آمدی جانم به قربانت ولی* دیگر برو!!
یک دو روزِ مانده را با خاطرت سر میکنم...
#مریم_قهرمانلو
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره ی دلم، که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم:
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری، برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
قیصر امین پور
دردم زیاد هست و شفایم زیارت است
من طالب شفای توأم ای حسین جان
#مجتبی_شکریان
#شب_زیارتیارباببیکفن
از اوج درد در غزلی تازه حاکی ام
از پنج شنبه های بدون تو شاکی ام
#حسین_مرادی
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
زیباترین تغزّل عالم به نام اوست
هرجا که شعر میشود آغاز با حسین
این واژهها همیشه برایم مقدّساند
زنجیر، طبل، سینهزنی، کربلا، حسین
این کوچهها مسیر عبور محرّماند
حس کردهاید رد شده از هر کجا حسین؟
حس کردهاید در وسط روضههایمان
ما را چهقدر میزند آیا صدا حسین؟
حس کردهاید تشنه که باشیم، زودتر
سیراب میشویم بگوییم «یا حسین»؟
آری! حسین مرهم هر درد بیدواست
دارد برای هر غم و دردی دوا حسین
یا از سکوت خاک به پا خیز، محتشم!
یا شورشی دوباره برانگیز با حسین...
دیگر سکوت میکنم و قطرهقطره اشک...
شاید مگر ادامۀ این شعر را حسین...
#مریم_کرباسی
#پنجشنبهها
اگر تو دامنِ خود را به دستِ ما ندهی
ز دستِ ما نگرفتهست کس گریبان را...
#صائب_تبریزی
#شب_زیارتی
هرجا که پلکِ اهلِ نظر تر شد از غزل؛
دیدم که لفظ، غربت و
مضمون، "حسینِ" توست ...
#حسیندهلوی
در شهر دلی نیست کلک خورده نباشد
دل نیست اگر قلب ترک خورده نباشد
دیوانهام و صحنه به صحنه گذر شهر
دیوانه ندیدند کتک خورده نباشد...
یک دشمن خونین قسم خورده نشد که
از سفرهی من نان و نمک خورده نباشد
از درد و دلم پیش به ظاهر رفقا نیست
حرفی که مسیرش به درک خورده نباشد
آیینهی تاریخ نشان داده که شاعر
شاعر نشود گر متلک خورده نباشد...
#حسین_مرادی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
━━━━💠🌸💠━━━━
#صفيه_قومنجانی
مَرنج، چشم اگر از تو برنمیدارم
که آرزوی تو بسیار بوده است مرا…
#میلی_مشهدی
خودم اسیر شب اما چو شمع می تابم
مثال شعله پر از اضطراب و بی تابم
خیال خام رسیدن به خمره ی لبهات
دوباره میبردم که نمیبرد خوابم
رسانده ام همه ام را پی رسیدن تو
اگر برای رسیدن به خویش نایابم
به شب نشست و نشست ازشراب شعرم دست
سحر نمیرسد و از سراب سیرابم
#حسین_مرادی
دلت از حلقه دستم تورا آزاد میخواهد
دلم از تو زلیخا و دلت فرهاد میخواهد
ببین افتان وخیزان میروم در شهر از هجران
که تریاک دو چشم تو مرا معتاد میخواهد
ندارد طبع من دیگربرای شعر مضمونی
بیا بانو غزل از چشم تو امداد میخواهد
چنان آشفته گشته در میان باد و میرقصد
که مویت خانمان شاعری بر باد میخواهد
بیاور استکانت را دوباره که دل شاعر
سری سنگین که روی شانه اش افتاد میخواهد
نمیخواهم که از تو بشنوم "میل خودت آقا"
دلم از چشمهایت ظلم و استبداد میخواهد
خجالت بین ما عشاق آفت گشته انگاری
دلم صیاد میخواهد دلت صیاد میخواهد
شد اسفند و دلم در این هوای سرد و بارانی
دمای دستهایت را چنان مرداد میخواهد
#حسین_مرادی