eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقودالاثر، بابای زخمی دور از تو سهم دختر از این بار هم پر پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟ تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می داد مادر نشانم عکس توی قاب می داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم من بیست سالم شد هنوزم توی قابی ؟! خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی! یک بار هم از گیرودار قاب رد شو از سیم های خاردار قاب رد شو برگرد تنها یک بغل بابای من باش ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است ای دست هایت آرزوی دست هایم ناز و ادایم مانده روی دستهایم تنها تلاشش انتظار است و سکوت است پروانه ای که توی تار عنکبوت است امشب عروسی می کنم جای تو خالی پای قباله جای امضای تو خالی ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش یک بار هم بابای معلوم الاثر باش شعری از عظیم زارع
صدا ۰۵۲.m4a
زمان: حجم: 4.17M
تقدیم به مولا علی علیه السلام❤️
روز مرد آمده و زن ها به صف در هر گذر تا که گیرند کادویی آن دلبران بهر پدر همچنین از بهر شوهر هدیه ای زیبا و ناز تا که لبخندی نشیند بر لب آن مرد باز یک دو جفت جوراب باشد بهترین کادو ولی.. با کمک های رضا و اکبر و صغری ، علی... خانواده جملگی با هم همه از مرد و زن تا بگیرند یک جوراب بهر پدر آن هم خفن روز زن اما بخواهد آن زن نیکو خصال هم طلا و پول و ماشین هم سفر سوی نپال یا الهی مردها هستند مظلوم در جهان کن نصیب هر کدام هفتاد حوری جوان! "عاصی" 😂😂😅😅
روز مبارک آنانکه در عشق، گم شده پیدایند مجنون شده گان حضرت لیلایند امشب همه ی ستاره ها توی بهشت با شاخه ی گل به دیدنت می آیند جعفری
صحبت از بویِ خوشِ عطرِ " پدر " شد که یهو بغض در سینه تَرَک خورد و غزل ریخت به هم ✨ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 علیه السلام 💐شکاف آیا دلیلش چیست؟ 💐وقتی خانه دارد!! 🎤 👏 🌷بسیار دلنشین
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کمک دارد پشیمان میکند مارا حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها
. 🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐
. تو را اجازه بده تا پدر صدا بکنم به نام خوب تو هر صبح ابتدا بکنم اگرچه مثل ندارد خدا، اجازه بده تو را شبیه خدا در دلم ثنا بکنم غریب هر دو جهانم، عزیز من! بگذار که چشم را به نگاه تو آشنا بکنم ببین که آهوی قلبم اسیر دنیا شد بگو که آهوی خود را کجا رها بکنم؟ برای آنکه ضریحت مرا بغل گیرد کمک بکن که دل خویش را طلا بکنم دوباره نیّت خیری‌ است در دلم آقا که رو  به قبله‌ء تو عشق را ادا بکنم دوباره پهن کنی سفره‌ء امین‌الله و من بساط  غزل در حرم  به پا بکنم برای عرض ارادت بیاورم شعری علی علی بکنم یا خدا خدا بکنم؟ به جز هوای زیارت به من نمی‌چسبد همین که در حرمت خویش را فنا بکنم خدا کند که بیایم زیارت مخصوص مرا سوا بکنی یا تو را سوا بکنم اگرچه عاشق صادق  به من نمی‌آید دلم خوش است همین‌قدر  ادعا بکنم تمام عمر من از دست رفته و باید به یمن اسم علی، عشق را قضا بکنم دوباره خواب نجف دیده‌ام، چقدر به‌جاست- برای عرض ادب، خویش را فدا بکنم صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین
ای لبانت از رگ گردن به من نزدیک‌تر بوسه‌های هر شبت از من به من نزدیک‌تر دوری از آغوش گرمت مایه‌ی مرگ من است دست‌هات از لاله و لادن به من نزدیک‌تر از لب جادکمه‌ها رازی نخواهد کرد درز می‌شوی در پیرهن از تن به من نزدیک‌تر پرچم صلحی نشانت دادم و از آن‌به‌بعد مرزهایت هر شب از قبلاً به من نزدیک‌تر برفم و خوابیده کوهستان تو در من ولی می‌شود با هر نفس بهمن به من نزدیک‌تر عاقبت خاکستری می‌ماند از هر کلبه‌ای جز تو کی ای آتش روشن به من نزدیک‌تر؟!
سـرباز وطن بود و سپـاهی ، پدرم مـی رفت به جنـگ با سیـاهی ، پدرم در جبهـه ی حق بود علیـه باطل حق را نفروخت هیچگاهـی ، پدرم
سر به زیری دل من سر به هوا میمیرم بی خبر از همه از عشق شما میمیرم چون درختی که درونش شده پر مور و ملخ ایستادم سر پا و سر پا میمیرم آه این بغض گلوگیر که سد کرده تو را گر نریزد ز نگاهم بخدا میمیرم