در جهان تا بود از قبله و محراب نشان
قبله جان نبود جز رخ جانانه مرا
#سیدعلی_عمادالدین_نسیمی
#اللهم
#عجل #لولیک
#الفرج
دوستت دارم پریشان، شانه میخواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چه کار؟
تا ابد دور تو میگردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه میخواهی چه کار؟
مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری، خانه میخواهی چه کار؟
خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه میخواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟
#مهدی_فرجی
ای دریغا که پس از آن همه جان بازیها،
بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز..
#اديب_نيشابورى
خلقت از کوثر لبخند تو آغاز شدست
با کلید تو دَرِ گنجهی حق باز شدست
از بهشت آمدهای تاج پیمبر بشوی
حضرت ختم رسل با تو سرافراز شدست
همه دیدند به فرمان نبی معجزه شد
غافل از اینکه به دستان تو اعجاز شدست
بلبلی گفت که تسبیح تو را کرده غزل
قمریان شاد که تسبیح تو آواز شدست
کهکشانها همگی حول شما میگردند
عشق رازیاست که با جاذبه ابراز شدست
در پی علّت ایجاد جهان فهمیدیم
خلقت از کوثر لبخند تو آغاز شدست
#علی_رفیعی_وردنجانی
او غرق کتاب لمعه، من لقمه بدست
در بحر کتاب رفته تا صفحه ی شصت
در خانه ی کوچکم نشسته است مدام
عشقی که میان من و حاج آقا هست
#سمیه_خردمند
سخت است خدایی اتوی جامه ی تو
در وقت فراق خواندن نامه ی تو
اینها همه یک طرف، بشددت ماندم
درشستن و پیچاندنِ عمامه ی تو
#سمیه_خردمند
#طنز_طلبگی
خوشبخت منم که حوزه مأوای من است
گنجشکم و درس عشق آوای من است
شاگرد امام صادقم؛ مکتب عشق!
مجنون منم و امام، لیلای من است!
#بداهه
#محسن_علیخانی
#طلبگی
#روز_طلبه
پ.ن: ۱۹ دیماه روز طلبه بر شاگردان مکتب جعفری علیهالسلام مبارک
صبح آمده،آسمان غزلخوان شده است
گرمـــا به تنِ پنــجره مــهمان شده است
خــورشید دوبــاره مــــثل ِگـــل میتابد
دنــیا پـــُر ازآفـتـابـگردان شــده است
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
نور با آینه وقتی که مقابل باشد
ذره کوچکتر از آن است که حایل باشد
نور، زهراست و آیینه علی، ذره کجاست
که در این بین فقط عاطل و باطل باشد
برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر
که علی نیز به زهرا متوسل باشد
رو به قبله ست همه عمر، خدا می داند
قبله بایست به سمتش متمایل باشد
اگر این طرز نماز است که او می خواند
ترس دارم که نماز همه باطل باشد
دل محال است ولی عقل دلش می خواهد
بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد
فعل اگر چرخش و دسداس اگر مفعول است
قید، عشق است اگر فاطمه فاعل باشد
یک نفر آمده در را به لگد می کوبد
پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد
نیمرخ می شود، انگار علی آمده است
ماه دیگر به دلش نیست که کامل باشد
مانده در دست که راوی بگذارد مرهم
بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم
#محمدحسین_ملکیان
چون کنم درد تو پنهان؟
که ز بسیاری ضعف
گرهِ گریه ز بیرون گلویم پیداست...
#طالب_آملی