هدایت شده از
مرده و حرفش
باید بره خواستگاری ولو عضو ۹۹۹ پیرزن ۹۰ ساله باشه 😅😂
کشوری بودم که از هر سو به سمتم تاختی
پرچم عشق خودت را بر دلم افراختی
عاشق دشمن شدن سخت است اما من شدم
رفتی و اردیبهشتم را جهنم ساختی
چند روزی باعث سرگرمی ات بودم،مرا
مثل یک اسباب بازی گوشه ای انداختی
دست در دست رقیبم دیدمت ای باوفا
خیره در چشمت شدم اما مرا نشناختی
او که رفته برنخواهد گشت ای دل شاد باش
باختی در عشق او وقتی خودت را باختی
سید علیرضا جعفری
تنها به غمم تسکين، بخشد غزلِ حافظ
آنجا که چه زيبا گفت: داد از غمِ تنهايي
#محسن_دولتی
کمتر در این زمانه بـه دل اعتماد کن
وقتی گرسنه مانده به هر کار حاضر است
#سیدمهدیموسوی
قاصدکهایِ پریشان را که با خود، باد بُرد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد بُرد
فاضل نظری
دل دادم و بــد کـــردم
یک درد به صد کردم
وین جــرم چو خود کردم
با خود چه توانم کرد ؟
#عطار_نیشابوری
با گریه مگر آتش دل را بنشانیم
ما را که نصیب از تو به جز چشم تری نیست...
#بیژن_ترقی
شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند که این مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از بیم آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی ز آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش باز کن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
مهدی حمیدی شیرازی
داستان رو به خودشم گفتم
گفتم قرار سید بیاد خواستگاریتون 😅
گفتم که از چند ماه قبل سید گفته بود ۹۹۹ مین عضو کانال هرکی باشه میرم خواستگاریش 😅😂😁
بی تو نیارم زیستن، ای جانِ جانِ جانِ من
هردم به قربانت رَوَد این جانِ جانافشانِ من
قَهرَت تَبَه دارد مرا، مِهرَت نگه دارد مرا
بنگر که هم دریا تویی، هم نیز کشتیبانِ من
راز بقای من تویی، مرگ و فنای من تویی
یعنی خدای من تویی، هم کفر، هم ایمانِ من
از تو مرا بارآوری، نیز از تو بی برگ و بری
سازنده و ویرانگری، بارانی و توفانِ من
بی تو سرا بُستان همه گردد سرابِستان مرا
با تو سرابِستان همه گردد سراب ُستانِ من
بی تو زمستان می شود هر چارفصلِ سالها
با تو بهاران می شود پاییز و تابستانِ من
دارد شمیمِ فرودین بادِ خوشِ دامانِ تو
ای با نَفَس هایت عجین اردیبهشتِ جانِ من
بی خانُمانی خوش ترم، تا بی تو بر سر میبرم
تا بی تو باشم، گو مَبا ،مَه خانِ من مَهمان من
هم خانه بودن با مرا زندانِ خود مییافتی
زندانِ خود بشکستی و کردی جهان زندان من
جانم فدای جانِ تو، زیباییی شادانِ تو
من نیستم جز آن تو، گیرم نباشی زآنِ من
اسماعیل خویی
آه... قدری فرق دارد زخم خنجر هایشان
دوستانت پا به پای دشمنانت، میزنند!
#امید_صباغ_نو
بیشتر....
می شود هر قدر از دوری به دل ،غم بیشتر
می شود شوقم که در پایت بیافتم بیشتر
بچگی می خواستم این صحن را یک عالمه
دوستش دارم کنون از هر دوعالم بیشتر
دوست دارم بس که حالم را خدایی می کند
آب سقاخانه را از آب زمزم بیشتر
دورم از کویَت ولی هر لحظه می گویم : رضا
تا که باشم در هوایت بلکه یک دم بیشتر
تا که در باران لطفت میهمانم می کنی
می چکد از چشم من از شوق شبنم بیشتر
با برات کربلای تو حسینی تر شدم
سینه چاک مشهدم ماه محرم بیشتر
تا که بر عکس حرم زل می زند مادر بزرگ
شوق حرکت می شود درجان فراهم بیشتر
بازهم حاجت به دل می آیم از باب الجواد
این ورودی را همیشه دوست دارم بیشتر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
حج فقراست پس به حج می آیند
با ذکر و تمنای فرج می آیند
عمریست گدا و شاه عالم دارند
در مشهد ثامن الحجج می آیند
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا