eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر کم شده در شهر مردِ با غیرت! چقدر آینه گل کرده است تا غیرت...! چه داغ های نفس گیر تازه ای دیدیم چه داغ ها که ندیدیم!مرحبا غیرت! چه فتنه ها که نکردند آسمان جُل ها گرفته طاقتِ چشمان هیز را غیرت چقدر عشوه زیاد است بین بعضی ها رواست داغِ شهادت کند به پا غیرت برای عزتِ آزادگی به پا خیزیم اگر چه داغ شود در عزای ما غیرت و باز آمده تابوت ِیک شهیدی که... درود بر شرفِ مردهای با غیرت میگویند نه طلبه بود نه بسیجی اما غیرت داشت
ای دوست! که در بند نگاه تو اسیرم حرفی بزن امروز که آرام بگیرم
. بغض چندین سالهٔ ما باز شد یا علی گفتیم و عشق آغاز شد یا علی گفتیم و دریا خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد یا علی گفتیم و گل‌ها وا شدند عشق آمد قطره‌ها دریا شدند یا علی گفتیم و طوفانی شدیم مست از آن‌دستی‌که می‌دانی شدیم یا علی گفتیم و طوفان جان گرفت کوفه در تزویر خود پایان گرفت کوفه یعنی دست‌های ناتنی کوفه یعنی مردهای منحنی کوفه یعنی مرد آری مرد نیست یا اگر هم هست صاحب‌درد نیست عده‌ای رندان بازاری شدند عده‌ای رسوایی جاری شدند آن‌همه دستی‌که در شب طی شدند ابن‌ملجم‌های پی در پی شدند... از سکوت و گریه سرشارم علی تا همیشه دوستت دارم علی
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کمک دارد پشیمان میکند مارا حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها
حرمت برای حرف شما قائلم، ولی من شاعرم، به حرف دلم گوش می‌كنم
تنها تویی که از لب من شعر می‌شوی هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست...
موجیم که با هزار امید آمده ایم در سایه ی قرآن مجید آمده ایم مشتاق شهادتیم و با حال خراب تشییع جنازه ی شهید آمده ایم
وقتی به چاقو ها رگ غیرت نشان دادی یعنی که با دستان خالی امتحان دادی عباس دوران ِخیابان ها شدی انگار آن لحظه که خوش غیرتی از خود نشان دادی فریاد غیرتمند تو از بس که بالا بود هفت آسمان را با صدای خود تکان دادی رحمت بر آن شیری که تو خوردی و این گونه در پای ناموس وطن ماندی و جان دادی زخم عمیقی داشتی در سینه ات اما درس جوانمردی به هر پیر و جوان دادی لعنت به آن آغوش های رایگان لعنت وقتی بهایش را تو با جان گران دادی
به روی قلب خود پا می‌گذارم تو را در قصّه تنها می‌گذارم برای اینکه در یادت بمانم دلم را پیش تو جا می‌گذارم