eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تعریف تو از عقل همان بود که باید عقلی که نمی خواست سر عقل بیاید یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی آهی کہ از آیینه غباری بزداید... از گریهء بر خویشتن و خندهء دشمن جانکاه تر، آهی‌ست که از دوست برآید💔 کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم در فکر چراغی ست که از من برباید با آن که مرا از دل خود راند، بگویید ملکے کہ در آن ظلم شود، دیر نپاید!
گفتم عزیز قلبمے گفتے مگر دلداده ای! گفتم فداے چشم تو گفتے دگر دلداده ای! گفتم مرنجانم مرا گفتے تو مے رنجے مگر؟ گفتم سزاے عشقمے گفتے اگر دلداده ای؟! گفتم حدیث عشق را با دیده همراهے نکن گفتے فداے دیده ات اینجا دگر دلداده ای!! گوبر دلم جان دلم جانان کجا جا مے کند؟! گفتم به دل جا مے کند جانا اگر دلداده ای! ای آشناے عاشقے عشقے دگر دلدادگی ما را نمانده سادگے تو ساده گر دلداده ای! عشقو صفاے دیده ات دیدم فداے جان تو گفتے که جانم را فدا کردم اگر دلداده ای!؟ پرزد دلم از قلب جان این را شنیدم بے گمان گفتم تویے جان دلم دل با تو گر دلداده ای.
وخداخواست که عیسای دگر برخیزد تا در این قوم دل افسرده حیات انگیزد خواست تا در دل طوفان برساند نوحی که دوصد موج بلا را همه درهم ریزد به جهان نادره ای داد که در غایت لطف با همه اهل ستم تیز و دژم بستیزد کودکی پای دراین خانه ی پر فتنه گذاشت تا چوبالید در او نور خدا آمیزد قهرمانی که حریفش نشود لشکر کفر هرکجا این برود لاجرم او بگریزد روز ارتش شده با روز امیرش همراه دست تایکسره بر دامن او آویزد ۲۹فروردین ۱۴٠۲
آبادی شعر 🇵🇸
شعرخوانی خانم زهرا سپهکار
احسنت خانم سپهکار عزیز👏👏👏👏👏🌹🌹🌹
لذت وصل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد قیمت گل نشناسد، مگر آن مرغ اسیر که خزان دیده بود پس به بهاری برسد
💚🍃 پاشیده به دیـــوارِ دلم گَردِ عجیبی جاری شده در هر غزلم درد عجیبی یک حادثۀ خانه‌برانداز و خطرناک درگیریِ یک حادثه با فردِ عجیبی مبهوتِ غزل‌های نگاهش شده‌ام...آه هر قافیه؛ عکس‌العملِ سرد عجیبی مِصداق قشنگی شده در معنی معشوق مردی که نفهمیده‌امَـش...مرد عجیبی! مشغولِ قماری شدم آن شب، به گمانم دل بــــاخته‌ام یک شبه در نَردِ عجیبی اِکسیر عجیبی‌ست که افتاده بر این مس پیدا شده بر صورتِ من زردِ عجیبی
💚🍃 صدچشمه اشکِ غم شد و صدباغِ لاله داغ هر دم که خاطراتِ تو از خاطرم گذشت...
سلام حضرت عشق سلام من به اویی که دلی دارم پر از یادش درود من به لبخندش که قلبم هست آبادش سلامم بر شکوه و عزت و ایمان و ایثارش درودم بر وجود بی ریایِ نیک بنیادش درود من به آقایی که تنها در رضای حق در این مکتب، قدم برداشته در راه اجدادش سلام من به اویی که بریده است از تعلقها درود من به او و بر دل از بند آزادش سلام من به او در جبهه‌ی یاری به مظلومان درودم بر مرام و اقتدارِ ضدِ بیدادش شبیه بذری از قلب زمین در باغ فروردین غزل می روید از جانم برای روز میلادش
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
غافل دادیم دل به دستت ما را یاد و تو را فراموش...
لبخند لـــب رهبر ما شیـــرین است او از نظــر اراده فـــــولادیــن است از نور رُخش شکوفه‌ها خندیـــدند این علت سرسبزی فروردین است
ای‌کاش که هم صحبتِ باران باشیم در سفره ساده‌یِ زمین نان باشیم ای‌کاش که در سایه‌یِ همرنگی و عشق چون آینه همسایه‌یِ قرآن باشیم حسین کیوانی