eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح آمده،آسمان غزلخوان شده است گرمـــا به تنِ پنــجره مــهمان شده است خــورشید دوبــاره مــــثل ِگـــل میتابد دنــیا پـــُر ازآفـتـابـگردان شــده است
نور با آینه وقتی که مقابل باشد ذره کوچکتر از آن است که حایل باشد نور، زهراست و آیینه علی، ذره کجاست که در این بین فقط عاطل و باطل باشد برترین خلقت دنیاست، عجب نیست اگر که علی نیز به زهرا متوسل باشد رو به قبله ست همه عمر، خدا می داند قبله بایست به سمتش متمایل باشد اگر این طرز نماز است که او می خواند ترس دارم که نماز همه باطل باشد دل محال است ولی عقل دلش می خواهد بین زهرا و خدا فاصله قائل باشد فعل اگر چرخش و دسداس اگر مفعول است قید، عشق است اگر فاطمه فاعل باشد یک نفر آمده در را به لگد می کوبد پشت در باز هم ای کاش که سائل باشد نیمرخ می شود، انگار علی آمده است ماه دیگر به دلش نیست که کامل باشد مانده در دست که راوی بگذارد مرهم بس که بیمار و پرستار شبیهند به هم
چون کنم درد تو پنهان؟ که ز بسیاری ضعف گره‌ِ گریه ز بیرون گلویم پیداست...
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام صبحتون بخیررررررررر🌺 تعجیل در ظهور آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صلوات 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
حضرت خورشید هم با اسم تو یخ میزند ای زمستان خانه ات آباد برفت را بریز
🍃🌹🍃 بیـدار شو که صبـح من آغاز گشته است قبل از سپیده دم ، به هوای سلام تـــو❣ 🍃🌹🍃 سلام 💐 صبحتون بخیر و سلامت💚
😂😂😂 آخرش برف آمد و ما هم شدیم داماد زود آنقدر خوشحال گویا بر درختی داده کود دست هایش را گرفتم بوسه بر رویش زدم بس صفا کردیم گرچه بوسه هایش سرد بود کاش میشد تا بیاید خانه ام روشن کند... من به خانه او خیابان ، این ندارد هیچ سود گر می‌آمد نیمه شب شانه به مویش می زدم گوسفندی ذبح میکردم ، کمی اسفند دود حیف شد تنها نگارم صبح فردا آفتاب... می‌کند آبش که تنهایی رود او سوی رود یا الهی یا رسان یک زوجه پاک همچو برف یا عذابم کن مرا مانند قوم عاد و هود "عاصی" ❤️😄
چقدر حضرت یارم شبیه خورشید است که بر سکوت زمستان سرد تابیده است به روی گونه ی شهرم چه بوسه بارانی است دوباره عطر دلارام عشق بارید است...😍❄️
گاهی خیال می‌کنم از من بریده‌ای بهتر ز من برای دلت برگزیده‌ای از خود سوال می‌کنم آیا چه کرده‌ام در فکر فرو می‌روم از من چه دیده‌ای فرصت نمیدهی که کمی درد دل کنم گویا از این نمونه مکرر شنیده‌ای از من عبور می‌کنی و دم نمیزنی تنها دلم خوش است که شاید ندیده‌ای یک روز می‌رسد که در آغوش گیرمت هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده‌ای!
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشيد مجدد باشی ...
⛥ لعنت به خاطرات غم‌انگیز عکس‌ها لبخندهای شیطنت‌آمیز عکس‌ها لعنت به من که شاد کنارت نشسته‌ام لعنت به شادمانیِ یکریز عکس‌ها دلسرد از اینکه این‌همه هستیّ و نیستی دل بسته‌ام به هستی ناچیز عکس‌ها انگار در گذشته‌ی خود گیر کرده‌ام درگیر قاب‌ها و گلاویز عکس‌ها ذهنم جهنّمی شده لبریز خاطرات ذهنم جهنّمی شده لبریز عکس‌ها... ‏