#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد
بی جلوهی تو بهشت آماده نشد
در وصف تو ثامنالحجج فرمودهست:
مولود به این مبارکی زاده نشد
شاعر: استادمحمدجواد_غفورزاده
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی
غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی
دفزنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا»
سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی
نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه
تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی
شدهای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من
بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی
«همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی
آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی
وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی
با تو، بیخود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی!
بی تو، چرخیدنِ بیعشق؛ چه احرام حرامی!
پسر حیدری و خاتم جود است به دستت
شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی
عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده
بردهای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی
باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم
بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟
«من از آن روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد
ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی
به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت
بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی
ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بیشک
که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی
نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش
که خروش قلمم را، برسانم به قیامی
شاعر: #قاسم_صرافان
©
آیا چه ساحریست در آن چشمِ آشنا؟
یا شوق کودکانهی وقتِ سلام تو
در ساعت قرار؟
یا آن تبسمی که قدیمی نمیشود؟
حالا عزیزِ من!
دلِ مردمگریز من
با هیچکس به جز تو صمیمی نمیشود
#حسین_دهلوی
*روز پدر آمد به پدر پَر بدهید😊*
*جوراب که نه ، کادوی بهتر بدهید😉*
*من قانعم و هدیه برایم امسال😋*
*در روز پدر، یک زن دیگر بدهید😍*
*شاعر: در قید حیات نیست پارسال بعد از سرودن این شعر با کفگیر به قتل رسید* 😁😂
از خاطـر رفیق اگـر می رود ز یاد
همسـایه ی امـام رضـا جـان، غمت مباد
میلاد با سعـادت ابن الرضـا شده است
روزی که آمدی به جهان و شدی «جواد»
#محمدجواد_منوچهری
تولدم مبارک😊
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
از خاطـر رفیق اگـر می رود ز یاد همسـایه ی امـام رضـا جـان، غمت مباد میلاد با سعـادت ابن الر
تولدتون مبارک استاد👏👏👏👏👏🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ضیاءالصالحین | www.Ziaossalehin.ir10-bahare-enghelab-www.Ziaossalehin.ir-bakalam.mp3
زمان:
حجم:
11.58M
#بهار_انقلاب 🇮🇷
🎹 گروه سرود #بچههای_خورشید قم
مژده ای مجاهدان، لاله سرزده ز خاکتان
در بهار انقلاب، زنده گشته نام پاکتان
از شکوه فتح ما شد بهپا حکومت خدا
ملت ستمزده شد ز بند ظلم و غم رها
شد در عالم نور حق عیان
اسلامی شد خاک پاکمان
چون خمینی کبیر بوده رهبر قیام ما
ملت از هدایتش رفته راه سرخ کربلا
آن امام حق به ما داده درس عزت و قیام
سازش و مذاکره بوده خط قرمز امام
از این ایران عزیزمان
نور حق تابیده بر جهان
شد نهال انقلاب مقتدر ز خون هر شهید
با توان و عزم خود میتوان به هرکجا رسید
گام دوم نظام میرسد به قلههای نور
میرود سپاه عشق سوی صبح روشن ظهور
قاسمهای نسل حیدریم
سلیمانیهای رهبریم
✍️شاعر: #محمدتقی_عارفیان
🎼 آهنگساز: #حمیدرضا_خوانساری
#دهۀ_فجر
#جشن_انقلاب
#پرچم_جمهوری_اسلامی
#یاد_امام_و_شهیدان_گرامی_باد
#آیندۀ_ایران_اسلامی_بسیار_روشن_است
در دوره ی فتنه و حَرج می آید
تبریک بـه شیعیان ، فرج می آید
مولود پـر از بـرکت آل طـاها
دردانـه ی ثـامن الحجج می آید
#محمدجواد_منوچهری
#یا_جواد_الائمه_ادرکنی
سلام خمره سركه ، سلام اصلِ شراب
سلام حضرت دلبر ، سلام باده ناب
سلام بر گل مريم ، سلام شيره ياس
سلام رونقِ قمصر ، سلام عطرِ گلاب
سلام سنبلِ گلشن سلام سروِ خرام
سلام بر پسِ پرده ، سلام رمزِ حجاب
سلام مرهمِ سينه ، سلام زخمِ رفيق
سلام حرفِ نگفته ، سلام بغضِ حُباب
سلام زُلفِ پريشان ، سلام قرصِ قمَر
سلام ناوكِ مژگان ، سلام غمزه عِتاب
سلام علت طوفان ، سلام ذرّه ى خاك
سلام مخملِ آتش ، سلام شوكتِ آب
سلام پرده آخر ، سلام سيمِ سه تار
سلام ولوله دف ، سلام چنگ و رُباب
سلام ليلى و مجنون سلام كوه و تَبَر
سلام ماه و ستاره ، سلام اُسطرلاب
سلام بر تهِ فنجان ، سلام بر لبِ جام
سلام ساغرِ ساقى ، سلام رندِ خراب
#شهریار
سپاه پلک هایش چند لشکر را تکان می داد
علی با خطبه خوانی قلب منبر را تکان می داد
به وقت ظهر سلمان را کرم می کرد و حاتم را
عیار راستگویی اش اباذر را تکان می داد
خودش نه پلک بر هم می زد و اینگونه بی پیکار
دل هر مالکی مانند اشتر را تکان می داد
به یک ضربه سرش را می برید از تن به آسانی
به سختی آن که وقت جنگ پیکر را تکان می داد
و جبرائیل درسش را به حیدر چون که پس می داد
علی ابن ابیطالب فقط سر را تکان می داد
نه در دنیا دل ما را که نام مرتضی قطعا
به وقت مرگ هم اعضای نوکر را تکان می داد
میان گرد و خاک جنگ تا او را ببیند هم
علی بود آن که از جایش پیمبر را تکان می داد
همیشه بعد دیدار علی از بس تحیّر داشت
یکی باید می آمد دوش قنبر را تکان می داد
#مهدی_رحیمی