ای دل! به دوش خویش کمی غصّه بار کن
غمگین شو و به ماتم خود افتخار کن
امشب برای #خاطرههایی که دفن شد
اشکی بریز و فاتحهای را نثار کن
تن کن لباسِ مشکی خود را عروس عشق!
خود را برای جشن غمت نونوار کن
خوش باش اگرکه قبر تو متروک مانده است
رقصی برای غربت سنگ مزار کن
#آغوش سرد قبر برای غمت بس است
خود را درون سینهء او ماندگار کن
یک بیت در رثای عزیزت قلم بزن
چشم چکامه را قدحی اشکبار کن
خورشید اگر به چشم تو #تاریک آمده
قدری دعا برای دل پرغبار کن
حالا که مرده عشق تو #دلواپسش نباش
او را به سوی شهر عدم رهسپار کن
#راجی
با تأخیر
خواهشی دارم کجا گویم هم #آغوشت منم
تا شبی #تاریک هستی شمع خاموشت منم
تا غمم #دلواپسی میگیرد از این ماجرا
#خاطراتم با شما چون گوش تا گوشت منم
#سید_طباطبایی