عزیزم بیشتر از اینها بیا یک بیت محشر رو نِما از چشم زیبایت دریغا غرق رویایی ولی من غرق دریایت از اینجا تا کجا رفتی نبین باتلاق دلگیرم بمان نیلوفری داری نباشی زود میمیرم به یک سو میکُشد عشقت به یک سو میکِشد مارا دلت یا ميبُرد ،از ما و یا دل میبَرد مارا چه ابهامی دلت دارد مواظب نیستی یارم همین یک جمله را دریاب خیلی دوستت دارم
بار دیگر ملک قلبم را به نامت میکنم چون تو باشی یار من دنیا به کامت میکنم دختر عصیان گر ایران زمین نام من است با کمی ناز و ادا یکباره رامت میکنم در تمام شعر من ورد زبان نام شماست من که با این مطلعم آخر به دامت میکنم میز کنج کافه را بار دگر تزیین کنم بعد آن با جام می دعوت به شامت می کنم آن کلاه قرمزم را باگلی نیلوفری روی مویم میزنم با خنده خامت می کنم تیر آخر میزنم بر کنج قلبت مرد من چشمکی هم میزنی من هم سلامت می کنم 🌿🥀🌿
روزه می‌گیرم ولی هر لحظه دور از روی تو بغض را فنجان به فنجان دزدکی سر می‌کشم
شده ام عاشق و دیوانه ی پیدایی که نیست آن پریسای فریبای فریبایی که نیست همه ی رنج من از این سخن آغاز شده ست اینکه مجنون شده ام در پی لیلایی که نیست 🌹🌹🌹
روزه میگیرید ولی غافل نشین از یاد ما عده ای سرباز با سیب زمینی😫روزه اند بداهه سید طباطبایی😢
🍃 راهِ درست آن است که ما را به خدا برساند.. و مایی که به او نمیرسیم، کجاییم؟ 🤔
به درستی غم دوران به سراید فقطش سر ما را شکند یا دل ما با غم دوست 😐
گفتم: خدایا دشمنانم را بگیر از من؛ این‌گونه شد دیگر ندیدم دوستانم را! -محسن كاويانى
به‌چنين جمالِ خوبى، كه تو گلعذار دارى اگرت فرشته خوانم، بخدا كه عار دارى من از آن سوى تو آيم، كه جز از تو كس ندارم تو از آن گريزى از من، كه چو من هزار دارى من اگر وفا نمايم، همه عمر كارم اينست تو جفا و جور می‌كن، به وفا چه كار دارى خطت ار چو مشکْ دَم زد، تو به روى خود مياور كه بوَد سياه‌بختى، كه ازو غبار دارى تو چنين كه می‌خرامى، چمنى ز حسن و نازى كه قدى چو سرو و رويى، چو گلِ بهار دارى چه شد ار شكار ليلى، شده آهويى چو مجنون تو به وادىِ محبّت، صد از اين شكار دارى اگر از جفا بسوزد دلم اختيار دارد دل از آن اوست «اهلى» تو چه اختيار دارى. 🌿🥀🌿
‌ از خویش بریدم تو کمی هم نفسم باش یکبار در عمرت قدمی هم نفسم باش ای آینه صدرنگ نشو با دل ِ تنگم درظلمت شب قدر غمی هم نفسم باش یا دوست من باش و یا دشمنِ جانی لبخند بزن با ستمی هم نفسم باش اینبار اگر رد شدم از گوشه ی چشمت چون آه نفس گیر دمی هم نفسم باش آهو صفت و گرگ خماری است نگاهت چون سرمه ی چشمت قلمی هم نفسم باش من سایه ی تنهایی خویش است پناهم تا حوصله ی دیر دمی هم نفسم باش افسوس که عمر من دیوانه هدر رفت این آخر عمری قدمی هم نفسم باش
روزگارم میشود عالی مگر فقط از بدتر شدن ترسیده ام 😫