eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان چسبانده‌ام هر تکه از دل را به یکدیگر که کم کم مـی‌شوم بعداز غـمِ تو؛ آدمی دیگر...
السلام علیک یا صاحب الزمان عج سیاه میکنم این برگه های باطله را... که ختم خیر کنم با تو مشکل و گِله را.... دعای ما که به بالا نمی‌رود، تو خودت... بخوان برای ظهورت قنوت نافله را... بیا که بی تو زمین و زمانه سَر بُرده. کنار سختی و حرف و کنایه، حوصله را... تو که کنار منی دائماً، اما من... زیاد میکنم اینجا همیشه فاصله را... بهانه گیر شدم اما،... تو خوب میدانی.. چرایی و همه ی درد و حلّ مسأله را... که حلقه حلقه ی اشکم شبیه یک زنجیر. گرفته با غمِ دل بند بندِ قافله را... بیا که باید از امشب دوباره بشماریم... سرِ به نی شده و زخم های آبله را... چگونه عمه ی ما بین شام تاب آورد... صدای شادی و شور و صدای هلهله را؟! صدای گریه ونیزه.... ولی از آن بدتر... چگونه تاب بیارم کمان حرمله را؟... اگرچه روز عزیزی است... ولی شکستند.. وای. غرورِ فرد به فردِ همین مباهله را... رسیده است به ما از شما زیاد اما. دوباره کرببلایی، قرار ده صله را... زهرا سادات موسوی مقدم
  لامُروّت ، شانه‌هایت دردِ بی درمانِ کیست؟ چشمهایِ لوطی ات ، در خلوتِ دُکانِ کیست؟ پُرسشی دارم ، که میدانی و پنهان میکنی بر تنت عطرِ دوسیب ، از مَحفلِ قلیان کیست؟
جامِ مِی از هر کِه خوردیم ؛ ساعتی ماند و پرید غزلی از تو شنیدیم ؛ خماریم هنوز...🌻
اصلا خدا برای دلم آفرید دام آن لحظه که برای تو می آفرید چشم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Khoda-Har-Gonahi Bashe.mp3
3.07M
خدا هر گناهی باشه به حسین می‌بخشه خدا هر چی روسیاه و به حسین می‌بخشه ❤️
تو فقط بنشین که من هم با تماشا کردنت تیر هر مژگان که داری را غزل گردانمش
همه شب با دل دیوانه خود در حرفم چه کنم، جز دل خود نامه بری نیست مرا... 💟
. نسیم صبح پنداری زکوی یار می آید بجانها مژده می آرد که آن دلدار می آید بصد اکرام می باید باستقبال او رفتن که بوی دوست می آرد زکوی یار می آید
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع) دل نیست این که دارم، گنجینه ی غم توست بیگانه باد با غیر این دل که مَحرم توست ورد زبانم امسال ذکر مصیبتت بود امسال عالَم من، در فکر عالَم توست تصویر کربلایت جاری ست در سرشتم تا زنده ام نگاهم، کانون ماتم توست خون تو تا قیامت، می جوشد از دل خاک سر سبز، خاک این دشت، از خون خرّم توست سرشار کرد خونت، امسال تشنگی را این کربلای تفته، سیراب از دم توست یا رب سَر حسین است، بر روی نیزه آیا؟ یا سِرّ آفرینش؟ یا اسم اعظم توست؟ بگذار تا بگردم، دور تو، کعبه ی من! ذی الحجّه ی من امسال، ماه مُحرّم توست