eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـگـذار که شعـرم انتـزاعی باشد تا منطـق عشـق را تـداعی باشد عمر تو قصـیده‌های سیصد‌بیتی ای کاش که عمر من رباعی باشد
یا گوشه‌ای از این قفس بال و پری بگذار یا روبرویم رو به روی خود دری بگذار باری به رسم مهربانی از دلم بردار بر شانه‌هایم جای اندوهت سری بگذار با گریه می‌خوابم در این شب‌ها به یاد تو برگرد! از خود خاطرات بهتری بگذار تا دست بردارد دل از اندیشه‌ی رفتن در پیش پایم راه‌های دیگری بگذار حالا که داغ دوری‌ات سوزانده جانم را حالا که ماند از من به‌جا خاکستری، بگذار- آرام در آغوش تو جا خوش کنم ای عشق! بگذار! در این لحظه‌های آخری بگذار!
دلـم گـرفـتـه و با غـم کـنـار می‌آید بُـزک نمـیـر! که روزی بـهـار می‌آید به این امید نشستم که در ادامهٔ راه رفیـق و همسفری هم‌قطـار می‌آید هرآنچه بذر محبت به سینه می‌‌کارم دوباره خوشهٔ حسرت به بار می‌آید غمی به وسعت دنیا به روی شانهٔ من- نشسته است و به چشم تو خوار می‌آید گلایه از تو ندارم، رفیق نیمهٔ راه! که "بی‌وفایی" و "رفتن" به یار می‌آید! به جان خریده‌ام اندوه و درد را با آه بـرای گـریه همـین‌ها به کـار می‌آید
یک عمر بگویید: که ساندیس‌خـورم! از طعنه غمم نیست که از حرف پُرم! این‌دلبرِ دلبخواه اگـر دیکتاتور است من عاشق و بی‌قـرار این دیکتاتورم!
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر، اما کسی در گوش من می‌گفت: من دلتنگِ دیدارم
روح من با تو سفر کرد و به تن بازنگشت منم و معجزه یِ "بی تو نفس داشتنم"
در قلب غریــبه ، آشــنا جــا دارد با خود علـم یوسـف زهــرا(س) دارد خوشبخت کسی که در هیاهوی زمین فرمـانبـری از حضـــرت آقــا دارد
برف بارید به این شهر، کجایی بی من؟ کاش سردت نَشَود دل نگرانم برگرد... ❤️🍂☕️♥️
به خدا عشق به رسوا شدنش می‌ارزد و به مجنون و به ليلا شدنش می‌ارزد
به خاک تیره افتاده ست و دیگر برنمیخیزد فقیری در خیابانهای شهر از تو نداری ها
با شرم و حیاست، عطر عفت دارد بـا مــاهِ تـمـام هـم قـرابـت دارد یاسی که به بام عشق، آویزان است با میخِ میان در چه نسبت دارد؟