صلی الله علیک یا امام حسن مجتبی
رفته پیغمبر ولی دارد گُلی در گلشنش
میدهد بر خلق طعمِ دیدنش را دیدنش
سبطِ پیغمبر مسیحایِ زمانِ خویش بود
شهر را جانی دگر میداد قرآن خواندنش
یوسفی که چشمهایِ عاشقانش صبحدم
باز میشد از شمیم دلکشِ پیراهنش
کوچههایِ بی هیاهو گرم هوهو میشدند
نیمه شب از گرمیِ آوایِ یارب گفتنش
بارها می شد سر سفره جذامیهایِ شهر
فیض می بردند از نورِ نگاهِ روشنش
بهرمند از مهر او تنها نه جمعِ دوستان
بلکه از دست کریمش لطف دیده دشمنش
مزد مهرش داده شد، روزی که از خونِ جگر
داشت یک عالم شکوفه روی دشتِ دامنش
آه از آن مظلوم وقتی همسرش شد قاتلش
آه از آن مظلوم وقتی دوستش شد دشمنش
نیستم شاعر، که الحق بهر هر شاعر سزاست
جان دهد هنگامِ شرحِ غربتِ جان دادنش
روضهام دارد به پایان میرسد اما به جان
آتشی دارم ز شرحِ تیرباران تنش
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🌸 ربیعِ عشق 🌸
اگر رد شدیم از محرم، حسین(ع)
اگر رفت وقت صفر هم، حسین(ع)
مگر میشود جوهر یادِ تو
نباشد به رگهای عالم حسین(ع)؟
مگر قلب ما از تو و یادِ تو
جدا میشود قدرِ یک دم حسین(ع)؟
مگر لطف تو میشود کم به ما؟
مگر عشقِ ما میشود کم؟ حسین(ع)
همه شادی و شوق اهل جهان
فدای تو و شورِ این غم ،حسین(ع)
ربیعِ دل من فقط عشق توست
مگر میشود بیتو باشم حسین(ع)؟
#ربیع
#یاحسین
#احمد_رفیعی_وردنجانی
صلوات الله علی علی بن ابیطالب
به بستر رفت، بستر نه که اینجا سنگر است اصلا
یکی از آنهمه سنگر که رفته، بستر است اصلا
در این بستر که خوابیدن نه بیداریست سرتاسر
در آن موج خطر سرتابه پا، سرتاسر است اصلا
در این بستر که زیر انداز آن شاید کمین باشد
و شاید نه که از هر سو نشان خنجر است اصلا
چه مشتاقانه با جان آمده در راه جان دادن
که عشقش دادن جان در ره پیغمبر است اصلا
نه حالا آمده با نیت تقدیم جان خود
که او از اول این قصه بر این باور است اصلا
نه اینکه با خیال سایبان و کرسی و مسند
که حیدر بین یاران بر مرامی دیگر است اصلا
چه می گویم خدایا بین یاران مثل او هرگز
نه تنها او ز یاران از همه عالم سر است اصلا
در این بستر، شهادت، مرگِ در بستر نخواهد بود
در این بستر که حتی مرگ از آن مُضطر است اصلا
از این مرد است قاسمها یکایک یاد می گیرند
شهادت اتفاقی از عسل شیرین تر است اصلا
خدایی بوده هر کاری که حیدر پای آن بوده
و هر کاری خدایی بوده، کار حیدر است اصلا
اگر کفر خدای او نمی شد من یقین دارم
از آنچه دیدم از او می شدم حیدرپرست اصلا
#مولا_علی
#لیله_المبیت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
صلی الله علیک یا صادق آل محمد
وقتی که با تو چشم هستی باز گردد
صادق ترین صبح جهان آغاز گردد
با دیدن لبخندِ تو؛ الحمدلله
در سینه ی عالم طنین انداز گردد
با کیمیای معرفت هرکس که خو کرد
پیغمبرانه، صاحب اعجاز گردد
تا بشنویم از کام یاران؛ قالَ صادق
دلهای مان آماده ی پرواز گردد
هر دل که نور علم تو بر او رسیده
در لشکر جان برکفت سرباز گردد
غیر از شمیم راستی در سینه اش نیست
هرکس که با تو آشنای راز گردد
از کوی احسان وعطای چون شمایی
حاشا گدایی دست خالی باز گردد
ره گم نخواهد کرد در تاریکی دهر
وقتی دلی با مهرتان دمساز گردد
فرزندِ زهرا،چشمها را باز کن تا
صادق ترین صبح جهان آغاز گردد
#امام_صادق
#احمد_رفیعی_وردنجانی
پیک نیک در نیویورک
هان، کت و شلوار و کیف و کفش شیکش را ببین
شور وشوق و های و هوی و جیک و پیکش را ببین
میرود با کاروانی گُنده با صدها نفر
میرود با خانواده، پیک نیکش را ببین
باز هم از پلهیِ طیاره بالا میرود
چرخش و آداب و اطوار کُمیکش را ببین
میپَرد در پلهی آخر به این سو، ناگهان
باش با این قصه، بخشِ آنتیریکش را ببین
سویِ آمریکا به دیدارِ برادر! میرود
دیدنِ ارحام! رفته کارِ نیکش را ببین
دشمنان دین و مکتب را برادر خوانده است
در مصاف دشمنِ حق تاکتیکش را ببین
میبرد یار ظریفی را کنارِ خویشتن
کارِ او خواهی که بشناسی؟شریکش را ببین
تازه این آغازِ فصلِ رشد این بیماری اَست
چند وقتی بعد از این دورانِ پیکش را ببین
#پیک_نیک_در_نیویورک
#احمد_رفیعی_وردنجانی
دوباره قصه ی جانسوز لاله ای پرپر
دوباره تازه غم ما شد از غمی دیگر
دوباره یک خبر از پر زدن،شهید شدن
دوباره مانده به جا از شهید ،انگشتر
دوباره ما و غم سینه سوز مردی پاک
دوباره ما و دلِ تنگ و چشمهایی تر
خبر رسید که یک روضه خوان شده روضه
فدا شده ست به راه عزیز پیغمبر
به جان اهل حرم ماتمی عظیم افتاد
نشسته تیر حرامی به قلب یک لشکر
چه عاشقانه سلیمانی و رییسی باز
گرفته اند رفیقی شفیق را در بر
دوباره بوسه به پیشانی اش زند قاسم
کند به صورت ماهِ شهید تازه ،نظر
به جوش آمده خون هایمان به حق سوگند
که نیست در دل مان ذره ای هراسِ خطر
قسم به حق که حُسینی ست دیپلماسیِ ما
دعایِ ماست رهایی ز مرگِ در بستر
قسم به حق که ندارد برادری با ما
کسی که بوده به عالم همیشه شر گُستر
کسی که بانی هر فتنه ایست در عالم
کسی که بوده وجودش برایِ خلق، ضرر
کسی که اینهمه سال است با شرارت و ظلم
به قلب تک تک عشاق می زند خنجر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که می خورد به همه ریشه های باغ ،تبر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که خصم مانده سر ذبح ما نفر به نفر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که می شود ستم از اینکه هست پر روتر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که هست ضامنِ حساسِ حفظ این سنگر
قسم به مکتبِ سَید حسن که می آید
به هر کرانه که رو می کنم نسیمِ ظفر
قسم به نور که ققنوس عشق نامیراست
دوباره سر کشد از قلبِ خون و خاکستر
به رقمِ مرگ بدان زنده است نصرالله
به رقمِ زندگی ظاهری ست خصم،ابتر
قسم به خون شهیدان که هر شهادت ما
به شورِ امت اسلام می شود منجَر
قسم به خون شهیدان که عاقبت یک روز
درخت عشق نشینید میان خون به ثمر
قسم به خون خدا ،زنده است نصرالله
قسم که در دل ما زنده است این باور
قسم به حق که شهادت سزای خوبان است
برایِ سیدِ عاشق چه بود از این بهتر
فقط به جان زند آتش مرور آن زخمی
که خورده است در این وهله بر دلِ رهبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#سید_حسن_نصرالله
@abadiyesher
خبری که تکذیب نخواهد شد: نصرالله زنده است
دوباره قصه ی جانسوز لاله ای پرپر
دوباره تازه غم ما شد از غمی دیگر
دوباره یک خبر از پر زدن،شهید شدن
دوباره مانده به جا از شهید ،انگشتر
دوباره ما و غم سینه سوز مردی پاک
دوباره ما و دلِ تنگ و چشمهایی تر
خبر رسید که یک روضه خوان شده روضه
فدا شده ست به راه عزیز پیغمبر
به جان اهل حرم ماتمی عظیم افتاد
نشسته تیر حرامی به قلب یک لشکر
چه عاشقانه سلیمانی و رییسی باز
گرفته اند رفیقی شفیق را در بر
دوباره بوسه به پیشانی اش زند قاسم
کند به صورت ماهِ شهید تازه ،نظر
به جوش آمده خون هایمان به حق سوگند
که نیست در دل مان ذره ای هراسِ خطر
قسم به حق که حُسینی ست دیپلماسیِ ما
دعایِ ماست رهایی ز مرگِ در بستر
قسم به حق که ندارد برادری با ما
کسی که بوده به عالم همیشه شر گُستر
کسی که بانی هر فتنه ایست در عالم
کسی که بوده وجودش برایِ خلق، ضرر
کسی که اینهمه سال است با شرارت و ظلم
به قلب تک تک عشاق می زند خنجر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که می خورد به همه ریشه های باغ ،تبر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که خصم مانده سر ذبح ما نفر به نفر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که می شود ستم از اینکه هست پر روتر
برادرم نگذاری زمین سلاحت را
که هست ضامنِ حساسِ حفظ این سنگر
قسم به مکتبِ سَید حسن که می آید
به هر کرانه که رو می کنم نسیمِ ظفر
قسم به نور که ققنوس عشق نامیراست
دوباره سر کشد از قلبِ خون و خاکستر
به رقمِ مرگ بدان زنده است نصرالله
به رقمِ زندگی ظاهری ست خصم،ابتر
قسم به خون شهیدان که هر شهادت ما
به شورِ امت اسلام می شود منجَر
قسم به خون شهیدان که عاقبت یک روز
درخت عشق نشینید میان خون به ثمر
قسم به خون خدا ،زنده است نصرالله
قسم که در دل ما زنده است این باور
قسم به حق که شهادت سزای خوبان است
برایِ سیدِ عاشق چه بود از این بهتر
فقط به جان زند آتش مرور آن زخمی
که خورده است در این وهله بر دلِ رهبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#سید_حسن_نصرالله
@asharahmadrafiei
ما پیرو لالههایِ گلگون کفنیم
مشتاق فداشدن در این انجمنیم
داریم یقین به وعدهی نصرالله
دلدادهی راه پاک سَید حسنیم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#سید_حسن_نصرالله
@abadiyesher
کوه
لبریز بود از استواری و یقین، کوه
در بند بندش داشت عزمی آهنین، کوه
با آتشی که در دل خود داشت یک عمر
میشد به میدانِ عمل شورآفرین کوه
مثل امامش با کلام با شکوهش
خاری مداوم بود در چشمانِ کین، کوه
بیمش نبود از فتنهها و ریبها، چون
دست توسل داشت بر حبلالمتین کوه
در تنگناها با توکل بر خدا داشت
آرامشی ناب و بیانی دلنشین، کوه
با شور ایمانش ز نصرالله میگفت
با اعتماد و اعتقادی راستین ،کوه
گفتند بعضیها که شد نابود قطعاً
با شصت تُن بمبی که آمد بر زمین ،کوه
اما نشد نابود، محکمتر، قویتر
در قلب ما تا هست، پابرجاست این کوه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله_زنده_است
@abadiyesher
موشک میزنیم
این شکوهِ اقتدارِ مردمانی عاشق است
قدرتِ ایمان و تدبیرِ امامی حاذق است
با توکل کشورم بر دشمن حق فائق است
جلوهای از قدرت این خاک، وعدُالصادق است
نیمهشب تا صبحدم، بیدار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
دشمنِ درمانده در امواج سرگردانی است
این نمودِ اقتدارِ قدرتی طوفانی است
موجب مجد و شکوه و عزت ایرانی است
حاجقاسم با دعایش یاورِ قاآنی است
با دلی سرشارِ یادِ یار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
امت اسلامی ما باز آمد در خروش
شد صدای واقواقِ عدهای خائن خموش
گرم شد در آن طرف بازار هر پوشکفروش
صدبرابر گشته اکنون قیمتِ سوراخ موش
تا که صهیون تر کند شلوار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
ملت مولا حسینیم و همه آزادهایم
تن به تن در عرصهی صهیونکُشی آمادهایم
بهر فتح قدس اینک رهسپارِ جادهایم
تن به تن در راه حق سردار حاجیزادهایم
جانفشان هستیم پایِ کار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
این نمودِ کوچکی از گفتههای رهبر است
جلوهای از اقتدارِ عاشقان حیدر است
تازه این خط و نشانِ مردم این کشور است
تا که گردد باز چشمِ عدهای دشمنپَرست
اینچنین در لانهی کفتار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
روح پاک بانیِ این راه و این بنیاد شاد
روحِ مردانِ غیورِ این شهید آباد شاد
خاطر رزمندگان عاشقِ آزاد شاد
روح بابای عزیز موشکیمان باد شاد
از تلاش اوست با رگبار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
آنچه از آن کل موجودی صهیون بر فناست
دشمنِ حیرتزده یک پا معلق در هواست
حمله نامش را نگو، تازه قلق گیری ماست
از تلاش و همت مردان گمنام خداست
ما کنون در عرصهی پیکار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
میرود موشک به سویِ جان دشمن فرت فرت
پاره شد از هفتجا صهیون ظالم جرتجرت
تا کسی دیگر نگوید بیمحابا حرفِ چرت
تا نماید جمع از این خاکِ غصبی خرت و پِرت
محکم و کوبنده و پیدار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
چندتایی در تقاصِ مَعمدانی میزنیم
چندتایی جایِ عمری سرگرانی میزنیم
تیرِ غم بر هستیِ صهیون جانی میزنیم
دم به دم موشک درون خوکدانی میزنیم
تند و پی در پی در استمرار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
موشکی از جانب سیدرضیها میزنیم
یا به یاد زاهدی آن مرد والا میزنیم
یا که از سویِ رحیمیهای بینا میزنیم
بارِ بعدی موجی از موشک به حیفا میزنیم
تا شود روز ستمگر ،تار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
این ندای خون فخریزاده و صیادهاست
پاسخی بر آن جنایتها و آن بیدادهاست
موشک ما جلوهای از اینهمه فریادهاست
پاسخی بر وقوق فرمانروای بادهاست
دم به دم سوی سگانِ هار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
آی صهیون آنهمه کف کردن و عوعو چه شد؟
آنچه میگفتید از اقداماتِ این لولو چه شد؟
کو کجا رفتهاست آن یارو؟نتان یاهو چه شد؟
گنبدی که آهنین بود و چنان برگو چه شد؟
ازحدودِ یازده تاچار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
این طرف شیران بیپروای خاکی سربلند
کشوری سرخم نکرده پیش هر زخم و گزند
آن طرف یک عده شب ادرارِ ایزی لایفبند
هر صدایی میرسد تعویضِ پوشک میکنند
چونکه ما ناگاه و بیهشدار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
این ندای جونقان و نقنه و سامان ماست
جلوهای دیگر ز عکس اهلِ پردنجان ماست
این ندای مردم پرشور وردنجان ماست
مشتهای محکم و سخت نمدمالان ماست
ما به هر فریادمان انگار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
گنبدی که آهنین میبود گردید آبکش
منجنیق محکم داوود را هم که ولش
آید از رادارها تنها صدای خِشّ و خِش
کاش میشد گفت چندین واژهی دارای کِش!
چون نباید گفت پس بسیار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
میشود یک روز این بیداد و قال و قیل محو
میشود با خیبر و با فاتح و سجیل محو
آرزوهایش شود روزی در آب نیل ،محو
میشود از خاک عالم نام اسرائیل محو
تا محقق گردد این گفتار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
این نشانِ اقتدارِ ماست ممنون از سپاه
این دلیل افتخارِ ماست ممنون از سپاه
در زمانه اعتبارِ ماست ممنون از سپاه
تازه این آغاز کار ماست ممنون از سپاه
شکر حق باید شود هربار موشک میزنیم
بر همه هستیِ استکبار موشک میزنیم
🔹
آنچه میبینید تازه وقت آرامیِ ماست
موج هستیم و سکوت سرد ناکامی ماست
دست لطف حضرت صاحبزمان حامی ماست
تا ابد پاینده جمهوری اسلامی ماست
تا شود راه فرج ، هموار، موشک میزنیم
#شهید_سید_حسن_نصرالله
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#حزب_الله_زنده_است
@abadiyesher
پدرِ موشکی
از قدرت ما به عرصهی رزم و جهاد
سگلرزه به جانِ دشمنِ حق افتاد
با دیدنِ اقتدارمان میگوییم:
روح پدر موشکیِ ایران، شاد
#پدر_موشکی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
سپر بلا...
با شوق وصال ماه در تهرانیم
پشت سر او نماز را می خوانیم
این سیل حضور ما پیامش این است:
ماها سپر بلای آقا جانیم
آقاجانم،سرت سلامت
#حضرت_عشق
#احمد_رفیعی_وردنجانی
ارزندهترین مدال
فرمانده تویی و راهِ تو راهِ خداست
درجبههی حق دعایِ خیرت با ماست
بر جملهی عاشقان و سربازانت
ارزندهترین مدال لبخندِ شماست
#مدال_فتح
#سردار_حاجی_زاده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
کالای صهیونی نمیخریم...
بر دشمن صهیونی و آمریکایی
پیروزیِ ماست، حاصلِ بینایی
هُشدار؛ شریکِ جرم آنان نشوی
از دکهیِ آنان نخری کالایی
#نه_به_خرید_کالای_صهیونی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
به به
بهبه، به حزب الله و عزم اقتدارَش
آتش به جان کین زده با شاهکارَش
در لشگر صهیونیان خیسیده، هرسو
شلوارِ هر وادادهیِ بیاختیارش
حالِ نتانیاهوی یابو چمچمال است
از وق وقِ پیوستهی سگهای هارش
قلاده قلاده سگ هار است هر سو
افتاده گیج از لحظههایِ مرگبارش
این شام آخر بر ستم شامِ عزا شد
درآمده با حملهای عالی، دمارش
شد کوفت بر اصحابِ صهیون"شامِ آخر"
هستیم پایِ وعدهی فردا، ناهارش
شیران حزب الله در یک حملهی نو
سازند انواع غذاها را نثارش
جانی نمانده در تن ناپاکِ صهیون
اینک رسیده لحظههای احتضارش
هرکس که با حزبِ الهی در بیفتد
اینگونه خواهد بود از این پس روزگارش
تا هست حزب الله، نصرالله زنده است
نصرِ الهی هست در هر لحظه یارش
میآید او که مژدهی فتح بزرگ است
هستیم با جان، جملگی چشم انتظارش
#شام_آخر
#صهیون_کشی
#حزب_الله
#نصرالله_زنده_است
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
اللهم ارزقنا توفیق شهاده فی سبیلک
ما راست دلی هرنفس از جام تو جوشان
همواره به این جمع از این باده بنوشان
مُرداب شود قسمت دریا به سکوتی
دریایِ دلِ عاشقِ ما را بخروشان
طوفان بشود سیل پس از سیل بیاید
دارند مگر درد و غمی خانه به دوشان؟
"ما زنده به آنیم که آرام نگیریم"
ما را چه به دنیای پریشانِ خموشان
مشتاقِ دمِ "ارجعی "ات در دل میدان
هستند همه گوش به آوایِ سروشان
برگیر ز ما گَرد گرفتاریِ دنیا
ما را کفن از پارچه ی نور بپوشان
برگیر ز ما هستی و یک جرعه به ما ده
از آنچه خریده ست ز تو نیل فروشان
#شهید_عباس_نیل_فروشان
#نصرالله_زنده_است
#شهید_القدس
#احمد_رفیعی_وردنجانی
فرصت دیدار...
نوبت سنوار...
گر به راهِ حق فدا گردد همه جان های مان
یک سر سوزن نیفتد شک در ایمان های مان
مرد میدانی اگر افتاد در میدان چه غم؟
باز هم پر می شود از مرد ،میدان های مان
خون سرخ لاله ،باران می شود با بارشش
فوج فوج از لاله روید درگلستان های مان
آری استادِ وفای ما ابالفضل علی(ع) ست
تا ابد هستیم با جان پای پیمان های مان
قطره ای از اشکما از گونه ها افتد اگر
سنگ رمی ظلم خواهد شد به دامان های مان
فرصتِ دیدار بود و نوبتِ سنوار بود
دردهای ما یکی هستند و درمان هایِ مان
بی هنیه یا که نصرالله یا سنوار نیز
می شود تکرار در تاریخ،طوفان های مان
چون شهادت پر بها،چیزی در این بازار نیست
وا شده اصلا پی این سود،دُکان های مان
بارها این روضه ها را دیده ام و بارها
خیرزان ظلم خورده رویِ دندان های ما
خونِ یحیی زنده خواهد کرد هر دل مُرده را
بانگ بیداری زند بر نامسلمان های مان!
شاعریم و از خدا خواهیم بنویسد ز لطف
سرخی فصلِ شهادت را به دیوان های مان
#نصرالله_زنده_است
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
ماهمه سنواریم...
ما دشمنان جان استکبار هستیم
تا جان به تن داریم در پیکار هستیم
حاشا که پیش دشمن حق خوار باشیم
در چشمشان اما همیشه خار هستیم
ما سرخ میروییم از خاکستر خویش
در مرگ هم از زندگی سرشار هستیم
زنده است نصرالله ،یعنی قرص و محکم
تا محوِ اسرائیل پایِ کار هستیم
در هر نفس، از قبل محکمتر، به فکرِ
نابودیِ محضِ سگانِ هار هستیم
سیراب میگردیم از جامِ شهادت
یک کربلا ،لبتشنهی دیدار هستیم
از عکسِ چوب رویِ دندان، میشود گفت
ما روضهای همواره در تکرار هستیم
ما و خیالِ خواب جز در بسترِ خون؟!
تا صبح مست از شوقمان بیدار هستیم
مشتاقِ آنچه مژدهیِ نصرِ الاهی است
منصورهایِ یک به یک بر دار هستیم
از خون یحیی زنده گردد لشگری نو
مارا بکش ما تن به تن سنوار هستیم
#نصرالله_زنده_است
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
لقمه ی بزرگتر از دهن
این لقمه ها! از این دهن! بابا، بزرگ است
هم وزن آن، هم طول، هم پهنا بزرگ است
دعوا سر کفش بزرگان داری اما
بهتر ببین این کفش از آن پا بزرگ است
وقتی که حرف از خاک ایران است یعنی
اندازه ی ایران، ابوموسی بزرگ است
امکان ندارد از تنی عضوی بدزدی
اعضای این تن تنب کوچک با بزرگ است
حالا که فکر دزدی از بابابزرگی!
کُل امارات از همین بابا بزرگ است
کابوس می گردد برای سرنوشتت
از بس که از حدِّ تو این رویا بزرگ است
پنهان شدی پشت کسی کوچولو انگار؟!
غرهّ نشو خیلی، عمو دنیا بزرگ است
دیوانه ای سنگی به دریا می زند گاه
عیبی ندارد چون دلِ دریا بزرگ است
#تنب_کوچک
#تنب_بزرگ
#ابوموسی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ *کرب و بلای عصر تو ، امروز #غزه است*
#شیر_میدان
#یحیی_سنوار
#آغاز_نصرالله
#وعده_صادق۲
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
داغی دیگر...
صبحی دوباره با غمی جانکاه سر زد
داغی دگر بر جانمان از نو شرر زد
خط خبرها باز در خون غوطه ور شد
آتش به جان دوستان باز این خبر زد
دل کند مردی دیگر از دلتنگی خاک
با جان قدم در جاده ی سرخ سفر زد
تیر ترور بر قلب پاک عاشقی خورد
ما را دوباره زخمی از غم بر جگر زد
در خاکمان یک باغ سروِ تازه رویید
هر جا ستم برقامت سروی تبر زد
یک لشکر از مردان راه عشق برخاست
هر جا که از ما دشمن ما یک نفر زد
سودِ شهادت را به ما بخشید،دشمن
هرجا به فکر خامِ خود بر ما ضرر زد
در راهِ نصرالله یارِ دیگری رفت..
سیدصفی الدین به سوی دوست پر زد
یک یک اگر ما را به مسلخ سر بِبُرند
کی جان ما از بیمِ اهریمن بلرزد؟
ما مرد میدانیم وعزم ما به میدان
تفسیر شد با آنچه از سنوار سر زد
درگوشه ی مقتل به آهِ خویش فریاد
درگوشهای مردمی از عمد،کَر زد
فریاد زد: وقت است برخیزید از خواب
دیوِ ستم آتش به جانِ برگ و بر زد
تا چند دنبالِ دلیل بی خیالی؟
تا چند باید حرف،با اما،اگر زد؟
آخر به پایان می رسد این شام و آید
این مژده که:آزادگان خورشید سر زد
#آغاز_نصرالله
#شهید_هاشم_صفی_الدین
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
ما را بکشید...
هر چند به سینه داغِ سنگین داریم
کی بیمِ فدایِ جانِ شیرین داریم
مشتاقِ شهادتیم ما را بکشید
ما اینهمه سیدصفی الدین داریم
#آغاز_نصرالله
#شهید_هاشم_صفی_الدین
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
به وقت انتقام...
زدی!!؟ جواب بگیری، جواب خیلی بد
جوابِ محکم و کوبندهای فرا از حد
چنان که مات بماند فلاخن داوود
که هیچ چیز نمانَد به جا از آن گنبد
چنانکه وقتِ نظر بر شکوهِ حملهی ما
ز فرق هرچه ستمگر، کلاه میاُفتد
چنان جواب که آید به گوش اهل جهان
صدای زوزهی یکریز و وق وقِ ممتد
چنان که ارتش سگیون شود از آن نابود
چنان که هر چه ستمگر، دهند از آن، رد
چنان که لِفت ز هستی دهند آنانکه
نموده اند به نوعی ستمگران را اَد
"بر این رواقِ زبرجد نوشته اند به زر":
هزار می خورد آنکه یکی به ایران زد
دقیقههای نهاییِ بازیِ فینال...
فنا شود ستم از این گلِ دقیقه نود
رسید موعدِ انجام وعدِ صادق سه
"عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
وعده ی کاذب
حقا که جوابِ محکمت جالب بود!!!
بر جملهی حملههای ما غالب بود!
البته تمام اهلِ دنیا گفتند:
این حمله به نامِ وعدهی کاذب بود!
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
گنبد فولادی
درحملهی تو! شادیمان دیدن داشت
بی باکیِ اجدادیمان دیدن داشت
بر گنبد آهنینِ!!! تو خندیدم
چون گنبد فولادیمان دیدن داشت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher