او غرق کتاب لمعه، من لقمه بدست
در بحر کتاب رفته تا صفحه ی شصت
در خانه ی کوچکم نشسته است مدام
عشقی که میان من و حاج آقا هست
#سمیه_خردمند
سخت است خدایی اتوی جامه ی تو
در وقت فراق خواندن نامه ی تو
اینها همه یک طرف، بشددت ماندم
درشستن و پیچاندنِ عمامه ی تو
#سمیه_خردمند
#طنز_طلبگی
خوشبخت منم که حوزه مأوای من است
گنجشکم و درس عشق آوای من است
شاگرد امام صادقم؛ مکتب عشق!
مجنون منم و امام، لیلای من است!
#بداهه
#محسن_علیخانی
#طلبگی
#روز_طلبه
پ.ن: ۱۹ دیماه روز طلبه بر شاگردان مکتب جعفری علیهالسلام مبارک
صبح آمده،آسمان غزلخوان شده است
گرمـــا به تنِ پنــجره مــهمان شده است
خــورشید دوبــاره مــــثل ِگـــل میتابد
دنــیا پـــُر ازآفـتـابـگردان شــده است
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
نور با آینه وقتی که مقابل باشد
ذره کوچکتر از آن است که حایل باشد
نور، زهراست و آیینه علی، ذره کجاست
که در این بین فقط عاطل و باطل باشد
برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر
که علی نیز به زهرا متوسل باشد
رو به قبله ست همه عمر، خدا می داند
قبله بایست به سمتش متمایل باشد
اگر این طرز نماز است که او می خواند
ترس دارم که نماز همه باطل باشد
دل محال است ولی عقل دلش می خواهد
بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد
فعل اگر چرخش و دسداس اگر مفعول است
قید، عشق است اگر فاطمه فاعل باشد
یک نفر آمده در را به لگد می کوبد
پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد
نیمرخ می شود، انگار علی آمده است
ماه دیگر به دلش نیست که کامل باشد
مانده در دست که راوی بگذارد مرهم
بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم
#محمدحسین_ملکیان
چون کنم درد تو پنهان؟
که ز بسیاری ضعف
گرهِ گریه ز بیرون گلویم پیداست...
#طالب_آملی
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
صبحتون بخیررررررررر🌺
تعجیل در ظهور آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات
🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
حضرت خورشید هم با اسم تو یخ میزند
ای زمستان خانه ات آباد برفت را بریز
#صفيه_قومنجانی
🍃🌹🍃
بیـدار شو که صبـح من آغاز گشته است
قبل از سپیده دم ، به هوای سلام تـــو❣
#ریحانه_آربی
🍃🌹🍃
سلام 💐
صبحتون بخیر و سلامت💚
#طنز 😂😂😂
آخرش برف آمد و ما هم شدیم داماد زود
آنقدر خوشحال گویا بر درختی داده کود
دست هایش را گرفتم بوسه بر رویش زدم
بس صفا کردیم گرچه بوسه هایش سرد بود
کاش میشد تا بیاید خانه ام روشن کند...
من به خانه او خیابان ، این ندارد هیچ سود
گر میآمد نیمه شب شانه به مویش می زدم
گوسفندی ذبح میکردم ، کمی اسفند دود
حیف شد تنها نگارم صبح فردا آفتاب...
میکند آبش که تنهایی رود او سوی رود
یا الهی یا رسان یک زوجه پاک همچو برف
یا عذابم کن مرا مانند قوم عاد و هود
"عاصی"
❤️😄